دیدار مقامات آمریکایی با نمایندگان طالبان
در 30 و 31 جولای، توماس وست، نماینده ویژه برای افغانستان، همراه با نماینده ویژه زنان، دختران و حقوق بشر افغانستان، رینا امیری، و رئیس هیئت ایالات متحده در افغانستان مستقر در دوحه، کارن دکر، رهبری یک هیئت آمریکایی را برای ادامه گفتگوها در مورد منافع مهم با نمایندگان ارشد طالبان و متخصصان تکنوکرات در دوحه، قطر.
مقامات ایالات متحده مناطقی را برای اعتمادسازی در حمایت از مردم افغانستان شناسایی کردند.…
View On WordPress
0 notes
دعوے سے کہتی ہوں میرا ایک بھی گانا دکھا دیں جو قابل اعتراض ہو' دیدار
دعوے سے کہتی ہوں میرا ایک بھی گانا دکھا دیں جو قابل اعتراض ہو’ دیدار
لاہور(عکس آن لائن )نامور اداکارہ دیدار نے کہا ہے کہ میں دعوے سے کہتی ہوں میری پرفارمنسز میں ایک بھی گانا دکھا دیں جو قابل اعتراض ہو،میں نے ڈانس میں کامیاب تجربات کئے ہیں اور دوسری فنکارائیں ایسا کرنے سے ڈرتی تھیں،شوہر ڈرامہ دیکھنے آتے تھے اور فین ہو گئے اور پھر تب پیچھا چھوڑا جب شادی کر لی ۔ ایک انٹر ویو میں دیدار نے کہا کہ بہت سی اداکارائیں ڈانس میں میرا نام لیتی ہے جو میرا کریڈٹ ہے ،
میں اس کے…
View On WordPress
0 notes
#QuoteOfTheDay ‘Nisbat deedar se ziyada ayhem hai!’ Sufi Master Younus AlGohar www.mehdifoundation.com #امام_مہدی #گوھر_شاہی #یونس_الگوہر #نسبت #دیدار #تعلیمات_گوھر_شاہی #ریاض_احمد_گوھرشاہی #مہدی_فاؤنڈیشن_انٹرنیشنل #چاند #صوفی_کورس #اقوال_زریں #مقدس #دین_الہی' #مہدی_برحق_گوھرشاہی #انسٹا_اردو #باطنی_تعلیم #AlRaTV #WesternSufism #urdulovers #urduzone #all_religions #pakistan #GoharShahiTeaches_KhatameNabuwat #promoteurdu #lovequotes #IFollowGoharShahi #ImamMehdiGoharShahi #GoharShahi (at India) https://www.instagram.com/p/CfhcvPpDgiW/?igshid=NGJjMDIxMWI=
0 notes
#QuoteOfTheDay ‘Nisbat deedar se ziyada ayhem hai!’ Sufi Master Younus AlGohar www.mehdifoundation.com #امام_مہدی #گوھر_شاہی #یونس_الگوہر #نسبت #دیدار #تعلیمات_گوھر_شاہی #ریاض_احمد_گوھرشاہی #مہدی_فاؤنڈیشن_انٹرنیشنل #چاند #صوفی_کورس #اقوال_زریں #مقدس #دین_الہی' #مہدی_برحق_گوھرشاہی #انسٹا_اردو #باطنی_تعلیم #AlRaTV #WesternSufism #urdulovers #urduzone #all_religions #pakistan #GoharShahiTeaches_KhatameNabuwat #promoteurdu #lovequotes #IFollowGoharShahi #ImamMehdiGoharShahi #GoharShahi https://www.instagram.com/p/Cff5lUSvi2K/?igshid=NGJjMDIxMWI=
0 notes
+ : تو چهطور به کسی که تا حالا ندیدیش میگی دوستت دارم؟ – : شاید یکی از دلایلش این باشه که من نمیدونم اون طرفِ این کلمات کی هست. نمیدونم چه شکلی هستی. اینطوری هر شکلی که دوست داشته باشم میسازمت. اگه ببینمت دیگه میشی یه نفر. اما حالا صد نفری. هزار نفری. یه میلیون نفری. تا ندیدمت تو هرکسی میتونی باشی که من دوست داشته باشم. #حکایت_عشقی_بی_قاف_بی_شین_بی_نقطه #مصطفی_مستور #نشر_چشمه چاپ ۲۰، ۱۳۹۵، ص۵۵. ۷۰ صفحه، ۵۵۰۰ تومان. ۳ / #تیر / ۱۴۰۱ #عشق #عاشق #معشوق #معشوقه #عاشقانه #عشقولانه #عشق_مجازی #عشق_حقیقی #دوستی #دوست #دلبر #دلداده #یار #محبوب #دیدار #صحبت #همنشینی #گفتگو #خیال #اینترنت #یاهومسنجر https://www.instagram.com/p/CfMrvozDfz6/?igshid=NGJjMDIxMWI=
0 notes
صیغه موقت ماهانه خانم 540 تهران
صیغه موقت ماهانه خانم 540 تهران
ازدواج موقت ماهانه خانم 540 تهران
⏺ سن: 29⏺ قد : 169⏺ وزن: 66⏺ پوشش : آزاد⏺ وضعیت تأهل : مطلقه⏺ مهریه : 5،500،000 تومان ✅⏺ مکان ملاقات : خانم دارند ✅⏺ تعداد ملاقات در ماه : توافقی ✅
#صیغه #ازدواج #مطلقه #بیوه #مهریه #ماهیانه #دوستیابی #همسریابی #پیونددلها #پیوند_دلها #پیوند
حق معرفی تمامی موارد 200 هزار تومان میباشد که قبل معرفی اخذ میگردد
👇👇 مشاوره و هماهنگی…
View On WordPress
0 notes
ثومیہ خان کا نیا گیت ’ میرا لکھاں وچ اک ڈھولا‘ کبڈی ٹیم کپتان شفیق چشتی اور دیدار کی ماڈلنگ
صائم انٹرٹینمنٹ کے زیر اہتمام معروف سنگر ثومیہ خان کا نیا سرائیکی گانا ’’میرا لکھاں وچ اک ڈھولا‘‘ ریلیز ہوگیا۔ پروڈیوسر حسن شاہ، ڈائریکٹر نوید چوہدری، لیرکس شان بابا، میوزک مورتی ، سائونڈماسٹر حمزہ، ڈی او پی محمد موسیٰ ہیں۔
گانے کی عکس بندی لاہور اور دبئی میں کی گئی۔ کبڈی ٹیم کے کپتان شفیق، چشتی اور اداکارہ دیدار نے ماڈلنگ کی ہے۔
اس سلسلے میں گلوکارہ ثومیہ خان نے گفتگو کرتے ہوئے کہا کہ گانے میں…
View On WordPress
0 notes
شوق دیدار
شوق دیدار
..
ماه رفته است، کفش هایش را بیاورد
برای گردشی در راه یک ماهه اش
ابرها، غبار آب پاشیده اند در راه آسمان
و ستاره ای پیدا نیست، و راه ناپیدا
نور ِ امید ِ دیدار ِ تو، در دل روشن است
تا بیابد راه را، و به پاید چاه را
آواز قو، که ز ِ تنهائی ندا دهد
راه می نماید که دوُر زنم
صخره های نا امیدی ��ا به سوی تو
قلب ام از شوق ِ دیدار تو، بی تاب می تپد
صدای گام هایم به سوی تو، همراهی ام می کنند
و ندا می دهند مانند جَرَس ز ِ کاروان
که راه پیموده می شود و دیدار نزدیک است
..
سوز
۲۹ بهمن ۱۳۹۷ – 18.02.2019
0 notes
(54/54) “I wish I could see it again. Just one more time. I wouldn’t need long. I’d spend a day in Tehran. I’d visit Persepolis, to see the ruins. I’d go to Nahavand, to see my people. To meet their children. And the children of their children. And then I’d go to his tomb. He was buried in his garden. And to stand there one more time, where he tended his trees. Where he sowed his seeds. Seven verses a day. I’d say them quietly in my head, I wouldn’t want to disturb the peace. But something happens, I can’t help it. I feel the heat. I feel the pressure. It’s like a sword pierces my body and I have to let it out: 𝑹𝒂𝒌𝒉𝒔𝒉 𝒓𝒐𝒂𝒓𝒆𝒅 𝒃𝒆𝒏𝒆𝒂𝒕𝒉 𝑹𝒐𝒔𝒕𝒂𝒎! The thunder of hooves, the spark of swords, the clash of axes, the single arrow spinning through the air. Who are these Persians? Rumi, Saadi, Hafez, Khayyam, Ferdowsi. Not even a lion! Not even a lion could stand against them! Our kings. Our queens. Our castles. Our battles. Our banquets. Our songs and celebrations. Our culture. Our wisdom. Our choices. Our story. And our words. All of our words. Words of mothers, words of fathers, words that teach, words that fly, words that cut, words that heal, words laughed, words sung, words wept, words prayed, words whispered in a moonlit garden, words of sin, words kissed, words sighed, words spoken from one knee. 𝘔𝘦𝘩𝘳. Words forgotten. Words remembered again. Words written on a page. Words etched on the face of a tomb. 𝘑𝘢𝘢𝘯. 𝘒𝘩𝘦𝘳𝘢𝘥. A castle of words! That no wind or rain will destroy! Who we were. Who we were! But also, who we wanted to be. We begin in darkness. A siren screams. A knight appears. A knight with the heart of a lion. A knight with a voice to make, the hardened hearts of warriors quake. A knight who rode out to face the enemy alone, and she roared. She roared! She roared at the enemy lines! Here! Here is your champion! Her wisdom, her soul, her voice, her faith, her power, her heart, her passion, her sin, her choice, her life, her fight, her fire, her fury, her justice! And her hair. Hair like a waterfall. Hair like silk. Hair like night. Hair worthy of a crown. 𝘈𝘻𝘢𝘥𝘪. All of Iran, in a single poem.”
آرزو دارم بار دیگر آن را ببینم. برای یکبار هم که شده. کوته زمانی شاید. یک روز هم در تهران بمانم. سپس به تختجمشید بروم، ویرانههای پرشُکوهش را دیدار کنم. آنگاه سری به نهاوند بروم، با سر بروم، برای دیدن زادگاهم. دیدن مردمانش. دیدن فرزندان و فرزندانِ فرزندانشان. سپس به آرامگاهاش خواهم رفت. در باغاش که خاک پاک اوست. یک بار دیگر آنجا بایستم که او درختاناش را میپروراند. زمینی که دانههایش را در آن میکاشت. هفت بیت شعر میانگین هر روزش را میسرود. سرودههایش را به آرامی در دل و جانم زمزمه کنم. آرامش آنجا را به هم نخواهم زد. بیگمان از درونم احساسی میجوشد، جلویش را نتوانم گرفت. گرمایش را، فشارش را احساس میکنم. شمشیری تنم را میشکافد، فریادم را فرو میخورم: از این سو خُروشی بر آورد رَخش / وزآن سوی اسب یل تاجبخش! پژواک سُم اسبها، درخشش شمشیرها، چکاچاک تبرها، و چرخش تکتیری در آسمان بلند. کیانند اینان، ایرانیان؟ مولانا، سعدی، حافظ، خیام، فردوسی. دل شیر در جنگشان اندکیست! شاهانمان. شهبانوانمان. کاخهامان. نبردهامان. بزمهامان. سرودها و جشنهامان. پهلوانانمان. فرهنگمان. خردمان. گُزینههامان. داستانمان. و واژگانمان. همهی واژگانمان. واژگان مادران، واژگان پدران، واژگانی که میآموزند، واژگانی که پرواز میکنند، واژگانی که میبُرند، واژگانی که بهبودی میبخشند، واژگان خ��دان، واژگان سروده شده، واژگان زاری، واژگان نیایش، واژگان نجوا شده در باغ مهتابی، واژگان گناه، واژگان بوسیده شده، واژگان آوخ، واژگان گفته شده بر یک زانو. مهر. واژگان فراموش شده. واژگان یادآوری شده. واژگان نوشته شده بر برگ. واژگان حک شده بر آرامگاه. جان. خرد. کاخی از واژگان! که از باد و باران نیابد گزند! که بودهایم. که بودهایم! و چه میخواستیم باشیم. در تاریکی آغاز میکنیم. بانگ آژیری برمیخیزد. سواری پدیدار میشود. پهلوانی با دل شیر. با خُروشی که دلهای استوار جنگیان را میلرزاند. پهلوانی که به تنها تن خویش به نبرد دشمن میرود. و میخُروشد. میخُروشد! میخُروشد بر صف دشمنان! اینجاست، اینجاست پهلوان شما! خِرد او، جان او، آوای او، ایمان او، نیروی او، دل او، شور او، گُناه او، گُزینهی او، زندگی او، زمان او، نبرد او، آتش او، خشم او. داد او! و گیسوان او. گیسوانی چون آبشار. گیسوانی ابریشمین، گیسوانی چون شب. گیسوانی سزاوار تاج. آزادی. همهی ایران در شعری یگانه
752 notes
·
View notes
گفتم که مرگ عاشقان ،
گفتا کہ درد ہجر من
گفتم کہ علاج زندگی
گفتا کہ دیدار منست
Guftam ke marg aashiqan,gufta ke dard hijr mann.
Guftam ke ilaj zindagi, gufta ke deedar mansat.
I asked what is the cruel death,
replied the pain of living without me
I asked what is a healthy life,
replied gazing at me.
44 notes
·
View notes
Persian is a soulful language:
See you later in Persian is
” بہ امید دیدار“
and I think it’s beautiful.
26 notes
·
View notes
"پھر ملیں گے اگر خدا لایا"
Numberless words for "Goodbye" in every language but my favourite is this one phrase in Persian/Farsi
"به امید دیدار"
that literally translates to "In hopes of seeing you again."
Like Amrita Pritam said
میں تینوں فیر ملاں گی
کِتھے؟ کس طرح؟ پتا نہیں
… پر تینوں ضرور ملاں گی
It’s always goodbye with the mouth and until we meet again with the heart. – Leah Raeder
And When Ahmed Faraz said
جو بھی بچھڑے وہ کب ملے ہیں فرازؔ
پھر بھی تو انتظار کر شاید
Maybe we’ll meet again, when we are slightly older and our minds less hectic, and I’ll be right for you and you’ll be right for me. But right now, I am chaos to your thoughts and you are poison to my heart.
Gabrielle Zevin
When Tehzeeb Haafi said
ہم ملیں گے کہیں
اجنبی شہر کی خواب ہوتی ہوئی شاہراؤں پہ
اور شاہراؤں پہ پھیلی ہوئی دھوپ میں
ایک دن ہم کہیں ساتھ ہوں گے
25 notes
·
View notes
میرے دوست نے گلہ کیا کہ پورا مہینہ ہو گیا ہے ۔۔۔ اور کوئی دیدار نہیں ہے۔۔۔اور دیدار کروا دیا گیا۔۔
11 notes
·
View notes
نمی دانم کہ آخر چوں دم دیدار می رقصم
مگر نازم بر ایں ذوقے کہ پیش یار می رقصم
مجھے کچھ خبر نہیں کہ آخر محبوب کو دیکھتے ہی میں رقص کیوں کر رہا ہوں لیکن پھر بھی مجھےاپنی اس خوش ذوقی پر ناز ہے کہ میں اپنے محبوب کے سامنے رقص کر رہا ہوں۔
نگاہش جانب من چشم من محو تماشایش
منم دیوانہ لیکن با دل ہشیار می رقصم
اس کی نگاہ میری طرف ہے اور میری نظر اسے دیکھنے میں مصروف ہے، میں دیوانہ ہوگیا ہوں لیکن ہوشیار دل کے ساتھ رقص کر رہا ہوں۔
زہے رندے کہ پامالش کنم صد پارسائی را
خوشا تقویٰ کہ من با جبہ و دستار می رقصم
کیسی اچھی وہ رندی ہے کہ سیکڑوں پارسائی کو پامال کرتی ہے، کیا خوب تقویٰ ہے کہ میں جبہ و دستار کے ساتھ رقص میں ہوں (یعنی جبہ و دستار اہل تقویٰ کی علامت ہے اور رقص رندوں کا طریقہ ہے لیکن محبت میں بے خودی کا یہ عالم ہے کہ جبہ و دستار کی اہمیت بھی باقی نہ رہی )۔
بیا جاناں تماشا کن کہ در انبوہ جاں بازاں
بصد سامان رسوائی سر بازار می رقصم
اے معشوق! آ دیکھ کہ جانبازوں کے اس مجمع میں بصد سامان رسوائی میں رقص کر رہا ہوں۔
تو آں قاتل کہ از بہر تماشا خون من
من آں بسمل کہ زیر خنجر خونخوار می رقصم
تو وہ قاتل ہے کہ برائے تماشا میرا خون بہانا چاہتا ہے، اور میں وہ بسمل ہوں جو خنجرِ خونخوار کے نیچے رقص کر رہاہوں۔
تپش چوں حالتے آرد بروئے شعلہ می غلطم
خلش چوں لذتے بخشد بہ نوک خار می رقصم
تپش کی وجہ سے میری یہ حالت ہوگئی ہے کہ گویا میں شعلہ کے اوپر لوٹ رہا ہوں, خلش کی وجہ سے مجھے ایک ایسی لذت مل رہی ہے کہ میں کانٹے کی نوک پر رقص کر رہا ہوں۔
زہے رنگ تماشایش خوشا ذوق دلم فاضلؔ
کہ می بیند چو او یک بار من صد بار می رقصم
اس کے تماشے کے رنگ کا کیا کہنا اور اے فاضلؔ میرے ذوقِ دل کا کیا کہنا، وہ مجھے ایک بار دیکھتا ہے اور میں سیکڑوں بار رقص کرتا ہوں۔
- سیدی عثمان ھارون
31 notes
·
View notes
جب تیز طرار بہن یہ سمجھ جائے کہ اس کا بھائی اس کے جسم میں دلچسپی لیتا ہے تو وہ پھر اس کو بہت تڑپاتی ہے. کبھی کھلے گلے کی قمیض پہن مموں کا دیدار کرواتی. کبھی سائیڈ پوز سے اپنے پَٹوں کا نظارا کراتی. کبھی گانڈ کی لچک کبھی براء اور پینٹی دکھا کر.
51 notes
·
View notes
هدف خائنانه
هدف خائنانه
نماهنگ | هدف خائنانه
حضرت آیتالله خامنهای: «آیا مشکل اقتصادی با آتش زدن سطل آشغال حل میشود؟ با آمدن و اغتشاش کردن در خیابان حل میشود؟ اینها نمیخواستند نقاط ضعف را از بین ببرند؛ اینها میخواستند نقاط قوّت را از بین ببرند. خب، بلاشک اینها خیانت بود و دستگاههای مسئول هم با خیانت برخورد جدّی و عادلانه میکنند، و باید هم بکنند.» ۱۴۰۱/۱۰/۱۹رسانه JAHADTABYIN.IR براساس این بخش از بیانات…
View On WordPress
0 notes