Tumgik
#دروغ
esnastar · 2 years
Photo
Tumblr media
از همه ما مردتر بود شیرزن #کُرد #ایران زمین که خونش قیامی علیه ظلم و ستم و ابر جهل شد مظلومانه او را به قتل رسانند در روز روشنی که همه ما بیدار بودیم شمایی که غرق #پول و کاسبی هستی این چرخ می چرخد و فقط هم جلو می رود ، آسیاب به نوبت #مهسا_امینی را در روز روشن ترور کردند مرحوم رضا بابایی می نویسد: يکي از سفرنامه‌نويسان دورهٔ #قاجار نوشته است: روزی سفير روس به محمدعلی شاه گفت: شما در کشتن مشروطه‌خواه‌ها زياده‌روی کرديد. نياز به اين‌همه خشونت نبود. راه‌های ديگری هم وجود داشت. #شاه قاجار پرسيد: مثلا چه راه‌هايی؟ سفير گفت: در کشور ما ضرب المثلی است که می‌گويد: «عوام را با #دروغ و #خواص را با #دوغ سر به راه کنيد.» محمدعلی شاه زد زير خنده. بعد از مقداری خندهٔ شاهانه گفت: در ايران خواص را با آب خالی هم ميشه سر به راه کرد. دوغ برايشان زياد است. سفير گفت: خب پس چرا همين‌ کار را نمی‌کنيد؟ شاه گفت: آخه اينجا #خون از #آب هم ارزان‌تر است #هوروسکوپ ##آسترولوژی #آسترولوژر #زن #زنان #دختران #گشت_ارشاد #آخوند #سنندج #کردستان #پیش_بینی #پیشگویی #فال #آینده #تاروت https://www.instagram.com/p/CiqGOU2LMyE/?igshid=NGJjMDIxMWI=
3 notes · View notes
soshyans · 9 months
Text
چو دانی و...
حس، دروغ نمی‌گوید؛ حس، خود دروغ است.
View On WordPress
0 notes
makesite4seo · 1 year
Photo
Tumblr media
چقدر این دیالوگ تلخه 😤😤 #دونالد_ترامپ #زندگی #زندگی_واقعی #عمر #زمان #ظلم #دروغ #فساد #فقر #پیج_اینستاگرام_خشایار #اکسپلور #جملات_ناب #دیالوگ_ماندگار #reels #donaldtrump ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ https://www.instagram.com/p/CpSBFAtD5UR/?igshid=NGJjMDIxMWI=
0 notes
videgme · 1 year
Photo
Tumblr media
🇱🇻 3️⃣1️⃣ 31 Letón - latviešu - Latvian #patiesība ir labāka par #viltu, ar patiesību jūs varat izārstēt ar #meliem, lai saslimtu 🇱🇹 3️⃣2️⃣ 32 Lituano - lietuvių - Lithuanian #tiesa yra geriau nei #apgaulė, su tiesa galite išgydyti #melu, kad susirgtumėte 🇱🇺 3️⃣3️⃣ 33 Luxemburgués - Lëtzebuergesch - Luxembourgish eng #wourecht ass besser wéi e #täuschung , mat der wourecht kritt dir mat der #lige heelen fir krank ze ginn 🇲🇰 3️⃣4️⃣ 34 Macedonio - македонски - Macedonian #вистината е подобра од #измама, со вистината се лекуваш со #лага за да се разболиш 🇲🇾 3️⃣5️⃣ 35 Malayo - Melayu - Malay #kebenaran lebih baik daripada #penipuan, dengan kebenaran anda akan sembuh dengan #bohong untuk sakit 🇲🇹 3️⃣6️⃣ 36 Maltés - Malti - Maltese #verità aħjar minn #qerq, bil-verità tfejjaq bil-#gidba biex timrad 🇮🇷 🇮🇶 🇦🇫 🇹🇯 🇺🇿 3️⃣7️⃣ 37 Pᥱrsᥲ - فارسی fᥲ̂rsί - Pᥱrsιᥲᥒ #حقیقت بهتر از فریب است، با #حقیقت با #دروغ شفا می گیری تا بیمار شوی.د 🇮🇳 3️⃣8️⃣ 38 Eᥙskᥱrᥲ - Eᥙskᥲᥣdᥙᥒᥲk - Bᥲsqᥙᥱ #egia bat #iruzur bat baino hobea da, egiarekin gaixotzeko #gezurrekin sendatzea lortzen duzu 🇮🇩 3️⃣9️⃣ 39 Jᥲvᥲᥒᥱ́s - ꦧꦱꦗꦮ - Jᥲvᥲᥒᥱsᥱ #kasunyatan iku luwih apik tinimbang #apusi, kanthi kayekten sampeyan bisa nambani kanthi #ngapusi kanggo lara 🇳🇵 4️⃣0️⃣ 40 Nᥱρᥲᥣᥱ́s - नेपाली - Nᥱρᥲᥣι #छल भन्दा #सत्य राम्रो हुन्छ, झुट संग #बिमार हुन को लागी #सत्य संग निको हुन्छ (en Suceava) https://www.instagram.com/p/CodO3lPPRxT/?igshid=NGJjMDIxMWI=
0 notes
lhoomanl · 2 years
Video
‏‎نتیجهٔ اخلاقی: راستگو نباشید، خیلی دروغگو هم نباشید. / کسی محبوب است که به‌اندازه دروغگو باشد و دروغی را که آسان برملا شود بر زبان نیاورد. / بزدل و ترسوست آنکه صرفاً جرأتِ اظهارِ دروغی را داشته باشد که افشایش محال به نظر برسد. / زرنگ اویی‌ست که با دروغ‌های سنجیده‌ی انگشت‌شمار، منافعِ بزرگِ پرشمار را به چنگ آوَرَد. / احمق آن است که زیاده از حد دروغ بگوید / و ابله است آن کس که جز راست نگوید. / عجله نکنید. از قضا گزاره‌های بالا، حریم خصوصی وَ دروغ‌های سفید و مصلحت‌آمیز را در بر نمی‌گیرد. ‌ 🎬 صحنه‌ای از فیلم سینمایی #دروغگو_دروغگو (۱۹۹۷) ‌ ۳۰ / #اردیبهشت / ۱۴۰۱ ‌ #دروغ #کذب #ریا #سالوس #تزویر #راستگو #روراست #صادق #صدیق #دروغگو #دروغزن #کذاب #منافق #دورو #راستگویی #روراستی #نفاق #صدق #صداقت #دروغگویی #دروغزنی #جیم_کری #ترس #محبوب #محبوبیت #خوش_رویی #سعدی #گلستان‎‏ https://www.instagram.com/p/CdyrT4Kjv1-/?igshid=NGJjMDIxMWI=
0 notes
puriyapersianboy · 2 years
Photo
Tumblr media
#دروغ #دروغگو #دروغگویی #انسان #فیلم #سینما #دیالوگ #دیالوگ_ماندگار #دیالوگ_ناب #پارسی #راشومون #راشومون_۱۹۵۰ #فیلم_سینمایی #پارسی #عکسنوشته #عکس_نوشته #تایپوگرافی https://www.instagram.com/p/Cc7PoUjIbRh/?igshid=NGJjMDIxMWI=
0 notes
oatbugs · 2 years
Text
IM TIRED OF ENGLISH IM TIRED OF PERSIAN UGH
8 notes · View notes
ravanpanah · 8 months
Text
زماني كه كودك، توجه مثبت دیگر افراد مانند هم‌سن‌وسالان و به‌خصوص مادر و پدر خود را دريافت نمي‌كند، با دروغ‌گويي و بزرگ جلوه‌دادن خود، سعي در جلب اين توجه خواهد كرد. فراموش نكنيد كه براي کودکان، گرفتن و جلب توجه مادر و پدر و بزرگ‌ترها‌ حتي از نوع منفي آن، بهتر از فقدان هرگونه توجهي است.
زماني كه كودك، توجه مثبت دیگر افراد مانند هم‌سن‌وسالان و به‌خصوص مادر و پدر خود را دريافت نمي‌كند، با دروغ‌گويي و بزرگ جلوه‌دادن خود، سعي در جلب اين توجه خواهد كرد. فراموش نكنيد كه براي کودکان، گرفتن و جلب توجه مادر و پدر و بزرگ‌ترها‌ حتي از نوع منفي آن، بهتر از فقدان هرگونه توجهي است.
1 note · View note
humansofnewyork · 8 months
Photo
Tumblr media
(3/54) “It’s been forty-three years since I’ve seen my home. All I have left is a jar of soil. It’s good soil. Nahavand is a city of gardens. A guidebook once called it ‘a piece of heaven, fallen to earth.’ The peaks are so high that they’re capped with snow. A spring gushes from the mountain, and flows into a river. It spreads through the valley like veins. We lived in the deepest part of the valley, the most fertile part. Our father owned thousands of acres of farmland. When we were children he gave us each a small plot of land to plant a garden. None of the other children had the discipline. They’d rather play games. But I planted my seeds in careful rows. I hauled water from a nearby well. I pulled every weed the moment it appeared. As the poets say: ‘If you cannot tend a garden, you cannot tend a country.’ My garden was the best; it was plain for all to see. The discipline came from my mother. She was very devout. She prayed five times a day. Never spoke a bad word, never told a lie. My father was a Muslim too, but he drank liquor and played cards. He’d wash his mouth with water before he prayed. The Koran was in his library. But so were the books of The Persian Mystics: the poets who spent one thousand years softening Islam, painting it with colors, making it Iranian. Back then it was a big deal to own even a single book, but my father had a deal with a local bookseller. Whenever a new book arrived in our province, it came straight to our house. I’ll never forget the morning I heard the knock on the door. It was the bookseller, and in his hands was a brand-new copy of Shahnameh. The Book of Kings. It’s one of the longest poems ever written: 50,000 verses. The entire story of our people. And it’s all the work of a single man: Abolqasem Ferdowsi. Shahnameh is a book of battles. It’s a book of kings and queens and dragons and demons. It’s a book of champions called to save Iran from the armies of darkness. Many of the stories I knew by heart. Everyone in Iran knew a few. But I’d never seen them all in one place before, and in a beautiful, leather-bound edition. The book never made it to my father’s library. I brought it straight to my room.” 
چهل‌وسه سال از هنگامی که از میهنم دور افتاده‌ام می‌گذرد. آنچه برای من باقی‌ مانده، شیشه‌ای‌ست پر از خاک. خاک خوبی‌ست. خاک نهاوند، خاک ایران. نهاوند شهر باغ‌هاست. زمانی کتاب ایران‌گردی را خواندم که آن را "تکه‌ای از بهشت بر زمین افتاده" نامیده بود. بر قله‌های بلندش برف همیشگی پیداست. چشمه‌ای که از دل کوه می‌جوشد، رودی می‌شود. چون رگ‌های تن در سراسر دره ‌پخش می‌شود. ما در ژرف‌ترین بخش دره زندگی می‌کردیم. حاصل‌خیزترین بخش آن. پدرم از زمین‌داران بود. او در کودکی من، به هر یک از فرزندانش پاره زمینی در باغ خانه داد تا باغچه‌ای درست کنیم. بچه‌های دیگر چندان علاقه‌ای به این کار نداشتند. آنها بازی را بیشتر دوست داشتند. ولی من دانه‌هایم را به هنگام با دقت می‌کاشتم. آب را از حوض یا چاه نزدیک می‌آوردم. گیاهان هرزه را بی‌درنگ وجین می‌کردم. همانگونه که می‌گویند: «اگر نتوانید از باغچه‌تان نگهداری کنید، از میهن‌تان نیز نمی‌توانید.» باغچه‌ی من بهترین بود؛ زیبایی‌اش بر همگان آشکار. این نظم را از مادرم آموخته بودم. مادرم بسیار پرهیزکار بود. روزی چند بار نماز می‌خواند، هرگز واژه‌ی بدی بر زبان نمی‌راند، هیچگاه دروغ نمی‌گفت. پدرم نیز مسلمان بود، ولی در جوانی گاهی نوشابه‌ی الکلی هم می‌نوشید و ورق‌بازی هم می‌کرد. پیش از نماز دهانش را آب می‌کشید. در کتابخانه‌اش قرآن و کتاب‌هایی از عارفان ایرانی داشت. شاعرانی که در درازای هزار سال اسلام را نرم و ملایم کرده بودند، به آن رنگ و بو بخشیده بودند، ایرانی کرده بودند. در آن زمان که داشتن کتاب کار آسان و عادی نبود، پدرم با کتاب‌فروش محلی قراردادی داشت. او هر بار کتاب جدیدی به دستش می‌رسید، باید یکراست نسخه‌ای به خانه‌ی ما بفرستد. هیچ‌گاه آن بامدادی را که صدای کوبیدن در را شنیدم، فراموش نخواهم کرد. کتاب‌فروش آمده بود و در دستانش کتاب شاهنامه‌ی جدیدی بود. نامه‌ی شاهان. یکی از بلندترین شعرهایی که تا کنون سروده شده است، بیش از پنجاه‌ هزار بیت شعر. همه‌ی داستان‌های مردمان‌مان. همه‌ی ایران در شعری یگانه. و همه‌شان سروده‌ی یک شاعر: ابوالقاسم فردوسی. شاهنامه کتاب نبردهاست. کتاب شاهان و شهبانوان، اژدهایان و اهریمن‌هاست. کتاب پهلوانانی‌ست که ایران را در برابر نیروهای اهریمنی پاس می‌دارند. بیشتر داستان‌ها را از بر بودم. هر ایرانی داستانی از شاهنامه می‌‌دانست. ولی من هیچگاه همه‌ی داستان‌های شاهنامه را یکجا در جلدی چرمی و زیبا ندیده بودم. آن کتاب هرگز به کتابخانه‌ی پدرم راه نیافت. آن را یکراست به اتاقم بردم
908 notes · View notes
esnastar · 2 years
Photo
Tumblr media
. تجدید اتحاد با دوستان نتیجه خوبی دارد. تا می توانید معاشرت کنید. احتمالا شاهد گسترش بیشتر کووید در ایران و محدودیت بیشتر #اجتماعی برای #زنان خواهیم بود درآمد در حوزه حمل و نقل داخلی مانند #اسنپ و #تپسی و ... بیشتر خواهد شد. خبرهای #دروغ و فریبکاری خصوصا در رسانه های ایرانی به شدت زیاد و زیادتر می شود. من توافقی برای ایران نمی بینم اگر هم بشود دوام ندارد. دعوا و درگیری و اختلال و فریب در خریدهای آنلاین بیشتر می شود. ادامه در پست بعدی... #هوروسکوپ_فارسی #هوروسکوپ_ماه_نو #هوروسکوپ_خوشه #هوروسکوپ_روزانه #هوروسکوپ_روز #هوروسکوپ_فارسی_پادکست #فال #پیش_بینی #تاروت #قهوه #پیشگویی #سرکتاب #طالع_بینی #horoscope #astrology #آسترولوژی #جن_گیری #طلسم_اخراج #طلسم_محبت #طلسم_عشق_عام #طلسم_پیروزی #طلسم_لاتاری #طلسم_ترس (at Tehran, Iran) https://www.instagram.com/p/Chu6CUaMFrV/?igshid=NGJjMDIxMWI=
0 notes
gerandor · 8 months
Text
اگر من دروغ میگم، منو بکش
if i’m lying, kill me.
319 notes · View notes
makesite4seo · 1 year
Photo
Tumblr media
یک روز زندگی کن ولی با شرف زندگی کن #زندگی #عمر #شرافت #صداقت #دروغ #خوشبختی #دوستداشتن #حس_خوب #اکسپلور #جملات_ناب #دیالوگ_ماندگار #فیلم #سریال #reels https://www.instagram.com/p/CnwGeZRK8CU/?igshid=NGJjMDIxMWI=
0 notes
farsiastrology · 1 year
Text
Tumblr media
🍃به نام آفریدگار یکتا🍃
تحلیل آسترولوژی هفته
فصل کسوف این هفته در اوج خود است و همچنان که ما هنوز درگیر انرژیهای قدرتمند گرفتگی هفته قبل هستیم در فاصله این دوگرفتگی تغییرات چشمگیری را می‌توانیم در زندگی خود شاهد باشیم. بسته به آنکه گرفتگی ها کدام بخش از نمودارتولدتان را لمس میکنند، در آنجا شما شاهد تحولات شگرفی خواهیدبود چرا که انرژی آزاد شده از گرفتگی های محور تارس / عقرب چیزی را بشما نشان می‌دهند که برای ادامه رشد خود باید درباره ارزش‌های آن تجدید نظر کنید. گرفتگی های این محور برملاشدن حقایق است و چیزی را نشانتان می‌دهند که باید ببینید و ارزیابی کنید چه چیزی برایتان مهم است و اساسا منابع خود را _عاطفی یا مالی_ برای چه چیزی خرج میکنید.
انرژی های این هفته نیز پرقدرت تر به برداشتن لایه های پنهانی تری ادامه میدهد و از انجا که پلوتو هم در این هفته حرکت برگشتی خود را آغاز می‌کند، دروغ ها و مسائل پنهانی با شدت بیشتری در معرض دید عموم قرار میگیرند. وقت آن است که چهره حقیقی ادمهایی که در نقش الگوی اجتماعی و رهبران آگاهی بخش قرار دارند، با قدرت بیشتری آشکار شود.
🌿پست کامل را در صورت علاقه لطفا در وبلاگ ما دنبال نمایید.
https://farsiastrology.com/blog/
98 notes · View notes
30ahchaleh · 2 months
Text
Tumblr media
.
آنکه تربیت میکند ذاتا به سمت خیر قدم بر نمیدارد امر تربیت میتواند در راستای شر و شرارت نیز انجام شود
حج��ب اسلامی از دید یک مسلمان معتقد به آن یک واکسن پیشگیری است که باید در کودکی زده شود و تا آن زمان که قانونی و شرعی کودک زیر سایه اوست باید این امر پیگیری شود
تا
بعدها همچون یک بازدارنده نامحسوس عمل کند بگونه‌ای که اگر بخواهد از حجاب اسلامی سرپیچی کند شیرازه روحی او از هم بپاشد و احساس گناه همواره و تا مدت های مدید و گاه تا آخر عمر روی او سایه بی‌اندازد
.
به تجربه میدانیم والدینی که حجاب اسلامی را سرسری و شل بگیرند یا با روش اجبار و جزا کودک خود را با حجاب اسلامی آشنا کنند در این موضوع موفق نمیشوند ، که در مورد دوم قصه‌های تلخی از آن کودکان بزرگ شده شنیده‌ایم
.
اما والدینی که حجاب اسلامی را از کودکی و با روش تشویق و پاداش جلو ببرند و مستمرا پیگیر آن باشند موفق میشوند .
و عملا اینچنین اختیار پوشش را در کودک خود ختنه و برگشت ناپذیر کرده‌اند و کودکانی هم که بنا به اتفاق هایی بعدها پوششی غیر از آنچه با مهربانی آموخته است برگزینند عملا دو پارگی روانی را بدوش خواهند کشید
.
توجه داشته باشید تمام آنچه که گفتم اعم از عذاب و گناه و دو پارگی روحی فقط مخصوص زن ها نیست بلکه مردانی که اینگونه تربیت شده‌اند هم گرفتارش هستند حتی زمانی که ظاهرا سکوت کرده‌اند اما در درون مشکل دارند
.
پس سوال اصلی این است
شاید امروزه پوشش اختیاری (اسلامی) یک استراژدی مناسب برای جنبش انقلابی زن زندگی آزادی باشد
اما فردا و فردا ها چه ؟
آیا حجاب اسلامی همچون ختنه مرد و زن یک عقیم سازی که اگر نگویم برگشت ناپذیر خیلی سخت برگشت پذیر است باید بدانیم که میطلبد رویش دوباره اندیشه کنیم
یا که نه همچون بسیاری از فعل های اخلاقی مثل دزدی نکردن و دروغ نگفتن و تهمت نزدن و غیره باید از کودکی در کوله وجدان کودک جاسازی کنیم ؟
.
مطمئنن این مسئله انتخاب در پوشش برای آن کودک بزرگ شده مقوله‌ای ساده‌‌ای نیست مثل خیلی از انتخاب‌ها ، چراکه یک طرف ترازوی انتخاب بار روانی چون گناه و بی غیرتی ، آموزش داده شده است
.
خلاصه‌ی این سطرها یعنی آنکه این صلاحیت اختیار را باید در گذشته تر ارزیابی کرد
آیا این اختیار را به والدین بدهیم یا ندهیم که چنین تربیت کنند؟
آیا بهتر نیست جامعه و در پیرو آن قانون این مجوز اختیار و جبر در مقوله حجاب اسلامی را قبل تر از آن هنگام که در کوله وجدان کودک گذاشته شود مورد بررسی دوباره قرار بدهد ؟
.
اگر در اصطلاح "پوشش اختیاری" من دقت کرده باشید مخصوصا واژه (اسلامی) را در پرانتز و در پیرو پوشش اختیاری آورده‌ام تا تاکید کنم این قضیه یک بار تربیتی (ایدئولوژی) دارد تا بگویم اینگونه نیست فرد در جامعه با مدلی از پوشش روبرو شده حال مختار است بپوشد یا نپوشد ، نه اینطور نیست بلکه پوششی سالیان سال به او نمیگویم تحمیل بلکه آموزش جهت دار داده شده است و جهت بر پایه خیر و شر بوده و حال روی روان و روح او رسوخ کرده است ، چنین فردی حتی با داشتن اختیار هم مشکل دارد چه مرد و چه زن چنین مدل تربیت هایی
.
به نظر من هر تربیتی که با بار (گناه و ثواب) در کودکی آموزش داده میشود باید امروزه مورد ارزیابی دوباره قرار بگیرد
.
علت استفاده من از این تصویر برای این پست این بود که یک هنرمند آمریکایی در سری پوسترهایی که یکیش مربوط به حجاب هست ، حجاب اسلامی را جزو آزادی های مدنی آمریکا دانسته و خواستار احترام "واقعی" به آن است
بنابراین
همانطور که ملاحظه کردین هدفم از نوشتن این نبود که بگوبم خوب است یا بد است هدفم "با توجه به آنچه گفتم" درخواست ارزیابی مجدد و عمیق تر میباشد
.
11 notes · View notes
urdu-poetry-lover · 2 months
Text
آپ ہیرا، صَدف، نَگیں، کیوں ہیں
آپ بے انتہا حَسیں ، کیوں ہیں
چاند خود بھی ، نہیں سمجھ پایا
آپ اس درجہ مَہ جبیں، کیوں ہیں
آپ اتنے ، دروغ گو ہو کر
اِس قدر قابلِ یقیں ، کیوں ہیں
شاعروں کے دِلوں پہ، آپ چلیں
گامزن، برسرِ زمیں، کیوں ہیں
جتنے بے رَحم دِلرُبا ہیں، عدم
اتنے محبُوب، دِلنشیں، کیوں ہیں
عبدالحمید عدم
4 notes · View notes
hanie1388 · 7 months
Text
اولین لز من
سلام من هانیه ام و ۱۴ سالمه و این خاطره اولین لزم با دوستم هست ماجرا برمیگرده به ۴ ماه پیش من و دوستم نرگس. منو اون ۶ ساله دوستیم و خیلی صمیمی هستیم اون جای خواهرم رو برام داره خلاصه ک من یک روز رفتم خونشون ک باهم بازی کنیم و فیلم ببنیم مامانش و داداشش سرکار میرفتن و ساعت ۸ برمی‌گشتند ولی تازه ساعت ۲ بود ی ذره کتاب خوندیم و چیپس خوردیم بعد نشستیم ب حرف زدن. حرف یهو کشیده شد ب سمت سکس و اینا یهو گفت تو باشگاه بچه ها زیاد درباره سکس و رابطه جنسی حرف میزنن منم گفتم عادیه بچه ها تو این سن کنجکاون درباره این چیزا اونم سر تکون داد و گفت میخوای....حرفشو خورد گفتم چیه؟ گفت هیچی ولش کن گفتم بگو دیگه گفت نه مهم نیست گفتم ترو جون من بگو دیگه گفت میخوای ی امتحانی بکنیم؟ من زبونم بند اومد... نمیدونستم چی بگم خودش فهمید و گفت گفتم ولش کن که منم سریع گفتم باشه ولی اول فیلم بزار ببینیم بعد اونم گفت باشه و فیلمو گذاشت اوایل فیلمه زنه از خواب پا میشد و به دوست پسرش پیام میداد و اینا بعد قرار گذاشتن برن خونه پسره. بعد ک گذشت دیدم دختره ک از در اومد تو پسر سلام کرد و یهو شرو کردن لب گرفتن...و اونجا بود ک فهمیدیم بعلهههه این فیلم سینمایی نیست فیلم سوپره نرگس توی اون لحظه نگام کرد و نیش خند زد و دوباره برگشت به نگا کردن بعد پسره دخترو میبره توی اتاق و میخوابن رو تخت و لب میگیرن بعد این وسط پسره دامن دخترو میده بالا و دستشو میزاره رو کون دختره و شرو میکنه مالیدن دختره هم کیر پسرو از رو لباس میگیره بعد یهو نرگس از پایین مبل پا میشه میاد میشینه کنار من . دیگ بقیه فیلم پسره دختره لخت میشن و... دیگ خودتون حفظید دیگه😅😂 توی اون لحظه ای ک پسره کیرشو میندازه بیرون نرگس دستشو میزاره رو کص من نگاش میکنم و منم ک حسابی حشری شدم دستمو میزارم رو سینش حسابی نرم و گندس کنترل برمیدارم و تلویزیون رو خاموش میکنم . لبمو میزارم روی لب نرگس و درحال کیس گرفتن میریم توی اتاقش وسط اتاق وایمیستیم و لب همو میخوریم نرگس دستشو برمی‌داره و میکنه تو شلوارم و انگشت فاکشو میکنه تو کصم من لبمو برمیدارم و مظلومانه نگاش میکنم و ی آههه بلند میگم و چنگش میزنم منو میندازه رو تختش و از روی شلوار برام می‌ماله من فقط آه و اوه میکنم بعد شلوارمو درمیاره و بعد شرتمو و من اونجا کلییی خجالت میکشم ولی نرگس میگه شیو نمیکنی؟! گفتم چرا ولی نه هر روز گفت وایسا الان میام رفت توی آشپز خونه و ی ژیلت آورد من خودمو کشیدم عقب گفت جدیده مال کسی نیست بعد یکم کرم زد و شرو کرد شیو کردنم من داشتم آب میشدم از خجالت (چن اون جای خواهرم رو برام داره و خیلی بده ک بعد این همه صمیمت و دوستی اینکارو کنه)بعد ک کارش تموم میشه ژیلت رو میزاره رو میز و کصمو باز میکنه و میبینه ک بعله...بنده کثیفم اینجوری 😕 نگام میکنه من خجالت میکشم پا میشه از روی میزش الکل و دستمال میاره منم سریع میگم میسوزونه میگه ولی خیلی کیف می‌ده و هی از اون اسرار و از من انکار بالاخره منو خرم میکنه و به دستمال ۲ تا پیس الکل میزنه و میزاره تو کصم و شرو میکنه تمیز کردن ی سوزش خیلیییی شدیدی شرو میشه منم میگم ایییی اونم سریع تمومش میکنه بعد با آب پاش ی ذره میشوره لباس و سوتینم رو درمیاره حسابییی حشری شده و میگ تو هم مال منو درآر درمیارم و شرو میکنم کصشو خوردن بوسه میزنم گاز میگرم و لیس میزنم زبونمو میکنم داخل کصش شرو میکنه ب آه آه. کردن و من حسابی حشری میشم بعد سینه هاشو میخورم و اونم همین کارو واسه من میکنه در آخر هم باهم میریم حموم و لباس میپوشیم و بعد من بعد دو ساعت میرم خونمون شبش همون فیلم سوپری ک نصفه دیدیدم رو برام واتساپ میکنه این خاطره من بود و حتی یک کلمش هم دروغ نبود ببخشید اگر کوتاه بود سعی کردم خلاصه بنویسم❤️
9 notes · View notes