چی بود، کدام؟
چی بود، کدام؟
..
بوی گل سنبل را با نفس به درون سینه کشیدم، خوشبو بود.
آبجوی داخل جام را سر کشیدم، گوارا بود
چیپس سیب زمینی نمکی را چشیدم، خوشمزه بود
موسیقی ملایم و دل پسندم را از یوتیوب می شنوم، آرامش دارم
حالت مَلَنگ و این جوری، آن جوری را در اثر خوردن
مشروب الکلی، حس می کنم و احساس بی خیالی دارم
نه نگران آینده هستم و نه به گذشته افسوس می خورم…
آیا این است بهترین زندهگی؟
.
یا این که چند دور، دور کعبه بزنم
چندین نماز در جاهای مختلف بخوانم
و پیاده از جائی به جای دیگر دوان دوان بروم
و چند سنگ به یک سنگ دیگر بزنم
آیا این است بهترین زندهگی؟
.
یا این که، کنار دیواری سنگی بایستم
و دائم خود را تکان بدهم و سرم را جلو و عقب ببرم
و چیزهائی را زیر لب تکرار کنم
و خواست و آرزوی خودم را
روی کاغذی در شکاف سنگ بگذارم
آیا این است بهترین زندهگی؟
.
یا این که یکشنبه ها به کلیسا بروم
و به سخنان کشیش گوش کنم
و آرزو کنم که خداوند روزی مرا امروز بدهد
و برای صلح و آرامش مردم دنیا دعا کنم
و پولی کم را، به صندوق کلیسا هدیه کنم
آیا این است بهترین زندهگی؟
.
یا این که به رودخانه ای مقدس بروم
و سر ِ خودم را در آن جا، زیر آب بکنم
و دعا های مختلف بخوانم که
دنیا برای مراد و آرزوی من بچرخد
آیا این است بهترین زندهگی؟
.
یا این که هدایا و پول را
به مجسمه ای طلائی هدیه بدهم
که خود آن مجسمه نمی تواند استفاده کند
و عود و مواد خوشبو را بسوزانم
و امید داشته باشم که سلامت و سعادت
به سراغم بیایند و راحت و رفاه داشته باشم
آیا این است بهترین زندهگی؟
.
یا این که خودم را، در خودم پنهان کنم
با خوردن آبجو و ویسکی و الکل های دیگر
و حالت بی خودی و مَلَنگی و بی مسئولیتی را حس کنم
و لبخند بی خودی زدنم، با نگاه بی تفاوت به دنیا را
خوش بودن زمان را، در نگاه به دنیا بدانم
آیا این است بهترین زندهگی؟
.
یا خواندن کتابی که با باور های من هماهنگ است
و سر تایید تکان دادن به موضوع های آن
و شاید خواندن چیز های جدید از آن که نمی دانستم
و تایید آن که خب، این ها را یاد گرفتم
آیا این است بهترین زندهگی؟
.
یا حساب و کتاب کردن درآمد روزانه
که امروز استفاده ای بیشتر از دیروز داشتم
و آن چه که خریدم و فروختم سود آور بود
و امروز سود بیشتری داشته ام از دیروز
آیا این است بهترین زندهگی؟
.
.
.
زندهگی، دل خوش بودن به دل خوشی های اندکی هست که
برای دیگران، آن چنان با ارزش نیست.
..
سوز
۱۶ اسفند ۱۳۹۸ – 06.03.2020
0 notes
۴۲۴ سال قبل در چنین روزی هانری چهارم (ملقب به هانری بزرگ) پادشاه فرانسه قانونی را درباره آزادی مذهبی امضا کرد که به فرمان نانت مشهور است و بدین ترتیب برای اولین بار راه را برای سکولاریسم و آزادی اندیشه باز کرد و پایان دهنده جنگها و خفقان مذهبی فرانسه بود. فرمانی که در نهایت موجب پیشرفت فرانسه شد. هانری چهارم ۱۲ سال بعد یعنی در ۱۶۱۰ میلادی هنگامی که در کالسکه سلطنتی نشسته بود توسط یک فرد مذهبی به نام فرانسوا راوایاک در پاریس ترور شد وی در هنگام مرگ ۵۶ سال داشت. 🖊 در سمت راست تصویر پادشاه فرانسه و در سمت چپ سند اصلی این فرمان تاریخی است https://www.instagram.com/p/CePNevtqN_KlgvjqKEk3PqEbSkfDTy6WAtpyjg0/?igshid=NGJjMDIxMWI=
0 notes
لیبرالهای فدرال پس از تصویب قانون زبان جدید کبک، انتخاب کردند تا انتقادات صریح و غیرمعمولی را نه فقط در مورد این لایحه، بلکه در مورد لایحه به همان اندازه بحثبرانگیز ۲۱ در مورد سکولاریسم، نیز مطرح کنند. اما سیاستمداران کبکی از این اتفاق خشنود نبودند و به شدت نسبت به آن واکنش نشان دادند. فرانسوا لوگو، نخست وزیر کبک در این رابطه گفت: پیام من به آقای ترودو، این است: آقای ترودو، لطفا برای اکثریت کبکیها احترام قائل باشید. جولین بارت، وزیر دادگستری سیمون کبک نیز که بر مراحل اجرایی هر دو لایحه نظارت داشت، پا را از این فراتر گذاشته و گفت: این کار به دولت فدرال مربوط نیست چون استانی علاوه بر این و در حال حاضر، ما در مرحله تجدید نظر هستیم. دادگاه استیناف در این مورد باید تصمیم بگیرد و دولت فدرال نیز باید تابع آن باشد. مشروح گزارش را هم اکنون در تارنمای رسانه هدهد کانادا مشاهده میکنید. #اخبار_کبک ~ #هدهد_کانادا #کانادا_هدهد #اخبار_جهان_هدهد #اخبار_جهان #اخبارکانادا #اخبار_کانادا #اخبار_کانادا_هدهد https://www.instagram.com/p/CeIK3TaubQk/?igshid=NGJjMDIxMWI=
0 notes
آیا سکولاریسم، در جوامع مسلمان قابل اجرا است؟
آیا سکولاریسم، در جوامع مسلمان قابل اجرا است؟
«آیا سکولاریسم، در جوامع مسلمان قابل اجرا است؟»
سخنران: شاهین نژاد و امیر بیگلر
کاری از جنبش رنسانس (نوزایی) ایرانی
این گفتار اندیشه برانگیز را، در فایل آوایی کم حجم، می توانید از لینک زیر بارگیری یا دانلود نمایید. بفرمایید:
https://t.me/ghadesiyeh1400/1277
نشانی های ما:
تارنمای رسمی
http://www.iranianrenaissance.com
تلگرام
https://t.me/iran…
View On WordPress
0 notes
#خشونت_علیه_زنان #من_هم
واعظان کاین جلوه در محراب و منبر میکنند
چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند
حافظ
روشنفکرانی هستند که در ملا عام سنگ حمایت از زنان را به سینه میزنند و در جلسات آزادی و برابری سخنرانی می کنند اما در زندگیخصوصی شان آزارگری تمام عیار هستند و این بازی دوگانه را چنان با مهارت اجرا میکنند که نه آزار دیده جسارت برملا کردن آن را دارد نه جامعه چنان رفتاری را از چنین بزرگانی باور میکند. این روشنفکران حتی در موج اخیر افشاگری «من هم» و «ساکت نباشیم»نقش حامی و مدافع زنان را بازی کردند که مبادا شکافی بر پیله امنی که ساختهاند بیفتد.
اما اگر زنی آزار دیده به دلایلی که خواهم آورد از آبروی خود میترسد یا نگران است که جامعه او را باور نکند و در دفاع از آزارگر او را به کنجی براند، چرا مردانی که شاهد و ناظر هستند مهر سکوت بر لب زده اند؟ همین سوال مرا به فکر واداشت و بر آن شدم که طشت ۳۰ سالهای را از بام بیندازم. طشتی متعلق به یکی از گلهای سر سبد جامعه روشنفکری ایرانی. او کسی نیست جز آقای عبدالرضا کلانتری معروف به عبدی کلانتری که نقد مذهب و سنت میکند، مقاله و کتاب می نویسد، سخنرانی میکند، در میزگردهای وسایل ارتباط جمعی حاضر میشود و در دفاع از آزادی زن، سینه به تنور میچسباند و به این ترتیب تور نامرئیاش را برای جلب اعتماد عمومی و خصوصی پهن میکند.
آدمهایی مثل من که آقای کلانتری را سالهاست می شناسیم داستانهای زیادی از زن آزاری او در حافظه داریم. اما در این متن فقط به چند خصوصیت رفتاری ایشان اشاره می کنم که آنقدر تکرار شدهاند که برای تک تک آنها شواهد متعددی وجود دارد و برای دوروبریهای آقای کلانتری اظهر من الشمس است.
عبدی کلانتری هنگام «شکار» زنان ابتدا نقش یک مرد متعهد و مودب و مهربان را بازی میکند تا زن مورد نظر به امنیت و اعتماد کامل برسد و خود را در رابطهای بسته، عاشقانه و اخلاقی حس کند. بعد از ایجاد اعتماد و امنیت با نقد افراد خانواده و دوستان یار شروع میکند به بدبین کردن و ایجاد فاصله بین یار و نزدیکانش تا خود بشود ستون خیمه و تنها امین و معتمد. در این مرحله از ماه عسل اعتماد و عشق است که از صحنههای عاشقانه خصوصی و عریانیها عکس و فیلم تهیه میکند. آرشیوی که هدف ظاهری آن ثبت لحظات رویایی و فراموش نشدنی است. بعد از کامل کردن آرشیو عکس وفیلم بازی شروع میشود و با استفاده از عکس وفیلم زنان قبلی و تعریف و تمحید از رفتار جنسی آنها حس حسادت و رقابت یار را تحریک میکند. با این کار یک مثلث عشقی می سازد و این رفتارها را انقدر ادامه می دهد تا آن زن دیگر تبدیل شود به ایده آل غایب رابطه. به این ترتیب یار حس می کند که از نظر ظاهر و تجربه و استعداد کمبود دارد و لایق آقای کلانتری نیست، و باید برای حفظ ایشان بیشتر تلاش کند واز خود مایه بگذارد.
بعد از این مرحله پای زنان دیگر را که معمولا از دوستان یا آشنایان نزدیک یار هستند به رابطه باز میکند که باعث آزار عاطفی شدید میشود. اگر هم اعتراضی صورت گیرد به چشم تحقیر و عقب ماندگی به یار نگاه میکند. بعلاوه با مهارت و سو استفاده از اعتماد و با اطلاعات دروغ رابطه یار با دوستش را تیره و پر تنش میکند. در این حالت استادانه و مثل یک انسان فرهیخته که دون شان خود میداند وارد «خاله زنک بازی های زنانه» شود، خود را از دعواها و کشمکشهای بوجود آمده کنار می کشد و رابطهاش را تا آنجا که بتواند با هر دو زن ادامه می دهد.
یکی از دردناک ترین داستانهای این چنینی آقای کلانتری رابطه او با یک زن فعال چپ سیاسی در بحبوحه دستگیریهای دهه شصت است. این زن و کلانتری در انظار رابطهای متعهد داشتند که به ازدواج نزدیک بود. اما ناگهان گندش در آمد که آقای کلانتری با صمیمی ترین دوست این زن هم رابطه دارد. این شوک برای زن دردناک بود اما کلانتری این بازی را آنقدر ماهرانه ادامه داد که زن دچار روان پریشی شد و توان ادامه زندگی در نیویورک را از دست داد و به ناچار و با علم به دستگیری به ایران برگشت و همانطور که انتظار میرفت روانه زندان جمهوری اسلامی شد. من این زن و خیلی از زنان دیگری که در دام آقای کلانتری گرفتار شدهاند را می شناسم اما به احترام حریم خصوصی نامی نمیبرم هر چند بسیار امیدوارم که بعد از انتشار این استشهاد این زنان فرهیخته با زبان خودشان داستانهایشان را بنویسند.
آقای کلانتری بارها در متن ها و صحبت هایش آرامش دوستدار را یکی از مهمترین متفکران امروز معرفی کرده. یکی از تزهای کلیدی آقای دوستدار که آقای کلانتری از آن بعنوان یک ایده اوریجینال یاد می کند مفهوم دینخویی است، به این معنی که شخصی که در فرهنگ دینی و اسلامی بزرگ می شود چه معتقد باشد چه لائیک، چه چپ باشد چه راست عمق فرهنگ و اندیشه و رفتارش به آموزه ها و ارزشهای دینی گرایش دارد. آقای کلانتری دینخویی را یک معضل بزرگ فرهنگ شیعه ایرانی میداند ، در حالیکه خود بهترین تجسم دینخویی است. حدود چهل است که در نیویورک زندگی میکند، شهری که انواع روابط سکسی و عاطفی آزاد و بدون آزار در آن ممکن است. در تمام این سالها بعنوان یک صاحب نظر پای ثابت حلقه های روشنفکری و گالری های هنری بوده است. مدرک جامعه شناسی دارد. منتقد سینماو ادبیات و انواع هنرهاست و شیفته موسیقی غربی. بی تردید دایره معلومات و محفوظاتش بسیار وسیع است. از نقد فرهنگ ایرانی نان می خورد،اما همین آدم در رابطه عاطفی با زنان یک شیعه تمام عیار است.
گاه دیدهام که آقای کلانتری در فضاهای کوچک وخصوصی این تصویر را ایجاد کرده که هر چه به یارش عشق و محبت داده او نفهمیده و بها نداده و از این رابطه یک سویه به شدت دل شکسته شده و به یک همدم عاطفی واقعی نیاز دارد به یک فرشته نجات! این شگرد معمول مرد مسلمان است که می گوید زنم قدرناشناس و «سرد» است و نیازهایم را برآورده نمی کند و به دنبال صیغهای میگردد و اگر همسرش اعتراض کند از حسادت و حساسیت بی دلیل خودش است.
شگرد دیگر آقای کلانتری این است که بعد از ویران کردن یار و رفتن او با گریه و زاری سعی در جلب ترحم دوستان مشترک کرده و با این ترفند و به پشتوانه اعتبار فرهنگی - هنری و متانت ظاهری چنان نقش قربانی را بازی میکند که مورد قبول جمع واقع میشود و به این ترتیب جای آزارگر و قربانی را عوض میکند .
بهرحال دیر یا زود تک تک این زنه�� متوجه میشوند که آقای کلانتری رفتارهای ضد و نقیض و بیمار دارد و سعی میکنند به شکلی مسالمت آمیز و سالم از او جدا شوند. اما واکنش آقای کلانتری در این موارد هم با آزار و تخریب روانی همراه است. در این شرایط ابتدا سعی می کند زنی که به رفتار او اعتراض کرده مغزشویی کند وبه او بقبولاند که حافظه اش بد کار می کند، به دلیل ناامنی روانی دچار حسادت و شک است بنابراین موضوعات را وارونه می بیند و یا به دلیل توهم چیزهایی می بیند که اصلا اتفاق نیفتاده و در نهایت با یک انگ سنتی، طلبکارانه مدعی میشود که یار قدر عشقش را نمیداند.
بی شک هر زن یا مردی که در چنین فضای روانی باشد بعد از مدتی به عقل خود شک می کند. مخصوصا اگر به طرف مقابل اعتماد داشته باشد و به ذهنش هم خطور نکند که اینها شگردهای معمول رابطه های بیمار و آزاردهنده هستند. زن دیگر به حس و فهم خودش اعتماد نمی کند، در یک فضای تعلیق بی جواب گیر می کند و هر جور مسائل را تحلیل کند یک گوشه کار می لنگد. فکر می کند ایراد از خودش است که یا بدبینی بی اساس دارد و یا قدرت تحلیلش خوب نیست. بدترین اتفاقی که برای قربانی یک رابطه روان-آزار می تواند بیفتد اینست که به درک و حقیقت خودش از تجربه هایش شک کند. این موضوع قدرت تغییر و انجام هر اقدامی را از او می گیرد.
آقای کلانتری از این هم فراتر می رود و به خاطر اشرافش به نظریه های روانکاوی فروید، نظریه های جنسیت و تبحر در زبان خیلی راحت به یارش میقبولاند که مشکلات و بدبینی ها و غمی که در رابطه با او دارد به خاطر مشکلاتش در کودکیست و در آخر به زن شرم می دهد که با رفتار سبک سرانه رابطهای ناب و زیبا را چرکین کرده است. به این ترتیب می تواند زنی که به درستی به او اعتراض کرده را بدهکار و شرمگین کند.
فراموش نکنیم که مهمترین دلیلی که این رابطه های پر آزار با سکوت قربانی همراه است وجود آرشیو عکس و فیلم کذایی آقای کلانتری از قربانیانش است و ترسی که در دلشان انداخته از انتشار آنها. قربانیانی که خوب میدانند ایشان در جهت حفظ خودش از هیچ کاری فروگذار نمیکند. حداقل در چند مورد زنهایی را میشناسم که بعد از پایان رابطه مصرا از او خواسته اند عکس ها را پاک کند و از جلوی چشم بردارد و او قبول نکرده است. خودش را صاحب عکس ها و فیلمها می داند .
بارها دیده شده که زنی بانشاط و باانرژی وارد رابطه با آقای کلانتری شده و بعد از مدتی افسرده و مضطرب در حالی که با یکی دو زن دیگر دشمن شده و از جمع دوستان پرت افتادها نیمه جان خود را از این رابطه در برده و مدتها طول کشیده تا به روال زندگی عادی برگردد . می شناسم زنانی را که با آقای کلانتری در رابطه بودهاند و بعد از جدایی کارشان به دکتر و قرص ضد افسردگی و روان درمانی کشیده است.
جدایی از آقای کلانتری ساده نیست و این آدم مثل هر آزارگری در عذاب دادن زنی که قصد جدا شدن از او را دارد آنچه در چنته دارد به کار میبندد. اگر هم دیگر به زنی نیاز نداشته باشد او را به هر شکلی دست به سر می کند و حتی اتفاق افتاده که با بستگان آن زن تماس گرفته و شکوه وشکایت که فلانی مزاحم من است و من دیگر نمی دانم به چه زبانی به او بگویم خواهان رابطه با او نیستم.
موضوع اختلاف سن با این زن ها هم جای ذکر دارد. سی سال پیش داستان اینطور نبود اما در این مدت گویا ایشان بزرگ نشدهاند و همچنان به دنبال دخترانی حداقل ۳۰-۲۰سال جوانتر از خودشان می گردد.
پرونده زن آزاری ماهرانه آقای کلانتری مال امروز و دیروز نیست و این آدم هرگز نمی تواند ادعا کند که از عواقب رفتارش بی اطلاع است، با این حال او در این سالیان هیچ تغییری در رفتارش نداده . این نشان می دهد که زن آزاری آقای کلانتری آگاهانه و تعمدی است. حتی انسانی که در عمرش یک کتاب نخوانده باشد، وقتی ببیند رفتارش مرتب باعث عذاب و درد می شود به کارهایش فکر می کند و اگر بخواهد در رفتارش تجدید نظر می کند. اگر آسایش زنان برای آقای کلانتری اهمیت داشت همان سی و اندی سال پیش که زنی را راهی زندان جمهوری اسلامی کرد دست از این بازیها برمیداشت.
من به دلایل متعدد (از جمله بازگشت به ایران ) ترجیح می دهم این مطلب را به عنوان ناشناس منتشر کنم. اما اگر روزی بیاید که زن آزاری و خشونت روانی علیه زنان پیگرد قانونی داشته باشد، حاضرم در هر دادگاهی علیه ایشان شهادت بدهم. آقای کلانتری از بازی قدرت با زنهایی که به او اعتماد کرده اند و از نبوغ خودش در اینکه می تواند دو رویکرد متضاد داشته باشد،لذت میبرد.
عبدالرضا کلانتری نویسنده مارکسیست و منتقد فرهنگی که بعنوان صاحبنظر به پرگار بی بی سی، رادیو زمانه، مجله روشنفکر، سکولاریسم نو، نگام و آسو دعوت می شود، سالهاست پشت پرده و دور از نگاه عمومی با مهارتی مثال زدنی زنان را مورد آزار و خشونت قرار میدهد. پستوی خانهاش نقض کامل تمام شعارهای برابری خواه در فضای عمومیست.
1 note
·
View note
Siz bakmayın bunların 'Araştırmak,üretmek' falan dediklerine. Aldanmayın bunların süslü kelimelerine. Bunların 90 yıldır yaptıkları en iyi şey heykel yapmak. Laik Eğitimden kasıtları da, Allah'ın (c.c.) emir ve yasaklarından uzak bir toplum oluşturmak, Ve nefslerinin istediği gibi hareket etmek. Laik Eğitim demek; Ahlaksız nesil demektir. Laik eğitim demek; Cahil toplum demektir. Bi bitmediniz gitti. Laikliğinizide, Demokrasinizide alın, Amerika'ya,Almanya'ya falan gidin. Düşün artık Müslümanların yakasından. #selametle #laik #laiklik #laiklik #laikeğitim #turkiye #türkiye #meb #millieğitim #islami #islam #islamic #şeriat #علمانية #sekularisme #nefs #سکولاریسم #atatürk #demokrasi #demokrat #osmanlı #ottoman #ummah #islamicstate #sunnah #muslim #turkey #chp #hdp
0 notes
با تصویب لایحه ۹۶، کبک صاحب قانون زبان جدیدی شد با این وجود به نظر میرسد تصویب این قانون تنها آغاز یک سفر طولانی حقوقی با کمیتهای متشکل از وکلای کبک که قول دادهاند این قانون را به چالش های بزرگتری نسبت به کبک در دهههای گذشته ببرند است. دولت فرانسوا لوگو در دوران قدرت خود از این بند استفاده کرده و قبلاً از آن نیز برای لایحه سکولاریسم یعنی لایحه ۲۱ استفاده کرده است. اما به نظر میرسد استفاده از آن برای لایحه ۹۶ آخرین قدم برای گروهی از وکلای کبک باشد که میگویند علیرغم این بند، برنامهای برای ایجاد یک ضربه قانونی دارند. که معمولاً قوانین را در برابر چالشهای حقوق اساسی - حداقل در داخل کانادا - محکم میکند. مشروح گزارش را هم اکنون در تارنمای رسانه هدهد کانادا مشاهده میکنید. #اخبار_کبک ~ #هدهد_کانادا #کانادا_هدهد #اخبار_جهان_هدهد #اخبار_جهان #اخبارکانادا #اخبار_کانادا #اخبار_کانادا_هدهد https://www.instagram.com/p/CeIKXS1u33Z/?igshid=NGJjMDIxMWI=
0 notes