Tumgik
#فارسی
yalnzardc · 2 months
Text
Tumblr media
Çok uzaklara gitmek istiyorum,
39 notes · View notes
maihonhassan · 3 months
Text
عشقی‌ست دَوارِ چَرخ، نَزْ آب
عشقی‌ست مَسیرِ ماه، نَزْ پا
Love turns the wheel, not water, love carries the moon, not feet.
— Rumi
47 notes · View notes
bakubaby3 · 2 years
Text
بنی‌آدم
بنی‌آدم اعضای یک دیگرند که در آفرينش ز یک گوهرندچو عضوى به‌درد آورَد روزگار دگر عضوها را نمانَد قرارتو کز محنت دیگران بی‌غمی نشاید که نامت نهند آدمی 
Adam's children are limbs of one body
That in creation are made of one gem.
When life and time hurt a limb,
Other limbs will not be at ease.
You who are not sad for the suffering of others,
Do not deserve to be called human
170 notes · View notes
andreistudies · 9 months
Text
Hello all! I’m looking for new mutuals on langblr! Here from langtwt, so let me introduce myself:
Andrei, he/him, 19
Speak: 🇺🇸🇫🇷
Study at Uni: 🇫🇷🇦🇹🇪🇸🇪🇬(العربية)
Self-Study: 🇵🇹🇮🇹🇮🇸🇷🇺🇧🇬🇮🇷🇨🇳
Casual/Dabbling: 🇬🇷🇩🇰🇹🇷🇰🇷🇻🇳🇭🇰🇮🇳(தமிழ்)
Future Possibilities/Interests: 🇱🇺🇳🇱🏴󠁧󠁢󠁷󠁬󠁳󠁿🇦🇩🇵🇱🇸🇰🇧🇾🇭🇺🇹🇿🇯🇵
Like and reblog to be moots! Looking forward to studying and succeeding with you all :)
39 notes · View notes
west150 · 1 year
Text
...O homeland! your sadness has made me old!
...ای وطن! غم تو مرا پیر کرد
56 notes · View notes
saeedbori · 2 months
Text
Tumblr media
freedom is dream
free iran and palestine
8 notes · View notes
teknich-essens · 1 year
Text
10.22.22 //
سلام!
I recently started learning Persian, so I added a new language page in my Notion language database, and it's been filling with words! Such an interesting and beautiful language! I've been working on the handwriting too, but I'll share that once it's a little better 🙃
Tumblr media Tumblr media Tumblr media
Eventually, I'm planning to make my wordbank resources available as templates to help others learn languages too, so if you're ever interested, drop me a message!
82 notes · View notes
ha99s · 9 months
Text
Tumblr media
آمدم اي شاه پناهم بده..
10 notes · View notes
nonenglishsongs · 2 months
Text
Thursday's Covers Day | Urban Turban & Shamim - Jag ger dig min morgon (Subhe män male tou) (Persian cover of "Jag ger dig min morgon", itself a Swedish cover of Tom Paxton's "I Give You The Morning")
2 notes · View notes
aaaaaaaaaaal · 11 months
Text
کااُناشی (顔無し)
Tumblr media
بی چهره یکی از شخصیت های انیمیشن شهر اشباح ( روح شدن سن و چیهیرو) هست.  اون یکی از محبوب ترین شخصیت های انیمیشنی من هست  . اون چون از خودش کلامی ندارد. حرف نمیزند، در کنار وال ای برای من خیلی جذابیت دارد. بیشتر به این خاطر که اطلاعات کمی از اون بروز داده میشه و ذهن من با هر آنچه  که از اون نمی‌دانم با اطلاعاتی از خودش پر می‌کند ، به عبارتی من خودم رو در اونا بیشتر می‌توانم ببینم. بی چهره چه شخصیتی دارد ؟ اون دیگران رو منعکس میکند . او تبدیل می‌شود به کسی که از ازش خواسته میشه. این حتی اسمش رو هم معنا دارتر میکنه. به این فکر می‌کنم  که آیا با شناخت بی چهره میشه آدم هارو به دو دسته تقسیم کرد؟ آدم های که با او رویارویی دارند و آدم هایی که مثل او بقیه رو منعکس میکنند. با توجه به فیلم و یه مقدار تفسیر استعاری میشه گفت که اون دو دسته  بی چهره ها هستند و چهره داران،  بی چهره یا بی هویت ، کسی که آنی که ازش خواسته شده میشه. ‌چهره دار کسی که به دنبال خواسته خود است در دیگران.
بی چهره بودن یعنی شفاف بودن. یعنی سیال بودن ، همه ما منعکس می‌کنیم . البته این رو برای گواه رنجمون در نظر میگیرم. یعنی ما اونی هستیم که بقیه نیاز دارن که ما اون رو تجلی کنیم . گزاره هایی هستند که ما رو در دسته بندی های بزرگ جهانی تجمیع می‌کنند، مثل “همه پول میخواهند” ، یا اینکه “برای همه خوشمزه تر بهتر است “. از این دست رفتارها، رفتار هایی که براساس جنبه های فردی ما آغاز شدن ولی اینجا من جنبه اجتماعی‌شون مد نظرم هست. اینجا من ، مثل خیلی جاهای دیگر تلاش دارم اقناع کنم که در فردیت آدم تضاد بزرگی وجود دارد با اون انعکاس هایی که در جامعه میبینه. ولی آن هنوز برای خود من هم ثابت شده نیست. و شاید بیشتر اونی هست که تمایل دارم باشه. به همین دلیل من در اجتماع زندگی کردن رو مورد نقد قرار میدم که متصورم گاها تبعیت از این گزاره هاست و قوانین رو به ما دیکته میکنه. مثل بی چهره. او حق انتخاب کمی در مورد جوری که دارد رفتار میکنه دارد. بیان این منجر به شکل گیری ایده جریان آب و شنا کردن در جهت خلاف برای شکل دادن فردیت جدید میشه. ولی عمل بر خلاف یا در جهت یک جریان هنوز اثبات تاثیر اون جریان است. 
یا بی قدرت در مسیر جریان منعکس کردن هستیم یا همه قدرتمون میگذاریم که وارد این جریان نشویم. 
نقطه اشتراک هر دو رویکرد رنجه اوناست . هیچ کدوم آگاهی از جریان رو به بار نمیاره ، دومی ممکنه حتی آگاهانه به نظر هم برسه.  اما در ذاتش فرار از رنج های اون جریان انعکاس وجود دارد .
اما چرا بی چهره آنطور هست ؟ یه چیز واضح تر راجع به اون اینه که اون به دنبال تایید چیهیرو هست 
واین میتونه باشه که این دو حالت که در کنار هم بیان تایید طلبی و منعکس کردن. یعنی وقتی به دنبال تایید دیگری هستیم بیشتر تبدیل می شویم به کسی که اون می‌خواهد که خوب این در نوع خود یک نوع اصالته، خواستن چیهیرو چیزی نیست که به دلیل انعکاس اونجا باشه ، بلکه همه انعکاس ها شاید هستند چون اون به دنبال جلب نظر چیهیرو / سن است. خوب پس او همه چیز رو منعکس نمی کنه ، در لایه ای ظریف تر به دنبال خواسته خودش هست ولی با این حال با دیگران فرق دارد از این جهت که ما او‌را در مسیر باز تعریف خواسته اش میبینیم، یعنی او که به وضوح موفق شدنش را در انعکاس خواسته های دیگران  در سطحی دیده ایم ، آیا می‌توانم که همین را در مورد خواستن سن هم مشاهده کنیم؟ چیهیرو / سن عاشق. اما قبل از آن بهتر است که من از خود بپرسیم که من کدام را تشویق می‌کنم؟ پایان مورد علاقه من چیست ؟ أیا مایل هستم ببینم که دنبال کردن سن هم می‌شود قسمتی از چهره ای که ندارد؟  این سوال را برای خودم رها می‌کنم ، حالا کااُناشی خواسته و فردیت دارد ولی در سطحی پایین تر و کمتر نمایان . من فکر می‌کنم این طراحی برای همان است که او تبدیل شود که یه شخصیت اصیل در فیلم. دنبال کردن چیهیرو هم گواه فردیت کااُناشی‌ست هم گواه وجود فردیتی ظریف تر. و ‌شاید تشویق بینندگان برای عجین شدن با این جریان  ، جریان پیدا کردن فردیتی ظریفتر.
اما این همه داستان نیست. بی چهره به دنبال چیهیرو به خانه زنیبا می‌رود . یک کلبه ساده. او در آنجا خلق دیگری دارد، آرام و مودب است. چون اینگونه از اون انتظار می‌رود یا چون انتخاب دیگری داشته؟ 
اتفاق جالب دیگر آن است که در پایان به هنگام خداحافظی بی چهره در خانه زنیبا می ماند و به آسانی از چیهیرو جدا می‌شود.  
آیا آن دنبال کردن و این جدا شدن انعکاسند؟ 
آیا کا اوناشی دیگر عوض شده حالا دیگر چیزی نمیخواهد. به دنبال جلب رضایت کسی نیست؟
خوب اگر این است . پس او دیگر شاید کسی را منعکس نکند و یه موجود مستقل شده است. یک بی چهره تنها.
من می‌توانم با اندکی یقین در مورد حسم در دقایق پایانی فیلم بگویم ، آرامش. 
شاید جدا شدن بی چهره از چیهیرو هم نقدی در این دارد. جدال و ناآرامی های او در منعکس کردن خواسته های دیگران و دنبال کردن سن حالا تبدیل شده است به آرامش و سکنی گزیدن در کلبه زنیبا.
9 notes · View notes
naozad · 1 year
Text
میل به رفتنی دور داشت برای شروع زندگیی جدید در جایی که کسی او را نشناسد.!
14 notes · View notes
yalnzardc · 8 days
Text
Tumblr media
22 notes · View notes
maihonhassan · 3 months
Text
‎Persian is a soulful language:
See you later in Persian is
” بہ امید دیدار“
and I think it’s beautiful.
24 notes · View notes
bakubaby3 · 6 months
Text
زندگی گر هزار باره بود
امشب از آسمان ديده تو     
روی شعرم ستاره می بارد
در زمستان دشت کاغذها  
پنجه هايم جرقه می کارد
شعر ديوانه تب آلودم    
شرمگين از شيار خواهش ها
پيکرش را دوباره می سوزد    
عطش جاودان آتش ها
آری ! آغاز دوست داشتن است   
گر چه پايان راه ناپيداست
من به پايان دگر نيانديشم   
که همين دوست داشتن زيباست
از سياهی چرا هراسيدم     
شب پر از قطره های الماس است
آن چه از شب به جای می ماند 
   عطر خواب آور گل ياس است
آه ! بگذار گم شوم در تو       
کس نيابد دگر نشانه من
روح سوزان و آه مرطوبت      
بوَزد بر تن ترانه من 
آه ! بگذار از اين دريچه باز       
خفته بر باد گرم روياها
هم ره روزها سفر گيرم         
بگريزم ز مرز دنياها
دانی از زندگی چه می خواهم     
من تو باشم تو ! پای تا سر تو 
زندگی گر هزار باره بود   
بار ديگر تو بار ديگر تو 
آنچه در من نهفته ست دريایی ست 
کی توانِ نهفتنم باشد
باز تو زين سهمگين طوفان ها       
کاش ! يارای گفتنم باشد
بس که لبريزم از تو می خواهم     
در ميان صحراها
سر بسايم به سنگ کوهستان   
تن بکوبم به موج درياها 
آری ! آغاز دوست داشتن است 
گر چه پايان راه ناپيداست
من به پايان دگر نيانديشم     
که همين دوست داشتن زيباست
فروغ فرخزاد
15 notes · View notes
slyderman · 2 years
Note
سلام خوبین
شما هم انگار توییتری هستین😀
من تامبلر نصب کردم ولی بلد نیستم زیاد 🙊
چجوری فعالیت کنیم؟
چند نکته راجع به تامبلر
سلام، خوبم مرسی، قربان شما🙏
آره، منم اکانت توییتر دارم، البته توییتر رو تازه اومدم و روی تامبلر یه مقدار قدیمی ترم😅 {اسکیپ سلام و احوالپرسی}
خب تا اینجا که من فهمیدم، تامبلر فضاش یه ترکیبی از وبلاگ، فیسبوک و اینستاگرام و توییتره، خوبیش اینه که تو تامبلر میشه پیامهای متنی بلند رو به اشتراک گذاشت، برعکس توییتر که فقط پیامهای چند خطی میشه اشتراک گذاری کرد و من از اینش بیشتر خوشم اومد. جدای اینکه نمای خفنی داره، عکسای باکیفیت تری داره و...
حالا من با توجه به تجربیاتی که کسب کردم تو این چند ماه حضورم توی تامبلر و دیدن پستهای خارجی ها و ایرانی ها، میتونم چنتا نکته بهتون بگم که راه بیفتین:
اینکه این پلتفرم، به نظرم بیشتر باید بعنوان یه وبلاگ شخصی بهش نگاه کرد. من خودم البته هیچوقت وبلاگ نداشتم، ولی طبق چیزایی که دیدم، تامبلر نمای خوشگل تری نسبت به بلاگفا داره، سریعتره و امکانات بیشتری در اختیار وبلاگ نویس میذاره، البته اینو بیشتر باید وبلاگ نویسا نظر بدن. بعضی وقتا حس می کنم تامبلر یه فضای احساسی شاعرانه ای داره، انگار که یه حلقه ای از شاعران و عاشقان دور هم جمع شدن، شمع روشن کردن دارن شعر و متن میخونن دور هم. وایبی که من از تامبلر می گیرم اینطوریه. یا مثلا میان از زبان های مختلف، ادبیات کشور های مختلف رو با هم تبادل می کنن و زبون همدیگه رو به همدیگه یاد میدن. از این نظر، یجورایی شبیه یه کلاس زبان جهانی هم هست. :)
اگه نمی‌خواین وبلاگ داشته باشین، میشه اینجا توییت و پیام های کوتاه هم اشتراک گذاری کرد. این یعنی اینکه تامبلر، فضای انعطاف پذیریه که از شیر مرغ تا جون آدمیزاد توش قابل پسته.
میشه آهنگ یا پادکست هم به اشتراک گذاشت. بعضی اکانت ها تو تامبلر یه آهنگ کنار یه متن پست می کنن، به نظرم خیلی پستهای خوبین. من خودم برنامه دارم در آینده ی نزدیک، اگه تونستم یکم مخاطب بیشتری پیدا کنم، بعدا حتما این کارو بکنم.(شیر مرغ تا جان آدمیزاد :) )
عکس و فیلم هم که دیگه مشخصه، از این نظر تامبلر یه مقدار شبیه پینترست میمونه، یعنی عکسهایی اینجا پست میشه که خیلی ایده ها و طرح های جدیدی دارن، عکاسی حرفه ای دارن، خودتون حتما دیدین، چون اولین چیزیه که موقع ورود به تامبلر جلب توجه می کنه. شاید بشه گفت هدف اصلی خیلی از تامبلریستا پست کردن عکسهای نایاب و دیده نشده ست.
در کل هر پستی از هر نوعی میخواین بزارین، یادتون نره، هشتگ زیاد نزارین، عکسهای جلف و بی معنی، متن های جلف( مثل: روزتان را با یک فنجان چای پرانرژی شروع کنید🌹🌹انگار تو گروه فامیلی پیام گذاشتن :) ) پست نکنید، چون زشته! بخصوص از اینستاگرام پست نزارین اینجا، نمی دونم چرا پست های اینستاگرام اینجا خوب درنمیان. یا مثلا از یوتیوب، پستاش خیلی خوب در نمیان.
هشتگ ها رو حتما دنبال کنین. به هر موضوعی که علاقه دارین، اول هشتگش رو پیدا کنین، بعد پستهای زیر هر هشتگ رو بخونین. اینجوری هم میشه پستهای مورد علاقه تون رو پیدا کنین، هم با آدمای جدید آشنا شین. هشتگ جدید درست کنین، هشتگ خیلی کمک می کنه که آدما توی یک شبکه ی اجتماعی همدیگه رو پیدا کنن. حالا چیزی که هست اینه که بالاتر گفتم زیاد هشتگ نزارین، این درسته، ولی جمله ی درست تر اینه که بگیم هشتگ کم بزاریم، ولی هشتگای مفید بزاریم.
اگه میخواین توی این فضا فعالیت کنین، از کم بودن لایک ها، کامنت ها و ری پست ها ناامید نشین و از کم بودن فالوئرا، شاکی نباشین. بالاخره تامبلر شبکه ی اجتماعی ای هست که حتی بین کشورهای خارجی هم کمتر شناخته شده و کاربراش کمتره، مثلا یه پست از یه آدم معروف توی اینستاگرام ممکنه که صد میلیون بار لایک بشه، ولی اینجا، دیگه محبوب ترین پستش نهایت ۵۰ یا ۶۰ هزارتا لایک می گیره. اینطوری فکر کنین که مثلا هر ۱۰ تا لایک تامبلر خودش معادل ۱۰۰ تا لایک اینستاگرامه، اینجوری کمتر توی ذوقتون میخوره. راجع به فالوئر هم، خب، هر چی بیشتر به زبون فارسی فعالیت کنیم، هر چی بیشتر همدیگه رو پیدا کنیم و از هم حمایت کنیم، بیشتر هم میتونیم فالوئر جمع کنیم و خودمونو به اصطلاح بکشیم بالا، و در طول زمان قابل حله.
در کل اگه من بخوام جمع بندی بکنم، فضای خوبیه که جای ایرانیا توش خالیه. اینو یادتون باشه که هر شبکه ی اجتماعی کارکرد خودشو داره، مثلا توییتر برای راه اندازی جریان های اجتماعی خوبه، واتساپ واسه کار و بیزنس، اینستاگرام واسه به اشتراک گذاشتن زندگی شخصی و تامبلر هم واسه این خوبه که بیای توش پستا رو ببینی عشق کنی و لذت ببری، وبلاگ شخصی خودتو بسازی و توش بنویسی و از نوشته های دیگران لذت ببری، عکس ها و ایده های نو ببینی و ایده های نو اضافه کنی...
26 notes · View notes
golbargbashi · 8 months
Text
ترجمه فارسی مقالهٔ (سال ۲۰۱۶) در مورد انگیزه و تلاشم برای نوشتن و انتشار کتاب فراملی کودک‌ در صنعت نشر کودک آمریکا.
این مقاله قبل از انتشار اولین کتاب در سری کتابهای کودک متنوع و مترقی انتشاراتم به زبان انگلیسی در شهر نیویورک نوشته و چاپ شد. جمع‌آوری بودجه برای چاپ اولین کتاب حدود یک سال و فقط از طریق حمایت معنوی و تشویق بزرگان فلسطینی-آمریکایی مترقی و پیش خرید صدها خانواده و شهروند مهیا شد.
Persian translation of a 2016 English Op-Ed I wrote for Mondoweiss prior to the publication and launch of Dr. Bashi™️ first diverse social justice children’s book, namely “P is For Palestine: A Palestine Alphabet Book.”
داستان فلسطین به طور کلی داستان انسانیت ماست. داستان تمام آدم ها و تمام ملت هایی که در طول تاریخ به دنبال افتخار به وطنشان بوده اند.
در 22 سپتامبر 1980 با حمله صدام به اهواز در نزدیکی مرز ایران و عراق من شاهد از دست دادن خانه مان بودم. در آن زمان من 6 ساله بودم. شانسی که ما آوردیم این بود که توانستیم در زادگاه مادرم شیراز ساکن شویم و برای مدت کوتاهی در امان باشیم تا زمانی که بمباران هوایی شیراز و سایر شهرهای دور از مرز عراق هم آغاز شد. چند سال بعد از شروع جنگ خانواده ام به سوئد پناهنده شدند. در سوئد من کودکانی را از مناطق جنگی ملاقات کردم و داستان زندگیشان را شنیدم. مصائب پناهندگان فلسطینی در این میان احساسات عمیقی را در من برانگیخت.
در کمپ پناهندگان سوئد که محل اسکان موقت ما بود، هر کسی به جز فلسطینی ها ملیت شناخته شده و سرزمینی بر روی نقشه سیاسی جهان داشت. رنج های خانواده های فلسطینی شامل چند نسل می شد؛ از پدربزرگ هایی که در روز نکبت کشته شده بودند یا از آن جان سالم بدر برده بودند تا پدر و مادرها و کودکانی که در کمپ های پناهندگان به دنیا آمده بودند.
در ان زمان ما به جز معدود عکس های خانوادگی و حرف های خودمان، چیز قابل توجهی برای نشان دادن به یکدیگر یا همسایگان و هم کلاسی های جدید سوئدی مان که نسبت به فرهنگ و تاریخ ما بی اطلاع بودند نداشتیم یا در کتابخانه های محلی نمی توانستیم پیدا کنیم.
در آن روزها، کتاب یا فیلم هایی که سرزمین و فرهنگ ما را بشناساند وجود نداشت. من سال های مدرسه را به دفاع از وطنم ایران در برابر کتاب بتی محمودی (نه بدون خواهرم) و تبلیغات پیوسته رسانه های نژادپرست علیه اکثر جوامع مسلمان گذراندم.
اکنون بعد از گذشت سه دهه شرایط تغییر کرده است. با وجود اینکه جهان اوضاع بسیار نابه سامان تری را تجربه می کند اما فرصت ها برای یادگیری بیشتر و تشک��ل گروه های مردمی برای انجام کارهای خوب افزایش یافته است. این شرایط برای من به معنای ترکیب تحقیقات دانشگاهیم در زمینه نژاد، جنسیت، حقوق بشر و تاریخ با فعالیت اجتماعی و علاقه ام به هنرهای بصری و ارتباط و یادگیری و تبادل ایده ها با دانشگاهیان، هنرمندان و فعالان اجتماعی همفکر از طریق رسانه های جمعی است.
بدین ترتیب، به مدد عصر دیجیتال و همکاری کوروش بیگ پور، تایپوگرافیست شناخته شده استارتاپ اجتماعی دکتر باشی را راه اندازی کردم تا از این طریق وسایل کمک آموزشی استاندارد به زبان فارسی و عربی را که کمبود آن احساس می شود برای کودکان ارائه نمایم.
شبکه اجتماعی فیس بوک نیز خانم گلرخ نفیسی هنرمندی با دغدغه های اجتماعی را به گروه من ملحق کرد و در حال حاضر در حال تالیف کتابهای مصور در حوزه ادبیات کودکان هستیم و این فعالیت ها را برای کودکانی انجام می دهیم که سرنوشتی مشابه ما دارند از جمله کودکان پناهنده سوری در المان یا سوئد یا کودکان پناهنده یمنی که در شهر نیویورک ملاقات کردم.
بر همین اساس بود که کتاب "ف مثل فلسطین" در دست انتشار قرار گرفت. این کتاب برای کودکان فلسطینی است که می خواهند برای دوستانشان حرفی برای گفتن داشته باشند.
ریشه کتاب های الفبا به چند قرن قبل باز می گردد. در حال حاضر کتاب های الفبایی بی شماری در باره بسیاری از کشورها و فرهنگ ها در دنیا وجود دارد که به کودکان در شناخت ملت ها و فرهنگ های دیگر کمک می کند، از جمله الف مثل آمریکا، ب مثل برزیل، ک مثل کانادا. با این وجود، چنین کتابی برای فلسطین به زبان انگلیسی تا به حال وجود نداشته است."
"هرکسی که در فلسطین بوده است یا دوستان، هم کلاسی ها و همسایگان فلسطینی دارد، می داند که این ملت پر افتخار اهل مدیترانه در مرکز توجه دنیای ماست. فلسطین سرزمین شیرین ترین پرتقال ها، پیچیده ترین سوزن دوزی ها، رقص های باشکوه (دبکه)، باغهای حاصلخیز زیتون و شادترین مردمان است. با الهام از پیشینه غنی مردم فلسطین در زمینه ادبیات و هنرهای بصری یک نویسنده دانشگاهی در زمینه ادبیات کودکان و یک تصویرگر با دغدغه های اجتماعی دست به دست هم داده اند تا کتاب "ف مثل فلسطین" را به زبان انگلیسی تالیف و در آن داستان فلسطین را به سادگی حروف الفبا به شیوه ای آموزشی، شاد و آگاهی بخش تعریف کنند تا از این طریق گوشه ای از زیبایی و قدرت فرهنگ فلسطین را نمایش دهند:
ع مثل عربی، زبان من، زبانی که چهارمین زبان ترانه دنیاست!
ب مثل بیت لحم، محل تولدم با بهترین باقلواها، که باید آنرا در بشقاب گذاشت نه در کوزه!"
Original English Op-Ed is Available here:
3 notes · View notes