Tumgik
#گروه کویین
notdoni · 3 months
Text
نت و تبلچر آهنگ we will rock you از گروه queen
نت و تبلچر آهنگ we will rock you از گروه queen
نت دونی , نت گیتار , نت متوسط گیتار , نت گیتار گروه کویین , notdoni , نت های گیتار گروه کویین , نت های گیتار , گیتار , گروه کویین , نت گروه کویین , نت های گروه کویین , نت های سینا حسن پور , نت های متوسط گیتار , نت گیتار متوسط
پیش نمایش نت و تبلچر آهنگ we will rock you از گروه queen
Tumblr media
نت و تبلچر آهنگ we will rock you از گروه queen
دانلود نت و تبلچر آهنگ we will rock you از گروه queen
خرید نت و تبلچر آهنگ we will rock you از گروه queen
جهت خرید نت و تبلچر آهنگ we will rock you از گروه queen روی لینک زیر کلیک کنید
نت و تبلچر آهنگ we will rock you از گروه queen
نت و تبلچر آهنگ we will rock you از گروه queen
تنظیم شده برای گیتار
نت نویسی » سینا حسن پور
تبلچر
این نت جهت اجرا با گیتار تنظیم شده است  جهت مشاهده نسخه ویولن همین آهنگ اینجا کلیک کنید
ترجمه متن آهنگ و بررسی Buddy, you’re a boy, make a big noise
Playing in the street, gonna be a big man someday
رفیق، تو یه پسری، آدم بزرگی میشی
توی خیابونا بازی می کنی، یه روزی مرد بزرگی میشی
( به شنونده می گوید که هنوز نوجوان است و باید تلاش کند و آن کاری که دوست دارد بکند تا در آینده انسانی بزرگ تبدیل شود. )
You got mud on your face, you big disgrace
روی صورتت گل آلوده، ننگ بزرگ
( کسی که درباره اش صحبت می شود یک کودک است و کودکان بازی در گل را دوست دارند. گل بزرگترین نشانه افتخار نیست. همچنین می تواند اشاره به کشیدن گل روی چهره توسط فوتبالیست ها باشد. )
Kicking your can all over the place (singing)
قوطی تو همه جا شوت می کنی
( صدا در آوردن با لگد زدن به یک قوطی برای همه همسایه ها آزار دهنده است. همچنین می دانیم این فرد تنها یک کودک است و لگد زدن و بازی با یک قوطی برایش بهترین سرگرمی برای گذراندن زمان است. شخصیت این آهنگ مسلما در آینده دچار مشکل خواهد شد چون کاری که می کند سرو صدا دارد البته هر کسی برای بزرگ شدن ممکن است با چنین مشکلی روبرو شود. )
We will, we will rock you
We will, we will rock you
ما بر تو مسلط خواهیم شد
ما بر تو مسلط خواهیم شد
( تفسیر آهنگ این است که جامعه از بالا به افراد نگاه می کند و سعی می کند آنها در طول زندگی کنترل کند. در قسمت گذشته دیدی که جامعه چگونه فرد را تحقیر و او را ننگ می شمارد این کار را ابتدا به عنوان یک کودک بعد از آن مردی جوان و سپس مردی کهنسال انجام می دهد. We will rock you را می توان به تسلط یافتن جامعه روی فرد تفسیر کرد، آنها سعی می کنند فرد را از رسیدن به رویاهایش باز دارند. )
Buddy, you’re a young man, hard man
Shouting in the street, gonna take on the world someday
رفیق، تو یه مرد جوانی، مردِ سرسخت
توی خیابونا فریاد می زنی ( تظاهرات )، یه روزی دنیا رو بدست میاری
این بخش قسمتی از گذر زندگی آن کودک است و حالا او در بخش متمرد زندگی یک نوجوان است. آن کودک حالا تبدیل به جوانی سرسخت شده که به جای بازی کردن در خیابان ها فریاد می زند تا جلب توجه کند. اگر به همین مسیر ادامه دهد بالاخره روزی توسط کسی ضربه خواهد خورد. )
You got blood on your face, you big disgrace
صورتت خون آلوده، ننگ بزرگ
( صورتش به خاطر شورش و تمرد در دوران جوانی خون آلود شده است. )
Waving your banner all over the place
بنرهای خودتو همه جا تکون میدی
( تکان دادن بنر در کنار فریاد زدن در خیابان نشان دهنده داشتن عقاید قوی سیاسی است. )
We will, we will rock you (sing it out)
We will, we will rock you
ما بر تو مسلط خواهیم شد ( بلند بخونش )
ما بر تو مسلط خواهیم شد
Buddy, you’re an old man, poor man
Pleading with your eyes, gonna make you some peace someday
رفیق، تو یه پیرمردی، مردِ ضعیف ( فقیر )
با چشمات دادخواهی می کنی، یه روزی به آرامش خواهی رسید
( پسری که در ابتدا به آن اشاره شده بود حالا پیر شده و هیچ کاری برای زندگیش نکرده، زمانش را تلف کرده و حالا هیچ پولی ندارد. حالا این پیرمرد با چشمانش کمک می خواهد این یعنی تنها راه پول بدست آوردنش با گدایی است اما از آنجا که دیگر پیر است به زودی به آرامش که همان مرگ است می رسد. )
You got mud on your face, big disgrace
روی صورتت گل آلوده، ننگ بزرگ
( صورت خون آلود باز هم به صورت گل آلود بازگشته اما این بار نه به خاطر گل بازی کودکی بلکه به خاطر فقر. )
Somebody better put you back into your place
بهتره روزی یکی تو رو سرجات بشونه
( یک نفر باید به این پیرمرد بگوید گدایی در خیابان او را به جایی نخواهد رساند. با اینکه دیگر زندگیش مانند جوانی نیست اما باز هم می تواند به برخی از رویاهایش برسد. )
We will, we will rock you (sing it)
We will, we will rock you (everybody)
We will, we will rock you
We will, we will rock you
ما بر تو مسلط خواهیم شد ( بخون )
ما بر تو مسلط خواهیم شد ( همه )
ما بر تو مسلط خواهیم شد
ما بر تو مسلط خواهیم ش
کلمات کلیدی : نت دونی , نت گیتار , نت متوسط گیتار , نت گیتار گروه کویین , notdoni , نت های گیتار گروه کویین , نت های گیتار , گیتار , گروه کویین , نت گروه کویین , نت های گروه کویین , نت های سینا حسن پور , نت های متوسط گیتار , نت گیتار متوسط
0 notes
ilobeliashop · 1 year
Photo
Tumblr media
⬅️وان و جکوزی 4 نفره مدل کویین 🔴با شاسی استیل 🔴پمپ 2 اسب و بالاتر 🔴ورق Abs اکرولیک 🔴با 6 میل ضخامت ورق 🔴با 5 سال گارانتی 🔴10 سال خدمات پس از فروش model : Coin 🪙 ‏‏ Size: 176 ×176 × 60 cm این جکوزی با طراحی بسیار فوق العاده برای تمامی فضاهای رو باز و رو بسته با پنل های جانبی سفید و پنل مشکی و طلایی و ترمو وود طراحی و آماده اجرا می باشد در سال جدید هم با ما #مدرن بمانید گروه تولیدی و طراحی لوبلیا برای مشاوره و استعلام قیمت ها  با ما تماس بگیرید:  22518657 – 021 سبک اروپایی فوق العاده زیبا و خاص ⭕ کاشی تبریز ⭕ شیرآلات KWC ⭕ چینی مروارید ⭕ گلسار در تهران ⭕ روشویی های کابینتی لوبلیا ⭕ وان و جکوزی وان ایران (لوبلیا) فروش با بهترین قیمت و مشاوره در نصب و اجرا. ✅https://lobelia.co/ ✅https://woniran.ir/ ✅@lobelia.iran ✅@lobelia.company ✅@lobeliacentral ✅@lobelia.building_material #dekoration#معماری #tabriztile #tile #ceramic #interiordesign #kitchendesign #design #bedroomdesign #classic #modern #minimal #luxury #highquality #کاشی_تبریز #سرامیک #کاشی #طراحی #طراحی_داخلی #bathtub#سرویس_بهداشتی #حمام #اتاق_خواب #محوطه_سازی #لوکس #مدرن #کلاسیک #مینیمال#وان_جکوزی #jacuzzi https://www.instagram.com/p/CpMN5trtqDd/?igshid=NGJjMDIxMWI=
1 note · View note
asbeabi · 5 years
Text
گروه کویین مراسم اسکار 2019 را نجات داد
برای مراسم اسکار سال جاری نه اجراهای موسیقی اضافه برنامه ریزی شده، نه مجری دارد و حتی قرار است چهار جایزه از جمله فیلمبرداری و بهترین فیلم کوتاه هم در فاصله تبلیغات داده گردد. در شرایطی که گویا مراسم اسکار 2019 از روزهای شکوه و جلال فاصله گرفته یک خبر آن را را نجات داد. گروه موسیقی کویین قرار است در مراسم آموزشگاه که یکشنبه آینده برگزار می گردد اجرای زنده داشته باشند. اجرای زنده گروه کویین در مراسم اسکار 2019 این مراسم را از کسل کننده شدن نجات می دهد.
from http://bit.ly/2IkTkKl via گروه کویین مراسم اسکار 2019 را نجات داد
1 note · View note
bahimaa · 3 years
Text
آهنگ We Will Rock You
دانلود آهنگ خارجی We Will Rock You/Queen لینک دانلود آهنگhttps://t.me/bahimaa/4777 گروه کویین
Tumblr media
View On WordPress
0 notes
finsadvisers · 3 years
Text
11 دانشکده پزشکی برتر اروپا در سال 2021
پزشک شدن شاید قبل از ورود به دبیرستان یکی از محبوب ترین اهداف شغلی دانش اموزان باشد. پزشکی رشته ای چندکاربردی است که گزینه های زیادی را در اختیار شما قرار می دهد. برای همین است که انتخاب دانشکده پزشکی در خارج آسان است.
اگر تحقیقات خود را برای بهترین آموزشگاه های علوم پزشکی اروپا محدود کنید، گزینه های زیادی وجود دارد که شامل سبک های مختلف آموزشی، فرهنگ ها و گاهی اوقات، شرایط ورود می شود. ما برای سهولت در این روند رتبه بندی دانشکده های پزشکی در اروپا را که توسط وب سایت های برجسته در زمینه آموزش عالی تهیه شده اند، گردآوری کرده ایم.
برترین دانشکده های پزشکی در انگلیس در سال 2021
دانشکده های پزشکی در انگلیس در زمره برترین دانشکده های اروپا قرار دارند. به خاطر داشته باشید با آنکه آنها جزو رتبه های برتر قرار دارند، تحصیل و هزینه زندگی در این دانشگاهها بالاتر از سایر دانشگاههای خوب اروپا است.
برترین دانشکده های پزشکی انگلیس بر اساس رتبه بندی کیو اِس در سال 2021 عبارتند از:
– دانشگاه آکسفورد
– دانشگاه کمبریج
– کالج لندن
– امپریال کالج لندن
– کینگز کالج لندن
– دانشگاه ادینبرگ
– دانشکده بهداشت و پزشکی گرمسیری لندن
– دانشگاه منچستر
– دانشگاه گلاسگو
– دانشگاه کویین مری لندن
به جز دانشکده های پزشکی انگلیس، نشریه آموزش عالی تایمز در سال 2021 سه دانشگاه زیر را در لیست ده دانشگاه برتر قرار داده است:
– دانشگاه شفیلد
– دانشگاه لیورپول
– دانشگاه بریستول
10 دانشکده برتر پزشکی در سایر مناطق اروپا ؛ رتبه بندی تایمز 2021
1- موسسه کارولینسکا ، سوئد
موسسه کارولینسکا که در شهر سولنا و چسبیده به پایتخت سوئد، استکهلم، واقع شده است یکی از برجسته ترین موسسات پزشکی در جهان است. کارولینسکا با یک بیمارستان پژوهشی و آموزشی وابسته، مکانی است که تنها بر روی جنبه نظری علوم متمرکز نبوده بلکه در زمینه عملی نیز نوآوری هایی از خود ارائه می دهد.
2- دانشگاه هایدلبرگ، آلمان
دانشگاه هایدلبرگ تاریخچه طولانی در آلمان و اروپا دارد. این دانشگاه به عنوان قدیمی ترین دانشگاه کشور، و سومین دانشگاه تاسیس شده در امپراطوری روم، پایگاه بسیاری از دانشجویان بین المللی است که از بیش از 130 کشور جهان برای تحصیل به آنجا می آیند. برای اطلاعات بیشتر درباره ویزای جستجوی کار آلمان وارد لینک شوید.
3- دانشگاه ای تی اچ زوریخ، سوییس
موسسه فناوری فدرال زوریخ یا ای تی اچ سوییس، 150 سال پیش بنا شده و یکی از مهمترین موسسات تحقیقاتی در رشته های بنیادی است. گرفتن مدرک از این دانشگاه به عنوان یکی از مهمترین و عالی رتبه ترین دانشگاههای دنیا ، نقطه عطفی برای رزومه تحصیلی شما خواهد بود.
4- دانشکده پزشکی چریتی، آلمان
دانشکده پزشکی چریتی به مدد تحقیقات علمی خود نسبت به سایر دانشگاههای آلمان در جایگاه بالاتری قرار دارد. بیش از 3700 محقق بر روی نوآوری های پزشکی کار می کنند. شما نیز میتوانید یکی از آنها باشید.
5- دانشگاه ال ام یو مونیخ، آلمان
دانشگاه لودویگ ماکسیمیانز مونیخ، یک قرن قدمت دارد و یکی از دانشگاههای معروف بین المللی در آلمان است. خدمات پژوهشی از مشاوره در مورد بودجه شخص ثالث گرفته تا جنبه های اداری و قانونی پروژه ها، از محققان در تمام مراحل تحقیق پشتیبانی می کنند.
6- دانشگاه کاتولیک لون، بلژیک
دانشکده پزشکی این دانشگاه بر روی پروژه و شبکه های بین المللی کار می کند و عضوی از گروه علوم بیومدیکال است. این دانشگاه، که با بیمارستان ها نیز همکاری می کند. همواره تعداد قابل توجهی دانشجوی بین المللی دارد. تحقیق ، تمرکز اصلی متخصصین دانشگاه کاتالویک لون است و در زمینه تکنولوژی و سلامت تحقیقات فراوانی انجام می شود.
7- دانشگاه اراسموس روتردام، هلند
دانشگاه اراسموس روتردام معمولا در رتبه بندی موسسات آموزش عالی تایمز در بین دانشگاههای برتر دنیا قرار دارد که مدرک خوبی دال بر کیفیت، امکانات و تلاشهای تحقیقاتی دانشگاه می باشد.
8- دانشگاه سوربن فرانسه
دانشگاه پاریس دارای بیست دانشکده و مرکز تحقیقاتی است و دوره های ابتکاری، با اهداف بلند پروازانه مطالعاتی متنوع را به دانشجویان ارائه می دهد. هدف این دانشگاه به چالش کشیدن روند رشد دانشجویان و ایجاد تغییرات اجتماعی است. برای اطلاع از شرایط تحصیل در فرانسه وارد سایت شوید.
9- دانشگاه پاریس، فرانسه
دانشگاه پاریس دارای بیست دانشکده و مرکز تحقیقاتی است و دوره های ابتکاری، با اهداف بلند پروازانه مطالعاتی متنوع را به دانشجویان ارائه می دهد. هدف این دانشگاه به چالش کشیدن روند رشد دانشجویان و ایجاد تغییرات اجتماعی است.
10- دانشگاه ماستریخت هلند
دانشگاه ماستریخت با استفاده از روش یادگیری مبتنی بر مسئله، جمع آوری دانشجویان از سراسر جهان در کلاسهای تعاملی و ساختن ذهنیتهای علمی متمرکز تدریس می کند. این دانشگاه تحقیقات مهمی درباره موضوعات داغ مدرن انجام میدهد، از جمله روش های جدید برای ایجاد پلاستیک از مواد آلی، گرم شدن کره زمین، مهاجرت و غیره
11- دانشگاه زوریخ، سوییس
دانشگاه زوریخ بزرگترین دانشگاه سوییس است و دانشجویان را برای مشاغل موفق از طریق اجرای تکنیک ها، مدل ها و روش های جدید بر اساس نمونه های واقعی زندگی آماده می کند. دانشگاه از به روزترین شیوه های آموزشی بین المللی استفاده می کند تا مطمئن شود دوره های آموزش عالی ارائه شده در آن از بهترین کیفیت برخوردارند.
برترین دانشکده های پزشکی اروپا بر اساس رتبه بندی موضوعی کیو اِس در سال 2021
– موسسه کارولینسکا، سوئد
– دانشگاه امستردام هلند
– دانشگاه ارسموس روتردام، هلند
– دانشگاه کوپنهاگ دانمارک
– دانشگاه ال ام یو مونیخ، فرانسه
– دانشگاه کاتولیک لون بلژیک
– دانشکده پزشکی چریتی، آلمان
– دانشگاه زوریخ، سوییس
مقایسه تحصیل در اروپا و امریکا
همه میدانند که بین شیوه های تدریس در اروپا با سایر نقاط جهان تفاوت وجود دارد. در زیر به برخی از تفاوت ها بین مطالعات پزشکی در قاره اروپا و ایالات متحده اشاره می کنیم:
تحصیل در اروپا شش سال طول می کشد در حالیکه تحصیلات دانشگاهی امریکا 4 سال است.
مدت زمان شروع به کار ، با احتساب دوره آموزشی در اروپا شش و نیم تا هفت سال است در حالیکه در امریکا پس از ده سال آموزش میتوانید مشغول به کار شوید.
هزینه تحصیل برای دانشجویان رشته پزشکی در اروپا کمتر است. شما حتی میتوانید در بسیاری از کشورها از جمله آلمان، فنلاند، نروژه و غیره رایگان تحصیل کنید. در برخی از کشورها تحصیلات رایگان برای دانشجویان کشورهای عضو اتحادیه/ منطقه اقتصادی اروپا در نظر گرفته شده است. سایر دانشجویان بین المللی ملزم به پرداخت شهریه هستند اما باز هم نسبت به شهریه های امریکا پایین تر است.
گذراندن امتحاناتی مانند MCAT که نیاز به یک تا دو سال آمادگی دارند جزو شرایط ورود به دانشگاههای اروپا نیست.
با تحصیل در رشته پزشکی در دانشگاههای اروپا، شما به موسسات آموزش عالی نخبه ای که پزشکان آینده را آماده می کنند دسترسی پیدا خواهید کرد. دانشکده های پزشکی در اروپا با برنامه های تحقیقاتی پیشرفته و سبک تدریس خلاقانه، مقاصدی ایده ال برای دانشجویان علاقه مند به رشته پزشکی می باشند.
0 notes
khoonevadeh · 5 years
Photo
Tumblr media
۱۰ شخصیت اصلی سریال «بازی تاج و تخت» در دنیای واقعیhttps://khoonevadeh.ir/?p=19501
برترین ها - ترجمه از حسین علی پناهی: در سال‌های اخیر کمتر کسی بوده که سریال «بازی تاج و تخت» (Game of Thrones) را ندیده یا دستکم در مورد آن نشنیده باشد. هر یک از ما برخی از شخصیت‌ها و داستان‌های این سریال را دوست داریم که برخی از آن‌ها شخصیت‌هایی واقعی جلوه کرده و برخی دیگر آن قدر دور از ذهن هستند که نمی‌توان آن‌ها را دارای مصداق واقعی دانست.
اما نکته این است که بسیاری از شخصیت‌های این سریال مصادیقی در دنیای واقعی داشته و یا به عبارت ساده‌تر این شخصیت‌های از افرادی واقعی در طول تاریخ الهام گرفته شده اند. در ادامه این مطلب می‌خواهیم شما را با ۱۰ شخصیت اصلی سریال «بازی تاج و تخت» آشنا کنیم که در دنیای واقعی نیز به نحوی وجود داشته اند.
۱۰- پرکو و تیریون لنیستر
شاید شخصیت تیریون لنیستر شخصیت مطلوب و محبوب همه طرفداران سریال «بازی تاج و تخت» باشد که باهوش‌ترین مرد داستان بوده و هوش او را تنها می‌توان با علاقه اش به شراب مقایسه کرد. تیریون خودش را این گونه معرفی می‌کند: «می نوشم و خیلی چیز‌ها بلدم. این کاری است که من می‌کنم». تیریون دنیای واقعی خیلی خوش شانس بود که در دوران صلح بدنیا آمد. به جای مبارزه با دشمنان پادشاه، او به عنوان یک دلقک دربار هایدلبرگ انجام وظیفه می‌کرد. اگر چه این شغل او هیچ شباهتی به جایگاه تیریون در «بازی تاج و تخت» ندارد، اما این شخصیت با نام «پرکو» (Perkeo) یک شغل دیگر در دربار داشت که او را با تیریون همطراز می‌سازد.
پرکو مسئول بخشی از دربار به نام «تان» (Tun) بود که وظیفه کنترل تمامی شراب‌های دربار را بر عهده داشت. از آنجایی که گفته می‌شود پرکو چیزی غیر از شراب نمی‌نوشیده، به نظر می‌رسد که این شغل در واقع شغل رویایی او بوده است. اما ظاهراً پرکو تنها به خاطر یک لیوان آب کشته شده است. جدای از داستان‌هایی که طرفداران شخصیت تیریون برای پرکو کوتوله درست کرده اند، اما او به صورت غیرمستقیم با نام تیریون نیز ارتباط داشته است. ظاهراً پرکو اهل منطقه‌ای از ایتالیا به نام تیرول جنوبی بوده است.
۹- ملکه ایزابیو و سرسی لنیستر
ملکه ایزابیو (Queen Isabeau) و سرسی لنیستر اشتراکات بسیاری داشته اند. هر دو زمانی که شوهرانشان قادر به سلطنت نبودند، ملکه‌هایی بودند که به جای شوهران خود حکومت می‌کردند. هیچکدام مورد علاقه مردم زیردستشان نبودند و اکثر اوقات هر دو روابط خارج از ازدواج داشتند. همه می‌دانند که سرسی لنیستر چقدر دوست داشتنی است... دستکم برای یک مرد و آن هم بردارش جیمی لنیستر است.
شاید برخی بگویند که عشق این دو غیرطبیعی است و البته حق با آن هاست. رابطه این دو البته تا زمان شروع سریال «بازی تاج و تخت» مخفی باقی مانده بود، اما کویین ایزابیوی دنیای واقعی نتوانست اعمالش را چندان خوب مخفی نگه دارد. در واقع او نیز به داشتن رابطه نامشروع با برادر شوهرش مشهور بود. شاید این مشکل را نتوان با مشکل خانواده لنیستر‌ها مقایسه کرد، اما رابطه نامشروع ملکه ایزابیو برای خودش و لوییس دی اورلیانز به دردسرساز بود.
۸- لوییس دی اورلیانز و جیمی لنیستر
لوییس دی اورلیانز سرنوشت «بازی تاج و تخت»‌ی خاص خودش را داشت. وی نه تنها میل شدیدی برای همبستر شدن با ملکه که همسر برادرش بود داشت بلکه در واقع یک دست او نیز مانند جیمی لنیستر قطع شده بود. اگر چه او برادر دوقلوی ملکه نبود، اما رابطه عاشقانه این دو به همان اندازه رسوا کننده بود. این رابطه حتی باعث شد که شخصی خارج از خانواده سلطنتی بخواهند به تاج و تخت حکومت دست یابد. بر اساس برخی شایعات، چارلز هفتم نتیجه رابطه نامشروع ملکه ایزابیو و لوییس دی اورلیانز و نه وارث واقعی چارلز ششم بوده است. بدین ترتیب این موضوع پادشاهی او را نامشروع می‌سازد.
۷- سیگورد قدرتمند و کال دروگو
چیز‌های زیادی در مورد شخصیت کال دروگو برای دوست داشتن وجود دارد؛ اشتباهات مردانه، جنگجویی سرسخت در میدان نبرد، عاشق اسب و مو‌هایی حیرت انگیز. او رهبر گروه بزرگی جنگجوی ماهر است و آن مو‌های بلند و زیبا نشان می‌دهد که او در هیچ نبردی بازنده نبوده است. به نظر می‌رسد که شخصیت کال دروگو شباهت زیادی به شخصیت‌های واقعی چنگیز خان یا حتی میاموتو موساشی داشته باشد، پسری ۱۲ ساله که تنها با یک چوب دستی توانست اولین دوئل خود با یک سرباز مجهز، بالغ و آموزش دیده را به نفع خود به پایان برساند. اما مرگ کال دروگو بیش از هر چیزی او را از این شخصیت‌ها متمایز می‌سازد. اگر سریال «بازی تاج و تخت» را ندیده اید باید بدانید که کال دروگو در اثر یک زخم بسیار کوچک می‌میرد.
در یکی از نبردهایش، کال دروگو توسط یکی از نیرو‌های مقابل زخم کوچکی بر می‌دارد و اگر چه در ادامه آن مرد به دست دروگو کشته می‌شود، اما زخم جنگجوی بزرگ ماجرا عفونی می‌شود. اینجاست که سیگورد قدرتمند وارد می‌شود و به خاطر مرگ نامتعارفش می‌توان او را با کال دروگو مقایسه کرد. اگر چه مرگ کال دروگو در اثر یک زخم کوچک در ناحیه سینه ایجاد شد، اما سیگورد مرگی بسیار عجیب و غریب‌تر داشت.
سیگورد پس از شکست دادن دشمن خود در نبرد و جدا کردن سر او از تنش، او تصمیم می‌گیرد که این غنیمت را با خود به خانه ببرد. سیگورد در حالی که می‌خواهد سوار اسبش شود، پای خود را در اثر تماس با دندان‌های مقتول زخمی می‌کند و همه چیز تمام می‌شود. آن زخم کوچک متعفن شده و جان سیگورد قدرتمند را می‌گیرد.
۶- ژاندارک و برین اهل تارث
در نگاه اول، به راحتی می‌توان بین ژاندارک و برین اهل تارث شباهت‌هایی داد. از لحاظ فیزیکی، تنها تفاوت بین او دو جثه‌های آن هاست. اگر چه برین بسیار قد بلند است، اما تاریخ می‌گوید که ژاندارک تنها ۱۵۷ سانتیمتر بلندی قامت داشته است. همچنین شیوه لباس پوشیدن و آرایش آن‌ها نیز بسیار شبیه هم بوده است. گفته می‌شود که ژاندارک لباس و زره مردان را می‌پوشید. او همچنین موهایش را کوتاه کرده و از نوشیدن شراب و بد مستی، معاشرت با زنان و البته بد دهنی بیزار بوده که همه این ویژگی‌ها را می‌توان در شخصیت برین اهل تارث نیز دید.
چه به صورت انتخابی و چه نتیجه اتفاقات باشد، هر دوی آن‌ها دوشیزه بوده اند که باعث شده هر دو لقب «دوشیزه» (The Maid) را داشته باشند. اکنون که کار گنجشک اعظم به پایان رسیده به نظر نمی‌رسد که برین اهل تارث سرنوشتی مشابه ژاندارک را تجربه کند.
۵- کالیگولا و آریس تارگرین (پادشاه دیوانه)
اعمال و رفتار‌های این دو مرد شباهت‌های بسیاری با هم دارند. اول از همه این که هر دو نفر به صورت قانونی و به خاطر وراثت به تاج و تخت دست یافتند و در ابتدا پادشاهان خوبی به نظر می‌رسیدند. برای هر کدام، لقب «پادشاه دیوانه» چیزی بود که این دو بعد‌ها به دست آوردند. تغییر چهره در کالیگولا بسیار ناگهانی و البته دراماتیک بود. او به شدت تب کرده و بیمار می‌شود که بسیاری بر این باور بودند جان پادشاه را می‌گیرد. بعد از بهبودی بود که آنطور که تاریخدانان گفته اند، کالیگولا «دیوانه» می‌شود. او تنها برای تفریح و خوشگذرانی دستور قتل مردم را صادر می‌کرد.
او همچنین با زنان دیگر مردان همبستر شده و برای نشان دادن قدرت خود و تحریک این مردان تا بتواند آن‌ها را براحتی بکشد، شوهران این زنان و عموم اطرافیانش را در جریان این روابط قرار داده و بزرگنمایی می‌کرد. مانند خاندان لنیستر نیز کالیگولا عادت به زنا با محارم خود داشت. در نهایت کالیگولا نیز مانند آریس تارگرین آنقدر بد بود که تنها راه خلاص شدن از دست اعمالش کشتن او بود. هر دو نیز توسط محافظان خود کشته شدند.
۴- جولیان امپراطور روم و گنجشک اعظم
تقریباً همه طرفداران سریال «بازی تاج و تخت» شخصیت گنجشک اعظم یا همان «های اسپارو» را می‌شناسند�� اما کمتر کسی هست که دل خوشی از او داشته باشد. در ابتدا و برای مدتی کوتاه همه از این که او چطور توانست تعدادی از باهوش‌ترین شخصیت‌های سریال را شکست دهد حیرت زده شده بودیم. او با جایگاه مردمی که داشت به مبارزه با سیستم حکومتی موجود پرداخت، اما در جایگاهی قرار گرفت که خود آن را بدست آورده بود. همچنین او به خاطر بی ایمانی مردم و در پاسخ به خدایان نور قصد داشت باور دینی به «هفت» را بازگرداند. امپراطور جولیان در مورد تنبیهات مذهبی بسیار سهل انگار بود و مقدار معینی از آزادی دینی را مجاز می‌دانست. با این وجود او به فرقه‌های متعددی پیوسته و قصد داشت که خدایان قدیم روم را به جایگاه گذشته آن‌ها بازگرداند.
این اقدام او با استقبال مردم مواجه شد. بیش از نیمی از مردم تحت حکومت آن دوران روم برخلاف امپراطور‌های خدو هنوز بی دین بودند. مانند گنجشک اعظم، جولیان نیز مطابق خواسته‌ها و نیاز‌های خود این دین باستانی را کمی تغییر داد و آن را به نیروی پیش برنده ملت خود تبدیل کرد. در هر دو مورد دین و حکومت باید مترادف و هماهنگ با هم می‌بودند. در حالی که دین «هفت» ما را به یاد کلیسا‌های دوران قرون وسطی می‌اندازد، اما ایده روی گرداندن از یک خدا در دنیای واقعی و بازگشت به گروهی از الهه ها، نیز با آنچه که امپراطور جولیان انجام داد شباهت داشت.
۳- وِی ژونگ ژیان و واریس اخته
واریس اخته یکی از شخصیت‌های زیرک و با نفوذ در سریال «بازی تاج و تخت» است که دیگران را بازی می‌دهد و شخصاً به طور مستقیم قصد حکومت کردن ندارد. او از طریق ارتباطات و شبکه‌های گسترده جاسوسی خود می‌تواند به قدرتی غیرقابل باور دست یابد. با تمام دستاوردهایش، او را در دنیای «بازی تاج و تخت» یک اخته می‌دانند. در ماهیت ذاتی خود و علیرغم قدرتی که در داستان سریال دارد، می‌توان او را با شخصیت واقعی وی ژونگ ژیان مقایسه کرد. زندگی گذشته وی و واریس شباهت‌های بسیاری با هم دارند. هر دو در فقر بدنیا آمده و به دلایل مادی اخته شدند. بعد از آن هر دو در قصر‌های حکومتی به کار گرفته شده و به قدرت قابل توجهی دست یافتند.
اگر چه دلایل مادی این دو متفاوت است- وی به قماربازان بدهکار بود و واریس به عنوان برده فروخته شده بود- هر دوی آن‌ها با آن چیزی که برایشان باقی مانده بود کار‌های بزرگی کردند. وی توانست با چرب زبانی و سلطه خود بر یک امپراطور جوان به پادشاه واقعی کشورش تبدیل شده بود. علاوه بر این، وِی به طور رسمی رهبر شبکه پلیس مخفی بود که با شبکه جاسوسی واریس برابری می‌کرد. البته اعتبار و قدرت او با مرگ زودهنگام و غیرمنتظره امپراطور نیز به پایان رسید و در هایت خودکشی کرد.
۲- ینی چری‌ها و اخته شدگان
همه آن‌ها جنگجویانی زبده، شکست ناپذیر و بسیار قوی هستند که از برده‌های جوان سربازگیری شده اند. هویت گذشته شان از آن‌ها گرفته شده و اربابانشان هویت‌هایی جدید به آن‌ها بخشیده اند. همچنین آن‌ها در چند نوع مبارزه تن به تن آموزش دیده اند. به عنوان اتفاقی نادر در دوران خود، آن‌ها یک ارتش ایستاده و پیاده در تعداد هزاران نفر هستند و طرفداران سریال «بازی تاج و تخت» آن‌ها را با نام «اخته شدگان» یا «اصیل ها» (Unsullied) می‌شناسند. با این وجود وقتی که نام این گروه را می‌شنویم، بسیاری به یاد ینی چری‌ها در دوران امپراطور عثمانی می‌افتند. اگر چه بسیاری شباهت‌هایی بین نیزه و سپر‌های اخته شدگان و لژیون‌های رومی و اسپارتان‌ها می‌بینند، اما هیچکدام از دو گروه اخیر به طور کامل از برده‌ها تشکیل نمی‌شدند در حالی که تمامی ینی چری‌ها برده بودند.
برای جدا کردن این برده‌ها از زندگی گذشته خود، دولت عثمانی به عنوان خراج، از کشور‌های مسیحی که فتح شده بود درخواست تسلیم کردن پسران جوانشان را داشت. سپس آن‌ها را به عنوان یک شخص مسلمان بزرگ کرده و از آن‌ها می‌خواستند که به وفاداری خود به سلطان سوگند یاد کرده و جانشان را برای او بدهند. ینی چری‌ها بدون هیچگونه سوالی به دیگر اعضا و سلطان وفادار بوده و نقش برادران یکدیگر را ایفا می‌کردند. همچنین آن‌ها از اولین گروه‌های نظامی بودند که به اسلحه گرم مسلح شدند.
۱- ولاد خونخوار و رمزی بولتون
ولاد خونخوار شباهت‌های شخصیتی مختلفی با بسیاری از شخصیت‌های سریال «بازی تاج و تخت» دارد. او مانند جان اسنو یک نجیب زاده بود که در تبعید به دنیا آمد و مانند ثیون گریجوی به عنوان ابزاری برای اطمینان از وفاداری در خانه پدر خانواده دشمن بزرگ شد و البته عنوان اژد‌های خانوادگی شبیه تارگرین‌ها را داشت. با این وجود هیچ کسی مانند شخصیت رمزی بولتون به این شخصیت واقعی شبیه نیست. البته ولاد مانند رمزی فرزند نامشروع نبود، اما علاقه‌ای مشابه به شکنجه دشمنانش داشت.
او دوست داشت که دشمنانش را بر سر نیزه کند و حتی ادعا می‌شود گوشت قربانیان خود را می‌خورده است، اما رمزی قربانیانش را زنده زنده پوست می‌کند. در قرون وسطی بر سر نیزه کردن و پوست کندن دشمنان بسیار رواج داشت. هر دو روش به آرامی فرد را کشته، دردی بسیار هولناک داشته و در واقع به عنوان تاکتیک‌های نبرد روانی به کار گرفته می‌شدند. همچنین تاکتیک‌های این دو در میدان نبرد نیز شباهت‌های بسیاری با هم دارد. در مواردی که هر دو با لشکری بزرگ‌تر از سپاهیان خود روبرو می‌شدند و می‌دانستند که جنگ رو در رو با دشمن پایانی جز شکست برای آن‌ها ندارد، هر دو شبانه حمله‌هایی ایزایی به اردوگاه دشمن به اجرا می‌گذاشتند که موفقیت‌های بزرگی برای آنان در پی داشت.
در حالی که حملات رمزی به طور موثری خط انتقال آذوقه ارتش برثیون‌ها را قطع کرد، حمله‌های ولاد باعث ایجاد سردرگمی و وحشت در اردوگاه دشمن می‌شد. او و سربازانش با لباس سربازان عثمانی وارد اردوگاه دشمن شده و این سربازان را در تاریکی شب با لباس‌های مبدل خود به جان یکدیگر می‌انداختند. بدین ترتیب سربازان عثمانی به خیال اینکه با نیرو‌های ولاد می‌جنگند تا صبح و زمانی که هوا روشن می‌شد در تاریکی با خود می‌جنگیدند.
منبع: listverse
منبع : برترینها
0 notes
andrekh · 5 years
Video
. فروش بلیت کنسرت «نوستالژی +۱۹۷۰» گروه کر شهر تهران به رهبری مهدی قاسمی آغاز شد. 💢اجرای کرال ترانه‌هایی از: گروه‌‌های 🔸آبا، 🔸بی‌جیز،🔸کویین، 🔸استینگ، 🔸کارپنترز و هنرمندانی از جمله 🔸جان لجند، 🔸مری هاپکین، 🔸لئونارد کوهن و 🔸کریستینا پری، و قطعات برجسته دیگر از موسیقی پاپ با همراهی گروه نوازندگان. 💢زمان: جمعه ۲۵ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۲۱:۳۰ 💢مکان: تالار وحدت. برای تهیه بلیت به وب سایت www.iranconcert.com مراجعه کنید. @tehranchoir @mehdi.ghasemi.music @music_man #کرشهرتهران #گروه_کر_شهر_تهران #کویین #آبا #بی_جیز #استینگ #جان_لجند #کنسرت #تالاروحدت #گروه_کر #کر #خوانندگی #ترانه‌های_نوستالژیک #پاپ #راک #ایران_کنسرت #TehranChoirAug2019 #choir #TehranChoir #vahdatHall #sting #Queen #Beegees #johnlegend #friends #ChristinaPerri #rock #sing #andrekh #musicman (at Talar Vahdat) https://www.instagram.com/p/B05UevMgzrb/?igshid=asd0v7kxw2ib
0 notes
hodhodca · 5 years
Text
اندرو کویین: چرا نباید پوپولیسم در کانادا را ریشه یابی کنید؟
اندرو کویین: چرا نباید پوپولیسم در کانادا را ریشه یابی کنید؟
نگاهی به دلایل و تفاوتهای ریشه‌ای پوپولیسم در کانادا و سایر کشورها!
«اندرو کویین»، نویسنده معتقد است: به استثنای اسلام هراسی دولت CAQ در کبک که نوعی فوبیای وحشتناک از اسلام است و احزابی که سابقه پرخاشگری دارند، به نظر می‌رسد سایر گروه‌ها در اینجا شاهد موفقیتهایی بوده‌اند.
وی می‌افزاید: از زمانیکه برگزیت (در انگلیس) و انتخاب «دونالد ترامپ»، در آمریکا صورت گرفت، مردم کانادا هم به این فکر می‌کنند که…
View On WordPress
0 notes
notdoni · 2 years
Text
نت ویولن قطعه We will Rock You از گروه Queen
نت ویولن قطعه We will Rock You از گروه Queen
نت دونی , نت ویولن , نت متوسط ویولن , نت ویولن گروه کویین , notdoni , نت های ویولن گروه کویین , نت های ویولن , ویولن , گروه کویین , نت گروه کویین , نت های گروه کویین , نت های سینا حسن پور , نت های متوسط ویولن , نت ویولن متوسط
پیش نمایش نت ویولن قطعه We will Rock You از گروه Queen
Tumblr media
نت ویولن قطعه We will Rock You از گروه Queen
دانلود نت ویولن قطعه We will Rock You از گروه Queen
خرید نت ویولن قطعه We will Rock You از گروه Queen
جهت خرید نت ویولن قطعه We will Rock You از گروه Queen روی لینک زیر کلیک کنید
نت ویولن قطعه We will Rock You از گروه Queen
نت ویولن قطعه We will Rock You از گروه Queen
یکی از زیبا ترین قطعات راک دنیا
کلمات کلیدی : نت دونی , نت ویولن , نت متوسط ویولن , نت ویولن گروه کویین , notdoni , نت های ویولن گروه کویین , نت های ویولن , ویولن , گروه کویین , نت گروه کویین , نت های گروه کویین , نت های سینا حسن پور , نت های متوسط ویولن , نت ویولن متوسط
0 notes
mamfat12345-blog · 6 years
Photo
Tumblr media
آخر هفته با تلویزیون؛ از «خط ویژه» و «یتیم‌خانه ایران» تا «دختری با کفش‌های کتانی» – اخبار تسنیم به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، یکی از اتفاقات خوب آخر هفته تلویزیون، پخش‌ فیلم‌های سینمایی است که می‌تواند اوقات فراغت مخاطبان را با پخش آثار منتخب سینمای جهان دلچسب‌تر کند. فیلم‌های سینمایی و تلویزیونی و انیمیشن «تلقین»، «سزار چاوز»، «خاطرات روزانه من»، «قانون»، «ایکینگوت»، «همه جا با هم»، «آتشِ لِئو»، «خط ویژه»، «کاغذها در باد»، «دیوار بزرگ چین»، «صندوقچه میداس»، «شور زندگی»، «جسی جیمز»، «تجارت آلوده»، «قهرمانی به نام کوآلا»، «هواپیما ربایی»، «لحظه صید»، «شرخر» «پدر»، «در دل دریا»، «بسوزان»، «یتیم‌خانه ایران»، «الپاگور»، «هدیه‌ای برای آقای تومی»، «صد هزار دلار»، «بزرگتر از زندگی»، «پدر و پسر قهرمان»، «بانتی و بابلی» و «مغز متفکر» پنج‌شنبه و جمعه یازدهم و دوازدهم مرداد شبکه‌های سیما روی آنتن می‌رود. البته در این بین شبکه نمایش پرچمدار شبکه‌های دیگر است. در ذیل به معرفی فیلم‌های سینمایی که پخش خواهند شد می‌پردازیم: «استاد بزرگ» اولین فیلم آخر هفته‌ای شبکه یک شبکه اول که معمولاً در شب‌های پنج‌شنبه و جمعه اقدام به پخش فیلم‌های سینمایی بسیاری می‌کند. از جمله فیلم «استاد بزرگ» که یک بامداد پنج‌شنبه پخش خواهد شد. «استاد بزرگ» فیلمی در سبک اکشن، زندگینامه‌ای و رزمی به کارگردانی وونگ کار وای است. از بازیگران آن می‌توان به تونی لیانگ، جانگ زئی و چانگ چن اشاره کرد. این فیلم براساس زندگینامه استاد بروس‌لی به نام ییپ من ساخته شده است. این فیلم کاندیدای ۲ اسکار(بهترین فیلمبرداری- بهترین طراحی لباس) در سال ۲۰۱۴ شد. لئوناردو دی کاپریو بازیگر محوری «تلقین» فیلم سینمایی «تلقین» به کارگردانی کریستوفر نولان، پنج‌شنبه یازدهم مردادماه ساعت ۲۲ از شبکه یک سیما پخش خواهد شد. در این فیلم با بازی لئوناردو دی کاپریو و ماریون کوتیلارد خواهید دید: دام کاب قادر است تا با نفوذ به ناخودآگاه انسان‌ها، افکاری را به گونه‌ای در ذهن آنها تلقین کند که آن افراد گمان کنند افکار خودشان است. او که در عین بی‌گناهی، به کشتن همسرش متهم شده، نمی‌تواند به کشورش بازگردد و همواره در حسرت دیدار فرزندش به‌سر می‌برد. مردی بسیار پر قدرت به نام سایتو به کاب پیشنهادی می‌دهد که در قبال انجام کاری، مشکل ورود او به کشورش را حل کند. سایتو از کاب می‌خواهد که به ذهن مردی به نام رابرت وارد شود و افکاری را در ناخودآگاه او تلقین نماید... «سزار چاوز» زمینه‌ساز اعتراضاتی در میان کارگران می‌شود فیلم سینمایی «سزار چاوز» به کارگردانی دیگو لونا، جمعه دوازدهم مردادماه ساعت ۱۶ از شبکه یک سیما پخش خواهد شد. در خلاصه داستان فیلم آمده است: زار چاوز کارگر اهل مکزیک است که به‌همراه خانواده و همشهریان خود در مزارع اربابان آمریکایی در مرز بین مکزیک و آمریکا کار می‌کند. او و سایر کارگران در ازای کار سخت مبلغ ناچیزی دریافت می‌کنند و زندگی سختی دارند. این موضوع زمینه‌ساز اعتراضاتی در میان کارگران می‌شود. چاوز و عده‌ای از اطرافیانش تصمیم می‌گیرند که کارگران مزرعه را دعوت به اعتصاب کنند. او شوراهایی را در بین کارگران تشکیل داده و اقدام به دادن وام می‌کند. در این فیلم مایکل پنا، آمریکا فررا و رزاریو داوسن هنرنمایی کرده‌اند. شبکه دو با «خاطرات روزانه من» به تعطیلات آخر هفته می‌رود شبکه دو نیز برای پایان هفته مخاطبان خود پخش فیلم‌های خاطره‌انگیزی را درنظر گرفته است. از جمله فیلم «خاطرات روزانه من» که پنج‌شنبه ۸:۳۰ صبح پخش خواهد شد. در خلاصه داستان این فیلم آمده است: آغاز زندگی مریم و سیاوش مصادف می‌شود با پیدا شدن دفترچه خاطراتی از سیاوش توسط مریم که در جعبه‌ای قدیمی گذاشته شده است! دانستن گذشته سیاوش باعث می‌شود زندگی رنگ دیگری به خود گیرد. مریم در دفترچه خاطرات گذشته پر شر و شوری را در مورد سیاوش می‌خواند که همه را مستأصل کرده و خانواده از دستش در عذابند. در این فیلم بهار نوحیان، مهدی امینی‌خواه و حمیدرضا نعیمی نقش‌آفرینی کرده‌اند. فرامرز قریبیان با «قانون» به تلویزیون می‌آید فیلم سینمایی «قانون» عنوان فیلم دیگری است که روز پنج‌شنبه یازدهم مردادماه ۲۳:۳۰ پخش خواهد شد که در خلاصه داستان این فیلم آمده است: مفخم فردی که قاچاقچی بین‌المللی است بار دیگر به ایران بازگشته تا محموله‌ای را با نظارت خود به خارج از کشور بفرستد. او این بار در یک معامله پنج‌میلیارد تومان شمش طلا از یک تاجر یهودی کلاهبرداری می‌کند. در این بین سرگرد ملک که چند سال پیش همسرش را در راه دستگیری مفخم از دست داده، مأمور پرونده مفخم می‌شود تا به کمک سروان نصر او را به دام بیندازد. سروان ملک این بار با کمک یک نفوذی به نام چنگیز که در باند مفخم است از محل اختفای آن‌ها و همچنین از محل انبار کالاهای قاچاق آگاه می‌شود، مفخم نیز امید پسر سرگرد ملک را به گروگان می‌گیرد. ولیکن ملک با کمک نصر و سایر همکارانش در نیروی انتظامی بعد از نبردی سخت موفق می‌شوند مفخم و گروهش را نابود کنند. این فیلم به کارگردانی فرامرز قریبیان در سال ۷۴ ساخته شده و فرامرز عبدالرضا اکبری، جمشید جهان‌زاده، منوچهر حامدی و نرسی کرکیا بازیگران آن هستند. فیلم ایسلندی «ایکینگوت» روی آنتن شبکه دو «ایکینگوت» عنوان فیلم دیگری است که روز جمعه دوازدهم مردادماه ساعت ۸ صبح از شبکه دو سیما پخش خواهد شد.  داستان این فیلم مربوط می‌شود به زمان‌های قدیم که مردم ایسلند هنوز اطلاعی از سرزمین گرینلند و ساکنانش نداشته و سرمای زمستان را، به باورهایی خرافی همچون وجود هیولاها نسبت می‌دادند. در این بین روزی بوواش، پسر رییس شورای روستایی، موجودی ناشناخته را با پوستی عجیب می‌بیند و به مردم روستا خبر می‌دهد. مردم خرافی نیز به دنبال یافتن این موجود راهی می‌شوند و هر چه رییس شورا تلاش می‌کند این افکار خرافی را  از ذهن آنان بزداید موفق نمی‌شود.... التی رونار جانسون، هانس تیتوس ناتینگ و پالمی گِستسون بازیگران این فیلم هستند. خیال‌پردازی مادربزرگ در «همه جا با هم» فیلم سینمایی «همه جا با هم» به کارگردانی آرتور لندن، جمعه دوازدهم مردادماه ساعت ۱۷:۳۰ از شبکه دو سیما پخش خواهد شد. این فیلم در مورد لارن دختر نوجوانی است که پس از مرگ پدر و مادرش باید از برادر کوچکترش هاروی و مادربزرگش مراقبت کند. لارن دونده مستعدی است و یک کارگزارِ سودجو قصد دارد او را راضی کند تا بورسیه یک دانشگاه را بپذیرد. با این شرایط باید مادربزرگش را به خانه سالمندان بفرستند و برای هاروی هم خانواده‌ای پیدا کنند که سرپرستی او را به عهده بگیرند. مادربزرگ نامه ‌قدیمی مربوط به ۵۰ سال پیش از پدربزرگ را به هارویِ خیال‌پرداز می‌دهد و هاروی هم با آن نامه با تصور زنده بودن پدربزرگ که سال‌ها پیش آنها را رها کرده و دیگر سراغی از آنها نگرفته است عازم ماداگاسکار می‌شود تا او را پیدا کند.... سارا استوارت، بل پاولی و دیانا کوئیک بازیگران این فیلم هستند. ناامیدی به زندگی در قاب «آتشِ لِئو» فیلم سینمایی «آتشِ لِئو» به کارگردانی مارک آنجلو، جمعه ۱۲ مردادماه ساعت ۲۳ از شبکه دو سیما پخش خواهد شد. در این فیلم با بازی میکی سباستین، سیریل دسکورس و پیِر موندی خواهیم دید: ژوزف پیرمرد مزرعه‌داری است که به تازگی همسرش کاترین را از دست داده و به همین خاطر امیدی به ادامه زندگی ندارد. او تصمیم دارد علیرغم مخالفت دخترش کلر، مزرعه را بفروشد. در واقع او قصد دارد پس از به فروش رساندن مزرعه، دست به خودکشی بزند. در این میان در می‌یابد پسر کلر یعنی لئو، به طور ناخواسته وارد یک ماجرای خطرناک معامله مواد مخدر شده و مقدار زیادی هروئین را در قسمتی از مزرعه او مخفی کرده است. زمانی هم که وکیلِ قاچاقچیِ صاحب مواد برای گرفتن آنها نزد ژوزف آمده، لئو به خیال اینکه وی قصد کشتنن پدربزرگش را دارد، او را به قتل می‌رساند! «خط ویژه» در شبکه سه رونمایی می‌شود فیلم سینمایی «خط ویژه» به کارگردانی مصطفی کیایی، پنج‌شنبه یازدهم مردادماه ساعت ۱۰ از شبکه سه سیما پخش می‌شود. در این فیلم با نقش‌آفرینی مصطفی زمانی، هانیه توسلی و هومن سیدی خواهید دید: کاوه نابغه علوم کامپیوتر به همراه خواهر و شوهر خواهرش تحت شرایط خاصی حساب بانکی یک رانت‌خوار به نام محتشم را هک می کنند. محتشم برای بازگشت پولش به روش‌های غیرقانونی روی می‌آورد اما این پول هنگفت در اختیار ۷ جوان قرار می‌گیرد و مشکلات عدیده‌ای را برای آنها به وجود می‌آورد. علاقه بسیار زیاد به فوتبال در «کاغذها در باد» فیلم سینمایی «کاغذها در باد» به کارگردانی جوآن تاراتوتو، پنج‌شنبه یازدهم مردادماه ساعت ۱۵ از شبکه سه سیما پخش خواهد شد. در این فیلم خواهیم دید: روسو، فرناندو، مونو و مائوریسیو دوستانی هستند که از دوران کودکی با یکدیگر دوست بوده‌اند. آنها علاقه‌ی بسیار زیادی به فوتبال دارند. فرناندو و مونو برادر هستند. مونو که تمام جوانی و سرمایه‌ی خود را برای رشد بازیکنی به نام پیتیلانگا می‌گذارد، پس از مدتی به دلیل داشتن سرطان می‌میرد. مونو دختر ۹ ساله‌ای به نام گوارا دارد. مونو همیشه آرزو داشت تا بتواند باشگاهی داشته باشد و سود باشگاه به دخترش گوارا برسد. پس از مرگ مونو، برادرش فرناندو که تا اندازه‌ای موفق شده حق سرپرستی برادرزاده‌اش را بر عهده بگیرد، به همراه مائو و روسو تصمیم می‌گیرند پیتیلانگا را مشهور کن��د تا مونو را به آرزویش برسانند. پابلو اِچاری، دنیل رابینوویچ ، دیگو پرتتی، دیگو تورس و پابلو راگو بازیگران این فیلم هستند. ماجرای دو شوالیه انگلیسی و اسپانیایی «دیوار بزرگ چین» فیلم سینمایی «دیوار بزرگ چین» به کارگردانی یومو ژانگ، پنج‌شنبه یازدهم مردادماه ساعت ۲۴ از شبکه سه سیما پخش می‌شود. در خلاصه داستان فیلم با بازی مت دیمون و تیان جینگ آمده است: دو شوالیه انگلیسی و اسپانیایی به اتفاق یک گروه ۲۰ نفره برای پیدا کردن و خرید باروت که اختراع چینی‌ها بوده از اروپا به این کشور سفر می‌کنند و در طول سفر اکثر افراد گروه خود را از دست می‌دهند. در بدو رسیدن به سرزمین چین مورد هجوم راهزن‌ها قرار گرفته و ۵ نفر از آنها موفق به فرار می‌شوند. شب هنگام در کوه‌های شمال چین موجودی شبیه به هیولا به آنها حمله کرده و سه نفر از آنها را می‌کشد.... ماجرای «صندوقچه میداس» در شبکه سه فیلم سینمایی «صندوقچه میداس» به کارگردانی جاناتان نیومن، جمعه دوازدهم مردادماه ساعت ۱۴:۳۰ از شبکه سه سیما پخش می‌شود. در این فیلم با بازی مایکل شین، آنی یورین بارنارد، سام نیل، لنا هیدی، لون گرو فود و کلی هاز خواهید دید: از دوران باستان صندوقچه‌ای به‌نام میداس به جا مانده است که می‌تواند هر چیزی را به طلا تبدیل کند و فقط یک نقشه در جهان وجود دارد که مکان آن را نشان می‌دهد. افرادی با نام‌های چریتی و گولر از وجود چنین گنجی مطلع هستند و به سختی در تلاشند تا نقشه و کلید اسرارآمیز صندوق را بیابند. پس از وقوع کش و قوس‌های بسیار بین آن‌دو، در نهایت نقشه به دست گولر افتاده و کلید اسرارآمیز را که شامل دو قطعه‌ی مجزا است، چریتی به‌دست می‌آورد.... «شور زندگی» در شبکه چهار سیما فیلم سینمایی «شور زندگی» به کارگردانی وینسنت مینه‌لی، پنج‌شنبه یازدهم مردادماه ساعت ۲۰:۳۰ از شبکه چهار سیما روی آنتن می‌رود. در خلاصه داستان فیلم آمده است: ونسان ون گوگ، نقاش معروف هلندی، در خانواده‌ای متوسط متولد شد و در معادن زغال سنگ کار می‌کرد. تا آنکه با آشنایی با آثار نقاش شناخته شده‌ای به نام میله به نقاشی علاقه‌مند می‌شود. او با حمایت برادر کوچک خود به فرانسه مهاجرت می‌کند تا در خلوت به نقاشی بپردازد او پس از مدتی دچار مشکلات روانی و حمله‌های عصبی می‌شود. تا آنجایی که دوست و همراه نقاش خود گوگن را مورد حمله قرار می‌دهد و حتی یکی از گوش‌های خود را می‌برد. ون گوگ در اوج فشارهای روحی و روانی موجب اعتلای سبک امپرسیونیست می‌شود .در این فیلم سینمایی کرک داگلاس و آنتونی کویین نقش‌آفرینی کرده‌اند. «جسی جیمز» با بازی بردپیت فیلم سینمایی «جسی جیمز» به کارگردانی اندرو دومینیک، جمعه دوازدهم مردادماه ساعت ۲۱ از شبکه چهار روی آنتن می‌رود. در خلاصه داستان فیلم با بازی برد پیت و سام شپارد آمده است: رابرت فورد جوانی است که عضو گروه جسی جیمز راهزن مشهور غرب وحشی است و به او علاقه زیادی دارد. اما از سوی جسی جیمز و افراد گروهش جدی گرفته نمی شود و مورد تمسخر قرار می گیرد. فرماندار از این نقطه ضعف رابرت استفاده کرده و از او می خواهد جسی جیمز را کشته و جایزه دستگیری او را به دست اورد. جسی جیمز که از وجود خیانت در گروهش مطلع است می داند در عصر جدید دیگر جایی برای او نیست پس با اینکه از نقشه رابرت فورد مطلع است او را به خانه‌اش دعوت می کند و فورد نیز او را می‌کشد. «تجارت آلوده» در شبکه پنج سیما فیلم سینمایی «تجارت آلوده» به کارگردانی پیر بوترون، پنج‌شنبه یازدهم مردادماه ساعت ۱۳:۳۰ از شبکه پنج سیما پخش می‌شود. در این فیلم با بازی کریستوفر دیچاوان؛ مایکل آمانت و جولیا مولکو خواهیم دید: مارسل ژاکن، دزد سابق به‌خاطر رفتار خوب پس از ۵ سال از زندان آزاد می‌شود. نوه‌اش ژوستین که دانشجوی پزشکی است به پیشوازش می‌آید. پسر مارسل بر عکس پدر امور پلیس است و مدت‌هاست با او قهر بوده و هیچ‌وقت به ملاقاتش نرفته است. با این حال، آنتوان پسر مارسل برای پدرش آپارتمانی را روبروی کلانتری اجاره کرده تا تحت نظرش باشد. ژوستین از پدربزرگش درخواست کمک می‌کند تا این‌بار به خاطر یک امر خیر دست به دزدی بزند. یک آزمایشگاه بزرگ داروسازی که توسط سیاستمداران فاسد اروپایی پشتیبانی می‌شود. واکسن‌های نهایی نشده‌ی خود را در یک کشور آفریقایی روی مردم آزمایش می‌کند.... «قهرمانی به نام کوآلا»، انیمیشن شد انیمیشن سینمایی «قهرمانی به نام کوآلا» به کارگردانی یانگ هو لی، جمعه دوازدهم مردادماه ساعت ۸:۳۰ از شبکه پنج پخش می‌شود. در خلاصه داستان این انیمیشن آمده است: جانی کووالا که رنگش با سایر کوالاها متفاوت است طرد می‌شود و به سمت سیرک می‌رود. او بعد از مدتی با کوالاهایی آشنا شده و متوجه می‌شود که برخلاف تصور دیگران موجود شجاعی است و به کوالاهایی که اسیر تمساج بدجنسی به نام باگ شده‌اند کمک می‌کند تا خود را نجات دهند.... «هواپیما ربایی» در آخر هفته با تلویزیون فیلم سینمایی «هواپیما ربایی» به کارگردانی برندون نوت، جمعه دوازدهم مردادماه ساعت ۱۳:۳۰ از شبکه پنج پخش می‌شود. در این فیلم با هنرمندی وینی جونز، راب استین برگ و کریگ فیربرس خواهید دید: در یک پرواز اختصاصی رییس یک شرکت بزرگ تجاری ربوده می‌شود اما در پی اتفاقات قبلی و مرگ یک مامور حفاظتی پلیس دریافته که یک عملیات گروگان‌گیری در میان است. یک مامور مخفی حفاظتی اکنون با هویت افشا شده وارد هواپیما شده تا مانع حرکت آن شود ولی در نهایت موفق نمی‌شود و به خاطر نامزد سابقش که در این پرواز حضور دارد او نیز در این سفر پرمخاطره با این گروه همراه می‌شود. در طول پرواز خواهر رییس شرکت که این ماجرای آدم‌ربایی و باج‌گیری را طرح کرده است کشته شده و در نهایت پس از انجام این باج‌گیری هواپیما به زمین نشسته و سارقین دستگیر می‌شوند.... داستان ناخدا شریف در «لحظه صید» فیلم تلویزیونی «لحظه صید» به کارگردانی اسماعیل فلاح‌پور، پنج‌شنبه یازدهم مردادماه ساعت ۲۳:۴۵ از شبکه شما پخش خواهد شد. داستان فیلم از این قرار است که: ناخدا شریف که در بین مردم منطقه از اعتبار خاصی برخوردار است پس از امضای قرارداد با فردی به‌نام منشی‏زاده جهت حمل و انتقال بار آن با لنج خود متوجه حرکت نامعقول منشی‏زاده در لنج می‏شود. منشی‏زاده بار خود را بر دریا پرتاب می‏کند و این حرکت او با تعجب و اعتراض ناخدا شریف مواجه می‏شود. ناخدا پی می‏برد که سر او کلاه رفته است و منشی‏زاده‏ها دو برادر هستند به نام عماد و عباد که هر دو در کار صادرات هستند و با کلاهبرداری قصد دارند به سود کلانی دست یابند ناخدا موضوع را به اطلاع سروان جلالی می‏رساند. راجی پسر ناخدا به تلافی این حرکت منشی‏زاده با او درگیر می‏شود. پرویز فلاحی پور، رضا توکلی، مجید مشیری و مارال فرجاد بازیگران این فیلم هستند. روایت رضا گرگوندی در «شرخر» شبکه شما فیلم تلویزیونی «شرخر» به کارگردانی علی خزاعی‌فر، جمعه ۱۲ مردادماه ساعت ۱۳:۳۰ از شبکه شما پخش خواهد شد. در خلاصه داستان فیلم آمده است: رضا گرگوندی مرد جوانی است که در فقر شدید و بیکاری به‌سر می‌برد، ولی بر حسب اتفاق با مرد خلافکار و شرخری با نام اسمال ده تن آشنا می‌شود! رضا در جریان نقد کردن چک کتک شدیدی خورده و بستری می‌شود، رضا به دختری به نام نگار علاقه‌مند شده و برای آخرین بار برای نقد کردن چک پدر نگار اقدام می‌کند و پس از آن به خواستگاری نگار می‌رود، ولی پلیس به در خانه نگار رفته و رضا را بازداشت می‌کند. در این فیلم تلویزیونی، سعید توکلی، محمدرضا صولتی، سحر شفیعی و طیبه ابراهیمی هنرنمایی کرده‌اند. «پدر» مجید مجیدی را در شبکه امید، ببینید فیلم سینمایی «پدر» به کارگردانی مجید مجیدی، پنج‌شنبه یازدهم مردادماه ساعت ۱۸ از شبکه امید پخش خواهد شد. در این فیلم با بازی محمد کاسبی، پریوش نظریه و حسن صادقی خواهیم دید: مهرالله بعد از فوت پدرش، برای تأمین خانواده‌اش در شهر دیگری به کار مشغول می‌شود، اما هنگامی‌که به دیدن مادر و خواهرش بازمی‌گردد می‌فهمد که مادرش با مرد مهربانی که ژاندارم است ازدواج کرده، مهرالله از این خبر عصبانی می‌شود و نزد مادر رفته و هدیه‌های خود و حقوقش را به او می‌دهد و مادر را برای این ازدواج بازخواست می‌کند و هر چه مادر دلیل می‌آورد، او که کینه‌ی ژاندارم را به دل گرفته قبول نمی‌کند و درصدد آزار او برمی‌آید و با استفاده از فرصتی، اسلحه‌ی ژاندارم را به سرقت می‌برد.... «در دل دریا» یک ماجرای اقتباسی است فیلم سینمایی «در دل دریا» به کارگردانی ران هاوارد، جمعه دوازدهم مردادماه ساعت ۱۸ از شبکه امید پخش خواهد شد. در این فیلم که اقتباسی از کتاب در دل دریا است با بازی ریس همسورث، بنجامین واکر و کیلین مورفی غرق شدن یک کشتی آمریکایی شکار نهنگ در سال ۱۸۲۰ میلادی به تصویر کشیده شده است. چالش سیاست مارلون براندو در شبکه افق فیلم سینمایی «بسوزان» به کارگردانی جیلو پونته‌کوروو، جمعه دوازدهم مردادماه ساعت ۱۰ از شبکه افق پخش خواهد شد. در این فیلم خواهید دید: در اواسط قرن نوزدهم، یک سیاستمدار مارلون براندو که برای رفع انحصار شکر توسط پرتغالی‌ها به یکی از جزایر دریای کارائیب به‌نام کوئیمادا اعزام شده، درگیر قیام انقلابیون جزیره می‌شود. او برای منافع کشورهای غربی انقلاب را منحرف می‌کند و پس از مدتی به کشورش بازمی‌گردد. اما سال‌ها بعد باز به سراغ او می‌آیند چون دوباره مردم آن منطقه برای به‌دست آوردن حق خود در تجارت شکر سر به قیام زده‌اند.... «یتیم‌خانه ایران» جمعه روی آنتن می‌رود فیلم سینمایی «یتیم‌خانه ایران» به کارگردانی ابوالقاسم طالبی، جمعه دوازدهم مردادماه ساعت ۱۸:۳۰ از شبکه افق پخش خواهد شد. داستان این فیلم در سال ۱۲۹۵ تا ۱۳۰۰ می‌گذرد که در زمان احمدشاه قاجار، بر اثر قحطی ناشی از خیانت انگلیس‌ها، ۹ میلیون نفر از مردم ایران جان باختند. علیرام نورایی، جعفر دهقان و قطب‌الدین صادقی بازیگران این فیلم هستند. شبکه نمایش و به روزترین فیلم‌های سینمای ایران و جهان شبکه نمایش همواره با پخش فیلم‌های ایرانی و سینمای جهان معمولاً در طول هفته نیز توانسته مورد توجه مخاطبان بسیاری قرار بگیرد. فیلم‌های سینمایی و تلویزیونی «الپاگور»، «هدیه‌ای برای آقای تومی» و «صد هزار دلار» پنج‌شنبه یازدهم مردادماه ساعت ۱۱، ۱۷ و ۲۱ از شبکه نمایش روی آنتن می‌رود. فیلم‌های سینمایی ‌و تلویزیونی «بزرگتر از زندگی»، «پدر و پسر قهرمان»، «بانتی و بابلی» و «مغز متفکر» جمعه دوازدهم مردادماه ساعت ۱۱، ۱۵ ، ۱۷ و ۲۱  از شبکه نمایش پخش می‌شود. «دختری با کفش‌های کتانی» به آی‌فیلم می‌آید شبکه آی‌فیلم، «دختری با کفش‌های کتانی» را برای نمایش پنجشنبه‌شب این هفته درنظر گرفته است. پس از نمایش این فیلم سینمایی رسول صدر عاملی در مقابل مجری برنامه «کافه فیلم»، به بررسی و نقد این اثر می‌پردازند. پگاه آهنگرانی، مجید حاجی زاده، عبدالرضا اکبری، اکرم محمدی، داریوش مودبیان، محمود جعفری، نادیا دلدار گلچین، محمود عزیزی، بهمن زرین پور، مهدی میامی و مینا جعفرزاده در «دختری با کفش‌های کتانی» ایفای نقش کرده‌اند. ماجرای این فیلم سینمایی محصول سال ۱۳۷۷ از این قرار است: آیدین و تداعی که در پارک با هم آشنا شده بودند، حین گردش در پارک توسط مأموران نیروی انتظامی به کلانتری برده می‌شوند. با تشکیل پرونده و تا برگشت آن از دادسرا آیدین در کلانتری مانده و ... آی‌فیلم پنجشنبه ۱۱مرداد، رأس ساعت ۲۱ فیلم سینمایی «دختری با کفش‌های کتانی» را روانه آنتن می‌کند و پس از آن «کافه‌فیلم» با حضور سازنده این اثر به مدت ۲۵ دقیقه به جزئیات آن می‌پردازد. انتهای پیام/
0 notes
zaktoomusic-blog · 7 years
Text
«بیبی راننده»؛ فیلمی با سر و شکل سرخوشانه
New Post has been published on http://vestamag.ir/%d8%a8%db%8c%d8%a8%db%8c-%d8%b1%d8%a7%d9%86%d9%86%d8%af%d9%87%d8%9b-%d9%81%db%8c%d9%84%d9%85%db%8c-%d8%a8%d8%a7-%d8%b3%d8%b1-%d9%88-%d8%b4%da%a9%d9%84-%d8%b3%d8%b1%d8%ae%d9%88%d8%b4%d8%a7/
«بیبی راننده»؛ فیلمی با سر و شکل سرخوشانه
ماهنامه همشهری ۲۴ – ترجمه از پوریا شجاعی: ادگار رایت در «بیبی راننده» ساختار اصلی و اساسی فیلم های جنایی مثل «سامورایی» ژان پی یر ملویل و «راننده» والتر هیل را با پوششی از فیلم های عامه پسند ترکیب کرده. رایت سلیقه صوتی و بصری منحصر به فردش را (که در فیلم هایی مثل «شان در بین مردگان» و «پلیس خفن» شاهدش بودیم) با ضدقهرمان های کم حرف و قدرتمند فیلم های اکشن و جنایی کلاسیک تلفیق کرده و از این طریق ترکیبی سرگرم کننده و جذاب ساخته. تاثیرگذاری این فیلم در بهترین حالت، شبیه تاثیری است که ترکیب گاز خنده و آدرنالین روی بدنمان می گذارد.
فیلمی با سر و شکل سرخوشانه مثل این، باید هم شبیه یک رانندگی پر از هیجان و بی وقفه به نظر برسد که در آن حقه های نبوغ آمیز یکی بعد از دیگری رو می شوند. و «بیبی راننده» واقعا هم به این صورت است.
    بیبی (اسنل الگورت)، این راننده متخصص فرار بامهارت و بیبی فیس، از آهنگ های راک و پاپ بهمنظور ریتم بخشیدن به حیات اش استفاده می کند؛ آهنگ هایی که بیبی در مجموعه آیپادهایی که دارد گوش می دهد، در موقعیت های مختلف هم نقش شلیک شروع مسابقه را برایش ایفا می کند، و هم نقش مترونوم، تایمر یا وسیله ای بهمنظور تنظیم حرکاتش.
اوج بذلهگو طبعی و هیجان فیلم جایی است که بیبی در بحبوحه یک سرقت، سعی می کند قبل از این که پایش را روی گاز فشار دهد و حرکت کنند، آهنگی را که توزیع می کرده به اولش بیاورد تا موعد بندی و ریتم حرکاتش با موسیقی منسجم بماند.
فیلم در آتلانتا می گذرد و روایت اصلی اش به سادگی و راحت گویی یک کامیک بوک جنایی دهه پنجاهی است. بیبی در می یابد که اگر در یک سرقت سایر به عنوان راننده مشارکت کند، بدهی ای را که به مغز متفکر ماموریت ها یعنی دکتر (با بازی کوین اسپیسی) دارد صاف خواهدکرد. و صحیح زمانی که ماموریت آخر را به انجام رسانده و فکر می کند که سایر کارش با سرقت ها تمام شده، دکتر او را مجدد وارد بازی می کند (نان اسپیسی در فیلم احتمالا به استیو مک کویین در «فرار» و سام جافی در «جنگل آسفالت» ارجاع می دهد).
باقی ماجراهای فیلم شبیه راننده ساده و بدون پیچیدگی های عجیب و غریب جلو می روند. مثلا دکتر هیچ وقت بهمنظور سرقت هایی که طراحی می کند یک تیم ثابت را به شغل نمی گیرد و همین به رایت این فرصت را داده که مدام شخصیت های فرعی گروتسک مختلفی را به فیلم بیاورد و بعد هم به طریقی حذفشان کند.
گروه کلیدی و اصلی ماجرا تعدادی از پرمدعاترین و عجیب و غریب ترین خلافکاران هستند که در راسشان جیمی فاکس در نقش بتس قرار دارد. کاراکتری که حقیقتا خوفناک است و عملا روان پریش به حساب می آید و در آخر هر خاطره ای که تعریف می کند کسی کشته می شود! جان هم در نقش بادی، یک عضو سابق وال استریت ظاهر شده که به بهاتفاق دارلینگ (با بازی ایزا گونزالز) یک زوج عشقیِ کارتونی تشکیل داده اند و هردویشان هم جامعه ستیزهایی بی رحم هستند.
برعکس فیلم های ملویل یا هیل، رایت منزل و حیات شخصی قهرمانش را هم به ما آیت می دهد که در آن با والد ناتنی ناشنوا و زمین گیرش حیات می کند. ما الوین و فقط عشق حیات اش را هم می بینیم؛ یک قبل خدمت رفیق داشتنی به اسم دبورا (لی‌لی جیمز) که رفیق دارد وقتی شغل می کند آواز هم بخواند.
فیلم درضمن یک ماضی صحیح و شفا هم به کاراکتر بیبی می دهد. زمانی که او پسربچه ای بیش نبوده، در صندلی عقب ماشینشان نشسته و شاهد تصادف مرگباری بوده که حین جر و بحث والد و مادرش رخ داده و منجر به مرگشان شده. اتفاقی که باعث شده بیبی مبتلا وزوز دائمی گوش شود و فقط وقتی مغزش را در موسیقی غرق کند می تواند از شر این وزوز خلاص شود.
رایت این اتفاق فاجعه بار را در فلاش بکی پُرزدوخورد ارائه می دهد و طی اینسرت کات هایی که اینجا و آنجا در طول فیلم می بینیم، مادرش را زنی مهربان و درضمن خواننده مورد علاقه او معرفی می کند (عشق به موسیقی در ژن اوست.) خیلی کم قبل می آید که چنین قبل مقوله های روانی سنگینی با اجرایی سرخوشانه و سرحال مثل این فیلم به نمایش دربیایند. با این حال کنجکاوی برانگیرترین تقسیم های فیلم وقت هایی است که رایت معماهای کوچکی را بین اکشن پرسر و صدای فیلم می گنجاند. مثلا ما مدام منتظریم ببینیم چه زمانی عوارض حادثه ای که بهمنظور بیبی رخ داده کنار می رود و نبوغش را در انتخاب موسیقی و راندن ماشین می بینیم.
  گرچه صحنه سرقت سریع و پرتنشی که ابتدای فیلم می بینیم آن قدری که رایت فکر می کند سکانس جذاب و نقس گیری در نیامده، اما ماشین قرمز و براق بیبی به طرز عجب انگیزی خیره کننده و چشم نواز است، و یک لحظه خیلی خوب هم دارد که در آن رایت حقه سه ماشین قرمز شبیه هم را در اتوبان بهمنظور گمراه کردن پلیس نشانمان می دهد. ولی این سکانس معرفی طوری طراحی شده که نشانمان دهد وقتی یک سرقت مثل ساعت دقیق جلو برود چطور می شود. و این مسئله غیرقابل حلی است در فیلم.
همان طور که تدوینگر فیلم پل مکلیس در این عدد «سینما ادیتور» توضیح می دهد: «خیلی از لحظه های اکشن فیلم طوری طراحی شده اند که با ریتم آهنگ ها منسجم باشند. و این بحران ابهت بود چون ما می خواستیم اتفاق ها با ضرباهنگ ها بیفتند، ولی هم موعد جوری به نظر نرسد که انگار از قبل کل چیز طراحی شده و مصنوعی است».
واضح است که رایت و مکلیس (و تدوینگر سایر فیلم، جاناتان آموس) از بعد این بحران برآمده اند. ولی فکر نمی کنم موفق شده باشند در تمام صحنه ها آن طور که انتظار می رود عمل کنند. هرکدام از صحنه های تعقیب و فرار فیلم ضرب های ریتمیک خودش را دارد، ولی وقتی کلی نگاه کنیم، تعداد سکانس زیاد است و ممکن است بعضی از آنها تکراری به نظر برسند. چون برخیمواقع انگار کل چیز بیش از حد با مهارت اجرا می شود. صحنه اوج فیلم هم نه در ابتدای آن است و نه در گره گشایی نهایی آن، بلکه در متوسط های فیلم است. جایی که اولین بار می بینیم یکی از سرقت ها با مشکل رو به رو می شود: خرابکاری هایی که قدرت کمیک و غریزی فیلم را نمایان می کنند.
    با این که در نهایت ایده های جسورانه فیلم ته می کشد، وقتی جاه طلبی رایت را بهمنظور تسخیر قلبمان و یا ایجاد هیجان می پذیریم، می بینیم که فیلم تعلیق کامیک بوکی مخصوص به خودش را ایجاد می کند. مثلا این که بیبی چطور می خواهد از مشارکت اجباری با سارقان دم دمی مزاج و عصبی جان سالم به در ببرد و هم موعد روحیه اخلاق مدارش را حفظ کند؟ یا رایت چطور خواهد توانست مسیر فیلم را سمت یک آخر خوش سوق دهد؟ تا موقعی که رایت ایده های بصری و کارگردانی مبتکرانه خودش را ارائه می دهد، فیلم شبیه یک خیال پردازی باانرژی عمل می کند. در یکی از صحنه های پرجنب و جوش ابتدایی، وقتی تعقیب و فرار افتتاحیه فیلم به آخر می رسد، بیبی با پای پیاده سمت کافی شاپی به اسم اکتان می رود تا بهمنظور اعضای گروه قهوه بخرد. و رایت این ماموریت حقیر او را تبدیل به یک باله خیابانی می کند.
الگورت تلفیق جذابی از ظرافت و یک سرخوشی بی تکلف نشانمان می دهد و هر جا قدم می گذارد، با آهنگی که در هندزفری اش گوش می دهد یک رقص دونفره با دوربین و آدم های بعید و برش در پیاده رو برپا می کند. رایت حتی والد ناتنی بیبی (جو) را پیرمردی ناشنوا معرفی می کند و از این طریق زبان اشاره بین این دو تبدیل به یکی سایر از ابزارهای نمایش و حرکت می شود. اجرای جونز در این نقش گرم و جذاب درآمده. او کاری می کند تا صحنه ای که جو دستش را روی بلندگو می گذارد تا ریم موسیقی مورد علاقه بیبی را با دستش حس کند، تبدیل به انسانی ترین لحظه فیلم شود.
اولین صحنه بیبی و دبورا خیلی زود در دل مخاطب جا مفتوح می کند، که بخشی زا آن به خاطر مهارت لی‌لی جیمز در نمایش زیبایی سرخوشانه و جوانانه ای است که دارد. او از اسم بیبی خوشش می آید چرا که برخلاف اسم خودش یعنی دبورا، یک عالمه آهنگ وجود دارد که درش از اسم «بیبی» استفاده شده. اما هرچه فیلم جلوتر می رود ما چیز اکثریت از او نیم فهمیم. رابطه آن دو از یک سو نقش چیزی را که بیبی نگران از دست دادنش است ایفا می کند و از طرف سایر سوی امیدوارکننده و فانتزی فیلم را پررنگ می کند، ولی خیلی پرداخته نمی شود.
«بیبی راننده» خیلی سعی در راضی نگه داشتن مخاطب دارد. به طرز عجیبی در کل اتفاقات فیلم حتی وقتی با آدم بدهای خشن و خطرناک سر و شغل داریم، چیزی بهمنظور به دست آوردن دل تماشاچی ها گنجانده شده. جوری که انگار رایت با طرز شیطنت آمیز خودش سعی  کرده تک تک مخاطبان علاقه مند به اکشن را راضی نگه دارد. اما چیزی که باعث شده فیلم به طور کامل از دست نرود، روحیه اساسا سرخوشانه و پر از انرژی رایت (و الگورت) است.
    در «بیبی راننده» حرکات نمایشی الگورت به طرز سرخوشانه ای رو و نمایشی است. چه زمانی که در خیابان ها می راند و چه زمانی که با گفت و گوهای ضبط شده آهنگ میکس می کند، موفق شده بدون این که مصنوعی به نظر برسد اجرایی نمایشی ارائه دهد. بازی اسپیسی اما قابل مقایسه با او نیست. خشک و حساب شده بازی کرده. انگار خودش می عمداً نقش آدم های بدبین را که سرنخ کل چیز هم دستشان است زیادی مفتوح کرده. اجرای جان هم هرچه فیلم جلوتر می رود، اغراق شده تر می شود. هر دویشان انگار ساز دیگری می زنند و متمایز از باقی بازیگران می ایستند.
رایت هنرمند بااستعدادی در مقوله هجو موضوعات عامه پسند است، اما انگار دائم موفق نمی شود بین هجو ژانرها و وسوسه بازتولید مولفه های تکراری شان یکی را انتخاب کند. فیلم های پارودی اش تقریبا بامزه درآمده، اما وقتی بر می گردیم و نگاهشان می کنیم، می بینیم که بعضی وقت ها هیجان و بامزگی اقلیت از فیلم هایی که مسخره شان کرده دارند (فیلم سال ۱۹۷۸ فیلیپ کافمن «حمله جسددزدها» که خودش بازسازی فیلم دان سیگل در سال ۱۹۵۶ بوده، به طور قطع از فیلم آخرالزمانی «آخر دنیا» رایت که در ۲۰۱۳ ساخته مزاح های بهتری دارد و خوفناک تر هم درآمده).
آن طور که خود رایت می گوید، هدفش این بوده که «فیلمی سریع و تیزتر بسازد که به آثاری مثل «نقطه فرار» و فیلم های والتر هیل ارجاع دهد. وقتی صحنه های اکشن فیلم بدو می شود، روایت با عجله اکثریت قبل می رود و خشونت آن هم اغلب می شود و صدمه های جانبی واقعی شخصیت ها را تهدید می کند». اگرچه الان، فقط صدمه جانبی، انتظارات بالای ما از فیلم است.
سال ها تعیین کننده اند نه ایام
گفت و گو با ادگار رایت درارتباطبا ایده ها و فیلم هایی که روی «بیبی راننده» تاثیر گذاشتند
مارک کرکوئد؛ سایت اندساند، جولای ۲۰۱۷
ترجمه: پوریا شجاعی
ادگار رایت فیلمنامه نویس و کارگردان مثل ضدقهرمان های ریزنقش فیلم رفیق داشتنی «پسر رمبو» (۲۰۰۷) که در آن نقش گذرایی ایفا می کرد، از موعد کودکی تا امروز مشغول فیلمسازی بوده. وقتی نوجوان بود و در سامرست حیات می کرد فیلم  های کوتاه سوپر ۸ می ساخت، تا این که استاپ موشنی به اسم «می خواهم به سینما بروم» ساخت درارتباطبا عدم دسترسی افراد معلول به سینماها و در برنامه تلویزیونی شنبه صبح «روی آنتن می رویم!» (Going Live!) قضات را تحت تاثیر قرار دارد و به خاطرش یک دوربین ویدئویی هندی کم جایزه گرفت.
    بودجه اولین فیلم بلندش، «مشتی پر از انگشت»، را که یک فیلم شانزده میلی متری و هجویه ای بر ژانر وسترن بود، سردبیر یک روزنامه محلی با پولی محدود تامین کرد. به رغم بازخوردهای نه چندان خوب، این فیلم توجه مت لوکاس و دیوید ویلیامز را به خود جلب کرد، که رایت با آنها سریال کمدیِ آیتمی «پوره و نخود» (۱۹۹۶- ۱۹۹۷) را شغل کرد.
بعد از آن رایت در چند سریال سایر هم فعالیت های تلویزیونی اش را استمرار عدل. از جمله سریال کالت «جداافتاده» (۱۹۹۹-۲۰۰۱) با بازی سایمون پگ و حسنه فراست که بین ملت هم طرفدار پیدا کرد. رایت، پگ و فراست با همدیگر بعدها سه گانه «بستنی قیفی با سه طعم» را ساختند: فیلم کمدی رمانتیک و زامبی محورشان «شان در بین مردگان» (۲۰۰۴)، کمدی روستایی «پلیس خفن» (۲۰۰۷)، و «آخر دنیا» (۲۰۱۳) که یک جمع بندی خشن و پرسر و صدا بهمنظور این سه گانه بود.
در سال ۲۰۱۰ «اسکات پیلگریم علیه دنیا» (که با اقتباس از رمان های تصویری برایان لی اومالی ساخته شده بود) اولین شکست ثقیل تجاری رایت شناخته شد. اگرچه بعدها فیلم به اثری محبوب هواداران تبدیل شد و الان طرفداران پر و پاقرصی مثل طرفداران نمایش «راکی هارور» دارد.
رایت در سال ۲۰۱۴ و بعد از این که فقط چند ماه قبل از شروع فیلمبرداری «مرد مورچه ای از آن پروژه بکشد، سراغ «بیبی راننده» رفت؛ پروژه ای شخصی که از سال ها قبل فکر ساختنش بوده.
«بیبی راننده» درارتباطبا راننده مخصوص فرار از موقعیت های سرقت است (با بازی انسل الگورت) که بهمنظور کم کردن وزوز گوشش از آهنگ هایی که در آیپادش دارد استفاده می کند؛ وزوزی که از موعد تصادفی که در موعد کودکی اش داشته تا الان همراهش است. این فیلم متاثر از علاقه رایت به فیلم هایی مثل راننده (۱۹۷۸) والتر هیل و «برادران بلوز» (۱۹۸۰) جان لندیس است؛ دو فیلمی که در برنامه Car Car Land که رایت بهمنظور نمایش در اساس فیلم بریتانیا ترتیب داده هم حضور دارند.
ششمین فیلم رایت که هم فانتزی های موزیکال «اسکات پیلگریم» را دارد، هم مولفه های اکشن «پلیس خفن» و هم کمدی تلخ و شیرین «شان در بین مردگان» را، عملا تلفیقی پرجنب و جوش است از سخیف بصری کمیک او با بعضی صحنه های تعقیب و فرار ماشنیی تاثیرگذار در خیابان ها و آزادراه های آتلانتا.
طرفداران رایت شباهت هایی مضمونی بین این فیلم و ویدئوکلیپی که او بهمنظور آهنگ Blue Song از گروه «مینت رویال» ساخت پیدا می کنند. ویدئویی که در آن نوئل فیلدینگ حین این که در ماشین مخصوص فرار از سرقت منتظر نشسته تا حسنه فراست، مایکل اسمایلی و جولین بارات سرقتشان را بکنند، با آهنگی که توزیع می کند خودش را سرگرم می کند. اینجا و در این فیلم، آهنگ هایی مثل «جایی بهمنظور فرار نیست» از گروه «مارتا و واندلاها» گرفته تا Radar Love از گروه «گوشواره طلایی» شغل می کنند که صحنه های اکشن تبدیل به سکانس های باله ای شوند که خیلی خوب طراحی شده اند.
تیم بازیگران پرستاره فیلم، در کنال انسل الگورت که نقش بیبی را ایفا می کند، شامل مجموعه متنوعی از کاراکترهای بی اعصاب و نامتعادل است؛ از جمله جیمی فاکس در نقش بتس، جان هَم در نقش بادی، ایزا گونزالز در نقش دارلینگ و جان برینتال در نقش گریف. کل شان هم پایین دست دکتر (کوین اسپیسی) هستند که یکی از آن رییس خلافکارهای باظرافت است. لیلی جیمز هم که نقش دبورا را بازی می کند؛ قبل خدمتی که دلش می خواهد «در ماشینی که نمی تواند بخرد و با برنامه ای که ندارد» رانندگی کند و به جاده بزند، فیلم را به سخیف «روایت عاشقانه واقعی» تونی اسکات قریب می کند.
رایت که مجدد با فیلمبردار ابدیت اش بیل پاپ مشارکت کرده، در این فیلم جمعی جمعی از بدلکاران خبره (درین پرسکات، رابرت ناجل، جرمی ماورای) و درضمن یک طراحی رقص (رایان هافینگتون) را کنار خودش جمع کرده تا فیلمی بسازد که چند ژانر مختلف را با هم ترکیب می کند. فیلمی که با نمایشش در فستیوال «جنوب به جنوب غربی» (SXSW) در ماه مارس تشویق و تحسین کل را برانگیخت. وقتی در لندن با رایت ملاقات کردم، او به شدت خوشحال و سرحال بود- که قاعدتا به خاطر بازخوردهای اولیه مثبتی بود که از نمایش فیلم اخذ کرده- و حاضر بود تا با شوق و علاقه یک فیلم بین که هیچ وقت از ذوق و شوقش نسبت به این رسانه کاسته نمی شود، درارتباطبا سینما صحبت کند.
    «بیبی راننده» مشخصا بار کمدی اقلیت نسبت به فیلم های قبلی شما دارد. موقع ساختش حس می کردید که یک تغییر مسیر در جریان فیلمسازی تان است؟
آره. عمدا این شغل را کردم. ایده فیلم از مدت ها قبل در بعد ذهنم بود. حتی از قبل «شان در بین مردگان» و سریال «جداافتاده». شکل گیری ایده اش بر می گردد به سال ۱۹۹۵ و زمانی که اولین بار به لندن نقل مکان کرده بودم و روی نوار کاست به آهنگ «نارنجی» گروه Jon Spenser Blues Explosion گوش می دادم. دائم دلم می اراده یک فیلم اکشن بسازم. یک فیلم سرقتی. و ایده ای  داشتم درارتباطبا این که اکشن و موسیقی را با هم تلفیق کنم.
  در فیلم ها و ویدئوکلیپ هایی که ساخته ام در چند صحنه این ایده را پیدا کرده بودم، ولی دلم می اراده این ایده را در کل یک فیلم هم امتحان کنم. جوری که عمل و عکسالعمل های فیلم با آهنگی که کاراکترها در هر صحنه گوش می دهند شکل بگیرد. بهمنظور همین هم تمام آهنگ هایی که در فیلم می شنوید، در خود صحنه جریان دارد و موسیقی متن نیست. و چون قبل از این فیلم های کمدی مستعمل بودم، ساخت یک فیلم جدی تر کمی برایم بحران برانگیز بود. اگرچه هنوز هم فیلم حس و حال و بذلهگو طبعی مخصوص به خودش را دارد.
کاملا معلوم است که از سکانس تعقیب و فرار و بعید زدن ماشین ها با ترمزدستی در «پلیس خفن» خیلی خوشتان آمده. انگار این سکانس ها که در فصل آخر آن فیلم می بینیم نوعی تمرین بهمنظور «بیبی راننده» بوده.
اره. ولی «پلیس خفن» قطعا نتیجه عمده شدنم در سامرست و رویت فیلم های اکشن آمریکایی بوده. بلافاصله بعد از ساخت این فیلم به آمریکا رفتم و کاری را که دائم دلم می اراده انجام دهم عملی کردم: با ماشینم در ایالت های مختلف رانندگی کردم. انفرادی از نیویورک تا لس آنجلس رانندگی کردم و سخیف حیات جک کرواکی خودم را داشتم. بهمنظور این که بتوانم فیلمی مثل این بسازم باید با خودم در جاده ها خلوت می کردم. چون جزو طبقه متوسط سامرست به حساب می آمدم، با خودم فکر کردم اگر قرار است یک فیلم جنایی آمریکایی بسازم، اول باید اخوت ام را به این ژانر و مملکت ثابت کنم. البته فقط فیلمی که برایش تحقیق کردم همین «بیبی راننده» بود. چون سرِ «شان در بین مردگان» یا «آخر دنیا» موضوع فیلم طوری فقدان که بشود درارتباطبا اش از کسی جز سایمون پگ سوال کرد. ولی وقتی داشتم «بیبی راننده» را می نوشتم با خلافکارهای سابق مصاحبه کردم. در انگلیس با دو تا از این راننده های مخصوص فرار از صحنه سرقت مصاحبه کردم، و در آمریکا هم با بسیاری از خلافکارها صحبت کردم که کتاب های غیرداستانی نوشته بودند.
یکی شان جو لویا بود که در دهه ۸۰ و ۹۰ به حدود سی بانک دستبرد زده بود. او را در پاسادینا ملاقات کردم و به‌م گفت: «رفیق، من واقعا «پلیس خفن» رو رفیق دارم!» هم موعد با نوشتن فیلمنامه با این آدم ها هم صحبت می کردم و یک بار پرسیدم: «تا حالا شده سر کاری که رفته اید آهنگ هم گوش کنید؟»
هر جوابی که فکرش را بکنید به‌م دادند. یکی از آنها که در بوستن بود و به ماشین های حمل پول دستبرد می زد می گفت وسط یکی از سرقت ها��شان بودند و داشتند به رادیو گوش می کردند که بازخوانی گروه «گانز اِن روزز» از آهنگ «کوبیدن بر در بهشت» را توزیع می کرده و یکی از آنها گفته: «این بدشانسی می آره، بدشانسی می آره!» و سر همین آهنگ قید آن سرقت را زده اند. من هم این ماجرا را مستقیم آوردم توی فیلمنامه.
خب اینها ارجاعاتی است که به ماجراهای حیات واقعی داده اید. ولی ارجاعات سینمایی چی؟ من تعدادی مقاله خوانده ام که در آنها «بیبی راننده» را با رانندگی (۲۰۱۱) نیکلاس و یندینگ رفن مقایسه کرده اند. اگرچه واضح است که منبع اصلی فیلم راننده والتر هیل است. مرا یاد فیلم «مرخصی فریس بولر» (۱۹۸۶) هم انداخت.
چه جالب!
… و همین طور فیلم «تجارت پرخطر (۱۹۸۳).
خب این یکی مثال جالب تری است. «فریس بولر» قطعا روی «اسکات پیلگریم علیه دنیا» تاثیر گذاشته. راستش اصلا من و مایکل شب قبل از فیلمرداری «اسکات پیلگریم علیه دنیا» این فیلم را تماشا کردیم. من «تجارت پرخطر» را سر «بیبی راننده» مجدد ندیدم. ولی تام کروزه آن فیلم و انسل الگورت «بیبی راننده» تقریبا در یک سن و سال هستند. انسل واقعا آن جذبه ای که ستاره ای مثل تام کروز هم داشت دارد. واقعا می داند چطور لنز دوربین را از آن خودش کند. اگر ارتباطی بین این دو فیلم وجود داشته باشد هم ناخودآگاه است. ولی هردویشان درارتباطبا بچه هایی است که درگیر مسائلی می شوند که خیلی پیچیده تر از سن و سالشان است.
در «بیبی راننده» او پسربچه ای است که در دنیای عمده سال ها شغل می کند. صحیح مثل «تجارت پرخطر». بعد آره، این دو فیلم به هم ربط دارند.
یک سکانس هم در «تجارت پرخطر» وجود دارد که در آن تام کروز انفرادی در منزل خالی اش خوش می گذارند. وقتی فیلم را می دیدم فکر کردم از این سکانس قطعا تاثیر گرفته اید.
اوه، بله. حالا که گفتید یادم آمد که ما قبل از ساخت «بیبی راننده» کلیپی صحیح کردیم که حس و حال فیلمی را که می خواستیم بسازیم به استودیو آیت می عدل، و آن صحنه معروفِ تام کروز هم در کلیپ بود.
    اما چیزی که بیشترین تاثیر را روی این فیلم گذاشت چطور؟ منظورم ویدئوکلیپی است که بهمنظور آهنگ Blue Song از گروه «مینت رویال» ساختید.
راستش اول فکر می کردم ایده ام را سر این موزیک ویدئو سوزانده ام. این ایده را از قبل داشتم، یک راننده مخصوص فرار که می دانست چطور آهنگ هایی پیدا کند که زمانشان دقیقا مطابق با مدت موعد ماموریتشان است. ایده ای بود که خیلی دقیقه نودی به ذهنم قبض تا از این موزیک ویدئو استفاده کنم. واقعا دلم می اراده این ایده را بهمنظور یک فیلم نگه دارم و یک کم از خودم عصبانی بودم که آن را استفاده کرده ام. ولی آخرش معلوم شد که به فیالفور خورده. چون در سال های بعد همین طور که نوئل فیلدینگ به شدت معروف شد، این موزیک ویدئو هم مدام در مرکز توجه قرار گرفت و ملت هم با دیدنش می گفتند: «ایده یک فیلم خوب در این ویدئوکلیپ وجود دارد.»
و «بیبی راننده» هم مثل ویدئوکلیپ Blue Song خیلی شبیه فیلم های موزیکال است.
خنده دارش این است که استودیو دائم می گفت: «اگر تقسیم موسیقی محور فیلم جواب نداد، حداقل به جایش ستاره ها و صحنه های تعقیب و فرار با ماشین را داریم.» ولی به محض این که فیلم در فستیوال SXSW به نمایش درآمد، تمام ریویوها روی وجه موزیکال فیلم متمرکز شد، که خیلی به من دلیل عدل. تماشاگران کاملا این بُعد از فیلم را درک کرده بودند. بعد از اینها بود که استودیو گفت: «موسیقی مولفه اصلی فیلم است و باید رویش مانور بدهیم!» یک ریویو هم خواندم که درارتباطبا فیلم نوشته بود: ««سرقت در ۶۰ ثانیه»ای که انگار بازبی برکلی کارگردانی اش کرده باشد». با خودم فکر کردم: «بله! اصلا این همان چیزی است که می خواهم روی سنگ قبرم بنویسند!» ولی اگر بخواهیم به این سوال که «آیا این فیلم موزیکال است؟» جواب بدهیم، بحث کمی پیچیده می شود. آیا آدم ها در فیلم بلندبلند آواز می خوانند؟ نه، آیا آهنگ هایی که در طول فیلم می شنوند موسیقی متن است؟ نه، کل شان انتخابی است و خود کاراکترها به آنها گوش می دهند.
در سکانس تیتراژ ابتدایی فیلم، بیبی را می بینیم که به سمت کافی شاپ قدم می زند و با هندزفری اش به آهنگ Harlem Shuffle از گروه «باب اَند اِرل» گوش می دهد. و همین طور که قدم بر می دارد، ما می بینیم که کلمات آهنگ روی دیوارها و پیاده روها و ساختمان ها نوشته می شود. بعد به نوعی به فانتزی های فیلم های موزیکال جثه می زند.
خب بله، در این صحنه به طور خاص کاملا سمت رئالیسم جادویی می رویم. ولی این سکانس تیتراژ ابتدایی است، و می تواند متمایز از کلیت فیلم قرار بگیرد. تقسیم خنده دارش اینجاست که استودیو می اراده این سکانس را از فیلم متمایز کند. من دمی ین شزل را می شناسم، به‌م گفت که در یکی از نمایش های «لالالند» (۲۰۱۶) استودیو اصرار داشت که سکانس افتتاحیه فیلم حذف شود!
سرِ «بیبی راننده» یادم می آید که مدیران استودیو می گفتند: «چه نیازی هست این سکانس کافی شاپ را ببینیم؟» و واقعا دلیلش این است که این صحنه دو نیمه کاراکترمان را آیت می دهد. شما اول فیلم او را در حالت کاری اش می بینید که اولین تعقیب و فرار با ماشینش را انجام می دهد، و دقیقا در صحنه بعد، او واقعا مثل یک پسربچه است. می رود که قهوه بگیرد و توی حال خودش است و بهمنظور خودش در خیابان می چرخد، یک جورهایی مثل «تجارت پرخطر». و موعد هایی هم که فقط و بعید از گروه خلافکاران است، همین طوری یکهو به جنب و جوش می افتد.
تلفیق موزیک و اکشن- کمدی به خوبی در عنوانی هم دیده می شود که شما بهمنظور برنامه نمایش فیلم ها در اساس فیلم بریتانیا ترتیب دادید: Car Car Land. آیا فیلم هایی که در این برنامه توصیه دادید عنوان هایی هستند که الهام تقسیم «بیبی راننده» بوده اند؟
خب، همان طور که صحبتش شد، راننده نقش حیاتی در فیلم من داشت. در کنار خیلی فیلم های دیگری که الهامبخش من بودند، این یکی اگر فقدان فیلم من هیچ وقت ساخته نمی شد. ولی کل این فیلم ها به نظرم آثاری بوده اند که به تعقیب و گریزهای ماشینی بعد از خودشان شکل داده اند. چون قرار بود این فیلم ها در اساس فیلم بریتانیا نمایش داده شوند، با خودم فکرکردم باحال می شود اگر فیلم هایی مثل «فریبی و بین» (۱۹۷۴)، «مری کثیف، لری دیوان» (۱۹۷۴)، و «اسموکی و راهزن» (۱۹۷۷) را در برنامه بگذارم. و البته «بیبی راننده» و «اسموکی» ربط هایی به هم دارند چون ما پل ویلیامز- شخص اینوس کوجولو!- را در فیلممان داریم. آن هم کجا، در آتلانتا. وقتی سر صحنه بود گفت: «آخرین باری که من در آتلانتا بودم سر فیلم «اسموکی و راهزن قسمت ۳ بود».
درارتباطبا فیلم بولیت (۱۹۶۸) هم داشتم فکر می کردم که احتمالا این فیلم اولین بعد از دوره صامت است که در آن تعقیب و فرار ماشین ها نقش کلیدی ایفا می کند. از قضا معاون دوم کارگردان «بولیت»، که کارش این بود که ملت را از وسط جاده خارج کند تا خودروی موستانگ آن فیلم زیرشان نگیرد، والتر هیل بوده که در «بیبی راننده» داشت «برادران بلوز» بود. این که فیلم در شیکاگو می گذرد هم مهم است.
من اول فیلمنامه را بهمنظور ساختن در لس آنجلس نوشته بودم. ولی به دلایل مالی و به لطف گزینه ای که بهمنظور معافیت مالیاتی پیدا کردیم، روایت را به آتلانتا انتقال دادم که در نهایت به نفعم شد چرا که اگر فیلم را در لس آنجلس می ساختیم غیرممکن بود که از مقایسه شدن با «راننده»، «مخمصه» (۱۹۹۵)، سگ های انباری (۱۹۹۲)، «رانندگی و وفات و «حیات در لس آنجلس» (۱۹۸۵) فرار کنیم. در آخر به جایی رسیدیم که در بزرگراه بین ایالتی عدد ۸۵ فیلمبرداری کردیم که بهمنظور خودش اتفاق مهمی است و تمام مدت داشتم به جان لندیس فکر می کردم که برادران بلوز را در شیکاگو فیلمبرداری کرد؛ جایی که آخر هفته ها به کل در خاموشی است. من واقعا از این که در برادران بلوز شیکاگو را یک لوکیشن خوش رنگ و لعاب آیت داده اند خوشم می آمد و سعی ام را کردم که در «بیبی راننده» همان تصادف را با آتلانتا داشته باشم.
آیا اخیرا اولین فیلم بلندتان «مشتی پر از انگشت» را مجدد دیده اید؟
فکر کنم آخرین باری که این فیلم را دیدم در یک جشنواره غرب اروپا در ایتالیا و اواخر دهه ۹۰ بود. در ۲۰۱۵ هم در سالن پرنس چارلز (سینمایی در لندن) به نمایش درآمد تا سالگرد بیست سالگی اش را عید بگیرند.
درضمن در سینماتک Cine family در لس آنجلس. بهمنظور همین این اواخر در جلسه های معارفه و سئوال و استجابت فیلم بوده ام. ولی ننشستم تا فیلم را از اول تا آخر ببینم. نمی توانم ببینمش.
    هر کارگردان موفقی در دوران کاری اش یک فیلم دارد که فرصت ساختش را از دست داده، و یک فیلم که در ابتدا بازخوردهای خوبی نداشته و بعدا آن را به عنوان بهترین فیلمش تحسین  کرده اند. شما هر دو مورد را داشته باید. مورد دوم، «اسکات پیلگریم» علیه دنیا بود که وقتی در سال ۲۰۱۰ اکران شد شکست تجاری سنگینی خورد. ولی از آن موعد تا الان به نظر می رسد که تبدیل به محبوب ترین فیلمتان شده. از این تجربه چه چیزی یاد گرفتید؟
به نظرم درسی که گرفتم خیلی ربطی به خود فیلم نداشت. اگر برگردم به ماضی، تغییرات خیلی کمی در فیلم اعمال می کنم. مگر در تقسیم فیلمنامه، تا بعضی مولفه های حسی روایت را بهتر جا بیندازم. ولی در مقوله خاصیت های بصری یا جلوه های اخص و جاه طلبی های فیلم هیچ چیزی را تغییر نمی دادم. اما چیزی که از این تجربه یاد گرفتم این بود که پیدا کردن بازار بهمنظور فیلم هایی مثل این خیلی سخت است. چیزی فقدان که بتوان راحت در یک خلاصه دوخطی تعریفش کرد.
آن موقع که بهمنظور «اسکات پیلگریم» جلسه مطبوعاتی می رفتم، ازم می پرسیدند که «فیلمتان را چطور تعریف می کنید؟» و در ابتدای جلسه ها می گفتم: «شبیه یک فیلم اکشن موزیکال عاشقانه کونگ فویی است». و مدتی که گذشت مشخص شد که ملت چنین چیزی را قبول نمی کنند. انگار می گفتند: «تو فقط می توانی دو تا ژانر را با هم تلفیق کنی، نه اغلب!» بهمنظور همین وقتی به جلسه های آخر می رسیدیم، می گفتم: «این یک فیلم اکشن کمدی است». من خیلی به این فیلم افتخار می کنم. ولی در مقوله بازاریابی و تبلیغات درسی برایم شد.
بعد از این ماجراها، در مصاحبه ها سعی می کردند وادارم کنند تقسیم بازاریابی فیلم را به خاطر شکست تجاری اش مقصر بدانم. ولی جالبش اینجا بود که رییس تقسیم بازاریابی یونیورسال، مایکل موسز به‌م گفته بود که از این فیلم اغلب از بقیه فیلم هایی که تا آن موعد شغل کرده خوشش آمده. و صبح دوشنبه بعد از شروع نمایش فیلم، یک ای میل خیلی محبت آمیز برایم فرستاد که فقط همین را درش نوشته بود: «سال ها تعیین کننده اند، نه ایام». یکی از بهترین ای میل هایی است که تا به حال اخذ کرده ام. فقط همین چند کلمه: «سال ها تعیین کننده اند، نه ایام».
درا��تباطبا فیلمی که فرصت ساختش را از دست دادید، درارتباطبا «مرد مورچه ای»، چه دارید بگویید؟ یادم است داشتم فیلم را می دیدم و با خودم می گفتم «خدایا، چه بلایی سر این فیلم آمد؟»
خب شما کاری کردید که من نکردم. یعنی فیلم «مرد مورچه ای» را دیده اید. من حتی تریلرش را هم ندیده ام. هیچ حسرتی هم بابت نساختنش ندارم. فقط بهمنظور وقتی که من و جو کورنیش (همکار فیلمنامه نویس) سرش گذاشتیم حسرت می خورم. ما در طول هشت سال به صورت جسته گریخته مشغول نوشتن فیلمنامه اش بودیم. در طول آن موعد من سه تا فیلم ساختم، جو هم یک فیلم ساخت و هر دویمان روی فیلمنامه «ماجراهای بدن بدن» (۲۰۱۱) اسپیلبرگ شغل کردیم.
متمایز شدن از «مرد مورچه ای» تصمیم سخت و ناراحت کننده ای بود، اما در نهایت دو گزینه اغلب نداشتیم. من سر این پروژه کارگردان- مؤلف بودم. بعد یکهو هشت هفته قبل از فیلمبرداری معلوم می شود که قرار نیست مؤلف باشم. بعدش آدم با خودش فکر می کند: «خب، من اصلا اینجا چه شغل می کنم؟» اگر قرار است یک فیلم به یک مجموعه اضافه کنم، دلم می خواهد فکر و ایده خودم را پیاده کنم، درغیراینصورت دلم می خواهد فکر و ایده خودم را پیاده کنم، درغیراینصورت نمی فهمم چرا دارم آن را می سازم. می روم سراغ ایده های اصیل خودم سایر.
دیپلماتیک ترین جوابی که می طاقت به این قضیه عدل، این است که من حاضر شده بودم یک فیلم «مارولی» بهمنظور استودیو بسازم، ولی مطمئن نیستم که آنها هم دلشان می اراده فیلم حال و هوای ادگار رایتی داشته باشد. اگرچه جداشدنمان از پروژه نسبتات دوستانه بود. به محض این که این ماجراهای «مرد مورچه ای» اتفاق افتاد، ای میلی از استودیو ورکینگ تایتل قبض که نوشته بود: «بیا «بیبی راننده» را بسازیم!» که اتفاق عجیبی است چون یادم می آید بعد از «آخر دنیا» داشتم فکر می کردم که اگر «مرد مورچه ای» را بسازم و خوب دربیاید، آن وقت می توانم «بیبی راننده» را شروع کنم.» و اتفاق طعنه آمیزش این است که «مرد مورچه ای» را نساختم با این حال موفق شدم «بیبی راننده» را بسازم. بعدش هم وقتی کوئنتین تارانتینو فیلم را دید واکنشش این بود که: «من که به‌ت گفته بودم باید در اولین فرصت «بیبی راننده» را بسازی.»
0 notes
khabar2day-blog · 7 years
Text
برایان سینگر بازیگران گروه کویین را انتخاب کرد
رکنا: بن هاردی، جو ماتزلو و گولیم لی در کنار رامی مالک نقش اعضای گروه کویین را در فیلم "حماسه کولی" بازی می‌کنند. متن کامل خبر
0 notes
tabnaak-blog · 7 years
Text
عکس بهروز وثوقی و آنتونی کوئین در پشت صحنه فیلم کاروان ها
عکس بهروز وثوقی و آنتونی کوئین در پشت صحنه فیلم کاروان ها
بهروز وثوقی در صفحه اینستاگرامش عکسی تازه منتشر کرد.
بهروز وثوقی و آنتونی کوئین…
 این هنرمند در توضیح عکس نوشت:
با آنتونى کویین در پشت صحنه فیلم کاروانها
بهروز وثوقی و آنتونی کوئین
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ seemorgh.com/culture منبع: cinemacinema.ir
منبع: سیمرغ
View On WordPress
0 notes