کسب و کار پر رونق می خواهید؟ از هنر های دستی در خانه اجتناب کنید!
نقاشیهای رضایی، مجموعاً در بیست و هفت نمایشگاه اختصاصی و گروهی به نمایش گذاشته شدهاند. نقاشیهای رنگ روغنی او در نمایشگاه سوررئالیستها در نگارخانهی تخت جمشید در جشن هنر شیراز به نمایش درآمده است. در این موزه نمایشگاهی با ۲۷۰قلم شیء به نمایش گذاشته شد. محتویات صفحهٔ توصیف آن در زیر نمایش داده میشود. در دوره مشروطیت نام وزارت علوم به «وزارت معارف» تغییر یافت. در تاریخ ۱۴ مرداد ۱۳۹۸ شورای نگهبان با طرح مجلس شورای اسلامی مبنی بر تبدیل این سازمان به وزارتخانه مو هنر فارسي ت نموده و وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی شکل گرفت. مراحل ساخت به این صورت است که پوستین دوزها پوست تازه گوسفند را پس از دباغی کردن و رنگ آمیزی (به شکل چرمی زرد رنگ ) و نرم آماده می کنند. در تاریخ ۱۰/۱۱/۱۳۶۴ به موجب قانون، سازمان میراث فرهنگی شکل گرفت. در این دوره کاخ گلستان که پیش از انقلاب به اداره کل بیوتات سلطنتی تعلق داشت، به مرکز فرهنگی تبدیل و زیر نظر امور اقتصادی و دارایی قرار گرفت. در این چاپ، قاب توری با مادهٔ حساس به نور بهطور کامل آغشته میشود و به قسمتهایی که قرار است چاپ نشوند نور تابانده میشود که باعث سفت شدن آن نقاط میگردد و قسمتهایی که نور نخورده با فشار آب شسته میشوند.
چون قسمتهایی از طرح که کنده کاری شده تحت پوشش مادهٔ ضدتیزاب نیست، توسط تیزاب ا هنر فارسي خورده میشود و گود افتاده میشود و زمانی که مرکب را بر روی سطح آن آغشته میکنند، قسمتهایی گود مرکب را به خود میگیرد. در سالهای ۱۳۰۵-۱۳۰۶ غرض تشویق تکههای داخلی منع پوشیدن البسه خارجی از طرف دولت اعلان گردید؛ که درین صورت صنایع نساجی دستی توسعه خوبی نمود کارخانههای نساجی کابل، جبلسراج و دستگاههای انفرادی صنعتگران دستی در مزارشریف بغلان کندز بدخشان، قندهار، جلالآباد، کاشی کاری استالف جراب دستکش و ژاکت هزارستان و غزنی کسب موفقیت نموده بود. در سال ۱۲۸۹ ش مجلس شورا «قانون اداری وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه» را تصویب کرد. در زمان وزارت علی اصغر حکمت، تأسیس موزهای در تهران در میدان مشق به تصویب ر هنر فارسي و در سال ۱۳۱۳ ش، نقشه بنای موزه ایران باستان توسط آندره گدار آماده و در نهایت موزه ایران باستان در سال ۱۳۱۶ش ساخته و افتتاح شد. بر اساس مواد این اساسنامه دولت وقت در ۲۵ مهر ۱۳۰۶، آندره گدار فرانسوی را به عنوان مدیر باستانشناسی در ایران استخدام کرد. این امر در گسترش فرهنگ تأثیر بسزایی گذاشت و دانشآموزان ایرانی با تاریخ سرزمین خود آشنا شدند. با توجه به فروپاشی حکومت سلطنتی، کاخهای سلطنتی به عنوان مراکز فرهنگی اعلام شدند.
کیش برخلاف تصورات، علاوه بر مراکز تفریحی زیاد خود دارای جاذبه های تاریخی باستانی متعددی نیز می باشد. هنر اسلامی به ویژه معماری اسلامی بر پنج بایهٔ مردم واری، خودبسندگی، پرهیز از بیهودگی، بهرهگیری از پیمون (مدول) و نیارش و درونگرایی نهاده و بی شک هنرمندان مسلمان ایران بیش از از دیگران بدانها پای بند بودهاند. بهطور کلی موضوع نقاشی اسلامی عبارت است از تصویرسازی کتابهای معتبر ادبی و مذهبی. در میان عشایر خراسان، صنعت نمد مالی از رونق فراوانی برخوردار است و دو مرکز اصلی تولید آن، شهرهای مشهد و قوچان هستند. الف//تفنگ رنگ پاش اصلی ترین آنست که هوای پرفشار ورنگ در آن مخلوط شده وبا فشار ماشه که روی دستی آن نصب است با فشار پاشیده میشود. بایگانیشده از اصلی (PDF) در ۲۳ ژوئن ۲۰۱۲. اما در چندین سال اخیر با مجموعهای از اقدامات کمکی دولتی و اقبال مردم به کمک شبکههای اجتماعی روحی تازه در کالبد بیجان صنایع دستی دمیدهشد و رونقی دوباره در این دست از فعالیتهای فرهنگی و هنری ایجاد شد. با توجه به اینکه هریک از این هنرهای کار دست و زحمت استادان ایرانی هستند نمیتوان هیچ یک را بالاتری از دیگر دانست.
این دستگاه در گذشته با نور آفتاب کار میکرد و اگر روزی آفتاب نمیتابید دستگاه تید هم کار نمیکرد. وزارت میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری یک سازمان منحلشده در ایران است که در فاصله سالهای ۱۳۸۲ تا ۱۳۹۸ به ریاست معاون رئیسجمهور در زمینههای مربوط به آثار تاریخی و باستانی صنایع دستی و گردشگری فعالیت میکرد. به عنوان یکی از تأثیرگذارترین هنرمندان تاریخ معاصر ایران، الخاص به رساندن پیام در نقاشیهای فیگوراتیو خود پایبند بود و به هنرمندان و اندیشمندان معاصر ایرانی همچون نیما یوشیج، فروغ فرخزاد و احمد شاملو اشاره میکرد. پترا (به عربی: البتراء) شهری تاریخی در کشور پادشاهی اردن است که پایتخت حکومت باستانی نَبَطیها بود. این امر در تضاد با چیزی بود که به عنوان اثرات بیگانه کار صنعتی تلقی میشد. تا پیش از انقلاب مشروطیت، هیچ قانونی برای میراث فرهنگی تدوین نشده بود و «میراث فرهنگی» در افکار عمومی هیچ منزلتی نداشت. اینگونه ساختن کاشی در زمان تیموریان نیز صورت گرفت؛ که نمونه آن تا فعلاً در شهر توییتر مزارشریف دیده میشود. 10-پولیش /مادهئی خمیری است که از آن برای برق انداختن وگرفتن خش های بسیار ریزاستفاده میشودکه دونوع است..یک نمونه پولیش که رنگ آن قرمز است زبرتر است و اول مالش میشود.(توسط پارچه ویاکله نمد)../واما نمونه دیگرآن که رنگی کرم دارد ونرمتر است پس از اتمام سایش با پولیش قرمز استفاده میشود.وبرای مالیدن این ماده به بدنه یا کار رنگ شده آنرامانند کرم به نقاط مختلف زده وسپس با تکه کهنه ئی مدتی کاملأ آنرا به روی کار مالش دهیدتا کار شما کاملأ از غبار های رنگ یا پولیستر پاک وشفاف شود.اما همین پولیشکاری یا واکس زدن را توسط کله نمد نیز میتوانید انجام دهید.زیرا هم سریعتر شده وهم کمتر خسته میشویم.
0 notes
زندگی در دل جنگل درختان سُرخچوب
زندگی در دل جنگل درختان سُرخچوب
سالمترین انسانها، بیمارترینها هستند. خوشبخت کسی است که علائم بیماری دارد. درد را حس میکند. کمبودش را میفهمد. کسی که دردی را احساس نمیکند، در وضعیت خطرناکی به سر میبرد. بیشتر انسانها، بیمار نیستند. سالم و معمولیاند.*
چارلز بِلو**، معمار، مجسمهساز، مهندس و نجار از همین «آدمهای بیمار» است که درد را حس میکند.
۵۳ سال پیش، چارلز بِلو، معمار جوان آمریکایی با وانا، همسرش در دل جنگل درختان…
View On WordPress
1 note
·
View note
به گزارش ایلنا، عاطفه رشنویی (مدیر پایگاه میراث جهانی چغازنبیل و هفتتپه) با اشاره به آنکه در راستای عملیات حفاظت مستمر از ساختارهای میراث جهانی چغازنبیل، کارگاه تولید خشت در این محوطه راهاندازی شد، افزود: خودبسندگی و تکیه بر مصالح بومآورد یکی از پنج اصل معماری ایرانی است. او ادامه داد: خشت از جمله مصالح بومی و متناسب با اقلیم خوزستان و با میزان دسترسی بسیار بالا، عنصر اصلی سازنده مجموعه بناهای شهر تاریخی الاونتاش است. مدیر پایگاه میراث جهانی چغازنبیل و هفتتپه گفت: امروزه برای حفاظت مستمر از بقایای معماری این شهر، خشتهای مرمتیای تولید میشوند که این خشتها براساس نتایج سالها مطالعات آزمایشگاهی در پایگاه میراث جهانی برای شناخت مواد اولیه، منابع و نحوه تولید، تهیه شدهاند.
0 notes
محمود خیامی را به عنوان پدر صنعت خودروسازی در ایران میشناسند. او از جمله کارآفرینان بسیار مشهور ایرانی ست که تمام سرمایه و زندگی حرفه ای اش قربانی امواج سهمگین انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ شد؛ . اما از آنجا که اراده و خودبسندگی بالایی داشت، پس از انقلاب و در خارج از کشور و از شرایط صفر توانست دگرباره خود را بالا بکشد و علاوه بر آنکه برای خود زندگی راحتی ایجاد کند، یادگارهای خیرآفرینانه زیادی نیز از خود در ایران و خارج از ایران بر جای بگذارد. . خیامی پایه گذار ایران ناسیونال بود. ایران ناسیونال از نظر کیفیت و کمیت در ردیف بزرگترین خودروسازان آسیا قرار گرفت. محمود خیامی براین باور است که: «اگر روند فعالیت شرکت ایران ناسیونال ۸ تا ۱۰ سال دیگر ادامه پیدا میکرد، ایران دیگر نیازی به صنعت نفت نداشت». . ه در سال های منتهی به انقلاب اسلامی نزدیک به ۱۵ هزار کارگر در کارخانه های او مشغول بکار بودند. پس از انقلاب تمام دارایی های خیامی مصادره شد و مجبور شد به خارج از کشور برود. . «عباس میلانی» - مورخ برجسته ایرانی – این اتهام را که امثال برادران خیامی با رانت دربار و مقامات سیاسی به چنین جایگاهی رسیدند، کاملا رد می کند و می نویسد: «این روایت که اینها به کمک دربار و شاهزادهها شرکتهایشان سودآور میشد، دروغ تاریخی بزرگی است و صدمه بزرگی به ملت ایران زد. این افراد درستکار کارآفرین را از ایران راندند و این شرکتها را سپردند به دست یک مشت آدم نااهلی که هنوز هم نتوانستد آن را به شرایط قبل از انقلاب برگردانند». . اما محمود به انگلیس رفت و در آنجا نیز سعی کرد در حرفه موردعلاقه خود دوباره پا بگیرد. محمود خیامی که عملا از صفر آغاز کرده بود، به دلیل سابقه خوب خود از مرسدس بنز آلمان اعتبار گرفت و در خارج از کشور، کاروبار خود را به عنوان فروشنده اتوموبیل شروع کرد. اکنون خانواده خیامی متصدی یکی از نمایندگی های فروش مرسدس بنز در انگلیس و آمریکا هستند.خیامی در خارج از کشور نیز به فرد ثروتمندی تبدیل شد. . محمود خیامی از خارج از کشور نیز به فعالیت های خیریه خود ادامه داد و در مناطق روستایی زادگاه خود – خراسان – مدارس و مجموعه های آموزشی فراوانی ساخت. او همچنین به علت فعالیت های مثبت و گسترده خود در انگلستان که بیشتر در حوزه آموزشی نمود داشته است، نشان های مختلفی دریافت داشته است که از جمله می توان به نشان CBE اشاره داشت که از عالی ترین نشان های دولتی در بریتانیا محسوب میشود. https://www.instagram.com/p/B8CcE9LHx89/?igshid=19xhqxtjphws0
0 notes
حق مردم در خودبسندگی غذایی برپایۀ این باور نوشته شده که گرسنگی یک تقدیر طبیعی نیست. برتران هرویو در این کتاب با کاری کارشناسانه از لزوم به رسمیت شناختنِ حقِ توسعه برای همۀ مردم در هر سرزمینی، و در وهلۀ اول، حق تأمین تغذیۀ خویش یا خودبسندگی غذایی سخن میگوید. او معتقد است که همۀ مردم دنیا باید ارضای نیازهای غذایی خود را بر عهده گیرند، و این کار هم ممکن است و هم ضروری؛ آن هم در چاچوب مبادله های قابل کنترل و بدون توسل به خیرخواهیِ قدرتهای بزرگ، قدرتهایی که خواست شان برای کنترل سود جویانۀ سلاحِ غذایی را در پسِ موضوعِ رسالت انسان دوستانه ای که ثروت شان به آنها اعطا کرده، پنهان میسازند.
حق مردم در خودبسندگی غذایی اثر برتران هرویو
وسوسۀ اغنیا: تغذیه کردن جهان
او از موضوع سر در نمی آورد و معذب بود. و درست همین سر در نیاوردن از موضوع عذاب اش می داد. پس از جا برخواست و مرا مخاطب قرار داد: حرف هاتان همه بسیار خوب است. ولی آخر نمی شود که همچنان جلو تولید ما کشاورزان را گرفت در حالی که بیش از نیمی از انسان ها به قدر رفع گرسنگی شان غذا نمی خورند! کشاورز آرام و راسخی که در برابر من بود از من انتظار پاسخی داشت. یکی از شب های بهار ۱۹۹۳ در منطقۀ بروتانی بود. دویست نفر در تالار شهرداری گرد آمده بودند تا از آیندۀ کشاورزی مطلع شوند و درباره اش بحث کنند. من به مدت دو ساعت …
سرفصل های کتاب عبارتند از:
وسوسه اغنیا: تغذیه کردن جهان
مشکلی کهنه در لباسی نو: داده های جدید و وخیم تر شدن تباین ها
نیمی از جهان
کشاورزی مدرن در مظان پرسش
پایان دادن به یک بینش میسیونری از تعاون کشاورزی
درباره حق مردمان و وظیفه دولتها
ID Instagram : @vatanpdf
0 notes
https://keramatzade.com/Reasons-for-Affective-Personality-Disorder
را را موثر میدانند....
دلایل ایجاد
اختلال شخصیت وابسته
دلایل ایجاد ویژگیهای وابستگی در فرد هنوز بهطور کامل مشخص نمیباشد، ولی محققین عواملی چون آمادگی زیستی و پایههای ارثی و نیز عوامل محیطی را را موثر میدانند.
کودکانی که در کودکی خلق و خوی محتاط و ترس از خود نشان میدهند، احتمال بروز اختلال شخصیت وابسته در بزرگسالی در آنها بیشتر است. در این خانوادهها نرخ اختلال اضطراب منتشر، فوبیا و شخصیت اجتنابی بالاتر است. اما ژنها سرنوشت ما را تعیین نمیکنند. ویژگیهای محیطی نیز باید وجود داشته باشد تا اختلال شخصیت وابسته شکل بگیرد. ویژگیهای خانوادههای مستعد اختلال شخصیت وابسته عبارت است از: حمایت و مراقبت بیش از اندازه والدین، کنترلگری زیاد والدین، تأکید کمتر بر استقلال، تعیین استانداردهای بالا برای موفقیت و ابراز توجه و عشق ناکافی به کودک، تحقیر شدن در موقعیتهای اجتماعی و روابط فردی و در نتیجه ایجاد دودلی درباره تواناییهای خود . اختلال شخصیت وابسته
تکرار این تجربیات باعث میشود که آنها باور کنند بهتر است مطیع باشند تا آنکه فردی رقابتطلب و تنها شوند. شرایط فرهنگی نیز زنان را تشویق به وابستگی میکند. زنان بیشتر از مردان تشخیص اختلال شخصیت وابسته دریافت میکنند.
اختلال شخصیت وابسته-راههای درمان وابستگی
1.باید مشخص کنید که در چه حوزههایی بهدیگران متکی هستید. در زمینه خرید خانه، رانندگی، انجام کارهای اداری و بانکی، درآمدزایی و شغل، ارتباطات اجتماعی با دیگران، بیان نیازها و خواستههای خود، مدیریت امور خانه، تربیت فرزندان و … . پس از روشن کردن حوزه وابستگی در خود، لازم است تا تکالیفی را برای خود بهتنهایی یا بهمراه درمانگر مشخص کنید.
این تکالیف نباید آنقدر سنگین باشد که از عهده آن بر نیایید و نه آنقدر سبک باشد که هیچ اضطراب و فشاری را در شما ایجاد نکند. بهطور مثال میتوانید از خرید کردن شروع کنید. اگر پیشتر هیچ تجربهای در این زمینه نداشتهاید و همواره بهدیگران متکی بودهاید، ابتدا سراغ خریدهای کوچکتر بروید و خریدهای بزرگتری مانند تلویزیون و اجاق گاز را در مراحل بعدی انجام دهید تا میزان اعتماد بهنفس شما در اثر خریدهای کوچکتر بالا رفته و آماده خریدهای بزرگتر شوید. این قانون درباره همه حوزهها صادق میباشد. هر چقدر بیشتر تجربه انجام کارهای مختلف را داشته باشید، اعتماد بهنفس شما بیشتر میشود و مراحل بعدی را راحتتر انجام میدهید. بهخودتان بگویید که هیچ کس از زمان تولد نحوه انجام کارها را بلد نبوده است و تنها پس از آزمایش و خطا و ایجاد فرصت یادگیری برای خود بوده است که امور را فراگرفته است، پس من نیز قرار نیست در دفعات اول عالی عمل کنم و هیچ اشتباهی نداشته باشم. در صورت بروز اشتباه نیز فاجعه نمیشود و توانایی جبران کردن آن را دارم.
هر تصمیمگیری مستقلانهای، احساس اعتماد به نفس شما را بالاتر میبرد. تا جای ممکن برای انجام امور نباید با پرس و جوی زیاد از دیگران، تأییدطلبی کنید. هر چقدر بیشتر درباره موضوعات مختلف بدون تأیید دیگران تصمیمگیری کنید، اعتماد بیشتری به تصمیمات خود پیدا میکنید. باید درک کنید که تنها یک تصمیم درست وجود ندارد و هر تصمیمی، نقاط قوت و ضعف خودش را دارد و دیگران نیز تنها بر اساس قضاوت خودشان نظر میدهند و در نهایت این شما هستید که بیشتر از همه نسبت به خودتان آگاهی دارید. بهخود یادآور میشوید که تصمیمی که توسط خودتان اتخاذ شده، اگرچه لزوماً بهترین تصمیم نیست، زیرا هیچ تصمیمی بهترین تصمیم نیست و همه تصمیمات تنها در طیفی از مناسب تا نامناسب قرار میگیرند، ولکن احتمالاً بهجهت آگاهی بیشتر شما از نیازها و اولویتهایتان مناسبتر از باقی تصمیمات خواهد بود.
2.اقدام دیگری که باید انجام دهید، آگاهی و مقابله با خطاهای شناختی خود است. شما باید با افکار شناختی عدم توانایی خود مقابله کنید (مقاله خطاهای شناختی را مطالعه کنید). افکاری همچون: خیلی این موضوع سخت است- از پس آن بر نمیآیم- شکست میخورم و … . اینها افکار غلطی هستند که از کودکی در ذهن شما جای گرفته است و اکنون شما آنها را بهعنوان حقیقت قبول دارید، درحالیکه هیچ شاهدی بر واقعی بودن آنها ندارید. شما بهدلیل این افکار غلط، راهکاری را برای خود اتخاذ کردهاید که عبارت است از پیدا کردن شخصی برای مراقبت از شما و تکیه کردن به او و کمتر خود را در موقعیتهای تجربه کردن امور و در نتیجه یادگیری قرار دادهاید.
برای مقابله با این افکار، مزایا و معایب این افکار را بنویسید. بطور مثال، شما فکر میکنید که فردی ناتوان و کممهارت هستید. باور ناتوانی خود را بررسی میکنید و ببینید چه شاهدی برای آن دارید. بررسی کنید که باور داشتن به این فکر، چه مزایا و معایبی برای شما دارد.
مزیت: باعث میشود تا شکست نخورم و امور بهنحو بدی پیش نروند. باعث میشود تا با دیگری در ارتباط بمانم و تنها نشوم. معایب: بسیاری از مواقع سپردن کارها بهدیگری و تأییدطلبی، از آنها تضمین نمیکند که من شکست نمیخورم. تکیه بر دیگران هزینه زیادی برای من دارد، از جمله مجبورم گوش به فرمان و مهربان باشم و از نیازهای خودم چشم بپوشم و همیشه محتاج دیگری بمانم. این باور باعث میشود هیچگاه جرات تجربه کردن امور را بهخودم ندهم. ضمن آنکه من شاهدی برای ناتوان بودن خودم ندارم. این تنها باور من است. هیچوقت خود را در محک تجربه قرار ندادهام. بالعکس، در بعضی از امور که وارد شدهام خوب عمل کردهام (مثالهای آن را بنویسید).
لازم به ذکر است که فرد وابسته، تواناییهایش را کمتر از حد واقعی آن تخمین میزند. بنابراین بهخود یادآور شوید که تواناییتان بیشتر از پیش فرض شما است و بهخود بگویید که این باور غلط من است که خود را کمتوان و دارای مهارت اندک توصیف میکنم. من باید تواناییها و مهارتهایم را بیازمایم و میدانم که اندک اندک مهارتهای من بیشتر میشود. زیرا من مانند همه انسانهای دیگر لازم است تا تجربه کنم و آنگاه یاد میگیرم.
باور غلط دیگر افراد دارای اختلال شخصیت وابسته آن است که فکر میکنند در صورت مستقل شدن، تنها میشوند و فرد مستقل، فردی جدا و بدون رابطه است. این از خطای شناختی قطبینگری یا صفر و صد دیدن امور است. در این مورد نیز باید مزایا و معایب مستقل شدن را بنویسید.
معایب: اگر کمتر به همسرم وابسته باشم و خودم کارها و مسئولیتهایم را انجام دهم، آنوقت زمان کمتری را با همسرم میگذرانم. در صورت مستقل شدن احتمالاً دیگر آنقدر بهفکر رابطهام نخواهم بود و رابطهام بهخطر میافتد. اگر مستقل شوم، خیلی احساس تنهایی میکنم.
مزایا: خیلی کارهای دیگر است که میتوانم با همسرم انجام دهم. مستقل شدن به معنای تنها شدن نمیباشد، بلکه حتی فرد مستقل نیز تا حدی به دیگران وابسته است و وابستگی و استقلال یک طیف هستند.
اگر وابستگی مطلق و استقلال مطلق را دو سر یک بردار در نظر بگیریم، ویژگیهای فردی را که دچار وابستگی مطلق است و یا به تعبیر دیگر، دارای
اختلال شخصیت وابسته
است را توضیح دادیم.
اما ویژگیهای فردی که دارای استقلال مطلق هستند، عبارت است از:
1. همه کارها را به تنهایی انجام میدهد.
2. همه تصمیمات را خودش به تنهایی و بدون در نظر گرفتن نظر دیگران میگیرد.
3. هر چه بهفکرش میرسد را بدون در نظر گرفتن تأثیرش بر دیگران بیان میکند.
4. کاملاً مستقل و توانا است.
5. به هیچ کس نیازی ندارد.
6. خشن و تندخو است.
7. تنها و جدا افتاده است.
همانگونه که ملاحظه میکنید، منظور از مستقل شدن آن نیست که از آن سوی بام بیفتید، بلکه انسان نرمال بین این دو حد قرار میگیرد که در عین آنکه درباره تواناییهای خودش یقین دارد و میداند که به تنهایی قادر است از پس امور خود بر بیاید، ولکن در بعضی از امور با دیگران مشورت و همکاری میکند. نظر دیگران را در نظر میگیرد (ولکن دهنبین نمیباشد). در هنگام نیاز، نظر و مخالفت خود را آزادانه و بدون نگرانی از ناراحت شدن دیگران بیان میکند. برای انجام بهتر امور از دیگران کمک و مشورت میگیرد.
3.راه دیگر ایجاد حس خودبسندگی و استقلال تقویت مهارتهای سهگانه زیر است:
1) اختلال شخصیت وابسته-خوداظهارگری:
بیان خواستهها و نیازهای خود بدون ترس از دست دادن و طرد شدن و نه گفتن در زمانهایی که علاقهای به انجام آن کار ندارید و در نظر گرفتن اولویتها و هدفهای خود در زندگی،
2) اختلال شخصیت وابسته-قدرت تصمیمگیری:
باید بدانید که توان تصمیمگیری شما نه کمتر و نه بیشتر از دیگران است. باید بدانید که هر انسانی امکان دارد اشتباه کند. شما ریسک اشتباه کردن را میپذیرید و تمرین میکنید تا به تنهایی و بدون تأییدطلبی و پرسیدن نظر دیگران تصمیم بگیرید. باید یاد بگیرید که به قدرت تصمیمگیری خود ایمان بیاورید،
3) اختلال شخصیت وابسته-قدرت حل مساله:
پس از تصمیمگیری امکان دارد در مواردی کارها آنگونه که فکر میکنید پیش نرود. معمولاً همینطور است. پس آماده هستید تا با هر مشکلی مقابله کنید. مشکلها را بررسی کرده و سعی میکنید بهترین تصمیم ممکن را بگیرید. آزمایش و خطا را روند یادگیری میدانید.
در روش حل مساله، ابتدا مشکل را بهطور دقیق تعریف میکنید؛ زیرا اکثر افراد مشکل را خیلی مبهم و ناقص درک میکنند. از خود بپرسید مشکل چیست، کی و کجا شروع شد، چه کسانی در بروز مشکل نقش دارند؟ در مرحله بعد، تمام راهحلهای ممکن را بدون آنکه قضاوتی درباره خوب و بد آن داشته باشید، بهذهن بیاورید. در نهایت، معایب و محاسن هر روش را بررسی و ارزیابی کنید. پس از اجرای راهحل انتخابی خود، نتایج آن را با پیشبینیهای خود مقایسه کنید. در صورتی که به نتیجه مطلوب نرسیدید، موانع را بررسی کنید و مجدداً سیکل بالا را تکرار کنید.
4) اختلال شخصیت وابسته-مهارت کنترل :
بهجهت غلبه بر ویژگیهای وابستگی، باید مهارت کنترل خود را نیز کسب کنید. بدین منظور لازم است تا در طول دورهای که بر ویژگی وابستگی خود کار میکنید، پیش از انجام هر تمرین (بهطور مثال خرید کردن بهتنهایی) شدت و مدت رفتارهای خود را ثبت کنید و پیشگویی خود را از نتایج انجام هر تمرین بنویسید. پس از انجام تمرین، نتیجه واقعی آن را نیز بنویسید.
نکته بعدی آن است که درک کنید استاندارد واقعی برای هر رفتار چه میباشد. افراد دارای اختلال شخصیت وابسته معمولاً استانداردهای غیرواقعبینانهای دارند. بهطور مثال، فرد باید درک کند که آیا نیاز او به طلب کمک از دیگران واقعی است و یا آنکه ناشی از اطمینانطلبی در او میباشد. شما نباید انتظار استانداردهای بالا و غیرقابل وصول از خود داشته باشید. شما باید استاندارد معقولی را با کمک دیگری و یا درمانگر تهیه کنید.
و نکته آخر آنکه، شما باید پس از وصول به استانداردهایی که خودتان مطابق با توانمندیها و ویژگیهای خود تعریف کردهاید خودتان را تشویق کنید. شما نباید منتظر تحسین و تشویق دیگری باشید، بلکه بر اساس استانداردهای خود، باید خود را تشویق کنید. در عین حال به خود یادآوری کنید که بهبود، فرایندی زمانبر است.
5) اختلال شخصیت وابسته-کنترل اضطراب:
در حین درمان، بهطور معمول فرد احساس اضطراب زیادی میکند و لازم است تا اضطراب خود را بهنحوی کنترل کند تا بتواند قادر بر انجام تمرینها گردد و بتواند خود را با موقعیتهای اضطرابزا بهطور تدریجی مواجه کند. هرچقدر بیشتر اضطراب خود را مدیریت کنید، توان انجام کارهای مستقلانه بیشتری خواهید داشت. برای آگاهی بیشتر در این رابطه میتوانید به مقاله اضطراب چیست؟ با نشانههای اضطراب و راههای درمان آن آشنا شوید، مراجعه کنید.
6) اختلال شخصیت وابسته-فراگیری مهارتهای اجتماعی:
کمبود مهارت اجتماعی از جمله مواردی است که گروهی از افراد دارای اختلال شخصیت وابسته از آن رنج میبرند. آنها بهدلیل آنکه کمتر خود را در معرض تعاملات اجتماعی قرار دادهاند، اعتماد بهنفس لازم در این زمینه را ندارند. اگر شما نیز از این مشکل رنج میبرید، لازم است تا مقاله راهنمای سریع برای افزایش اعتماد بهنفس اجتماعی ر�� مطالعه کنید.
0 notes
توضیح دستاوردهای سه ساله حکومت توضیح دستاوردهای سه ساله حکومت سرپرست دفتر سخنگوی مقام ریاست جمهوری، دریک نشست خبری دیروز یکشنبه، ۲ میزان، دستاوردهای سه ساله حکومت وحدت ملی را به رسانه ها توضیح داد. شاه حسین مرتضوی، سرپرست دفتر سخنگوی مقام ریاست جمهوری گفت:” زمانیکه حکومت وحدت ملی مسوولیت را به عهده گرفت سیاست خارجی ما باهمکاران بین المللی درهاله ای ازابهام قرار داشت. امضای پیمان استراتژیک با ایالات متحده امریکا نشان از رابطه استراتژیک و تعریف شده افغانستان و امریکا می باشد.” سرپرست دفتر سخنگوی مقام ریاست جمهوری گفت که با موفقیت هایی همراه بود که تعهدات جامعه جهانی در نشست های وارسا، بروکسل و اعلام استراتیژی جدید ایالات متحده امریکا، نشاندهنده موفقیت حکومت افغانستان به شمار می رود. وی افزود:” حکومت وحدت ملی فرهنگ نوینی را درعرصه حکومت داری بنا نهاد که مبنای آن قانون اساسی، پاسخگویی، شفافیت و کارجمعی در راستای نهاد سازی می باشد. مبارزه علیه فساد اداری از شعار به عمل بدل شد. مرکز عدلی و قضایی درهمین راستا شکل گرفت و طرح استراتیژی ملی مبارزه علیه فساد نیزدر حال نهایی شدن است.” به گفته سرپرست دفتر سخنگوی مقام ریاست جمهوری، بر اساس پلان چهار ساله، قوای هوایی افغانستان با سرمایه گذاری به ارزش ۶ میلیارد دالر تجهیزمی گردد و تا ختم سال ۲۰۲۱ به تعداد ۱۵۹ چرخ بال بلک هاک به نیروهای هوایی تحویل داده خواهد شد. او اظهار داشت که در سطح رهبری حکومت، ۴ زن در کابینه، ۶ زن به عنوان سفیر، در کنار زنان در شورای ملی، نهادهای عدلی و قضایی، معینان برخی وزارتخانه ها و روسای برخی اداره های مستقل، حضور دارند و حکومت انتظار دارد تا زنان در انتخابات های بیشتر نقش بیشتری درشوراها داشته باشند. به گفته وی، تنفیذ قانون حق دسترسی به اطلاعات و عفو جرایم مالیاتی رسانه های چاپی وصوتی، توشیع قوانین مهم، تقویت روابط با شورای ملی، اتخاذ تصمامیم بزرگ ملی به گونه دسته جمعی، توسعه تجارت و ترانزیت، اصلاحات در بخش های عدلی و قضایی، شفافیت در برگزاری امتحان کانکور، شکسته شدن بن بست توزیع تذکره های الکترونیکی، افزایش عواید، موفقیت صلح بین الافغانی، اجماع سیاسی برای مدیریت آب ها، پشتیبانی از خانواده شهدا و تطبیق برنامه های اقتصادی و انکشافی در بخش های معادن، جاده سازی، توسعه روستاها و تلاش برای خودبسندگی حکومت از ذخایر طبیعی از دیگر دستاوردهایی حکومت در سه سال گذشته به شمار می می آید. سخنگوی رییس جمهور هم چنین تاکید کرد که حکومت به برگزاری انتخابات پارلمانی و شوراهای ولایتی متعهد است و اراده قوی نیز در سطح رهبری حکومت وجود دارد. توضیح دستاوردهای سه ساله حکومت
0 notes
نکاتی درباره وظایف و اهداف مشاور
اهداف مشاوره
گاهی اوقات اهداف وظایف مشاوره با یکدیگر خلط میشوند. در واقع اهداف، وظایف و فعالیتهای مشاوره را جهت میدهند و هدایت میکنند. وظایف، گامهایی هستند که برای رسیدن به اهداف باید انجام شوند; و ممکن است مستلزم استفاده از فنون گوناگون باشد (مثل تعریف و بازشناسی مسئله و ابعاد آن، ایجاد تعادل در احساسات، کاهش اضطراب . . .) اهداف مشاوره ممکن است ویژه یک موقعیت یا وظیفه خاص باشند (مشاوره ژنتیک، خاتمه دادن به بارداری، مشاوره قبل از آزمون (HIV ، یا اینکه جنبه های کلی تری را نیز در بر گیرد (ارزیابی روانی ـ اجتماعی مراجع، حمایت از مراجع و خانواده) .
روشن و صریح بودن اهداف مشاوره کمک میکند به
-ایجاد رابطه واقعبینانه با مُراجع و کاهش انتظارات نابجا در باره آنچه که با مشاوره قابل دستیابی است.
– رفع سوء تفاهمها (مثل اینکه مشاوره یک رابطه دوستانه و همیشگی است)
– کاهش تصورات غیر واقعی در باره آنچه که در جلسات مشاوره ممکن است مطرح شود یا رخ دهد.
اهداف همیشه باید با نیازها، مشکلات، موقعیت و شرایط محیطی مُراجع، تناسب داشته باشد. اگر اهداف نامناسب، مبهم، بسیار کلی، غیر واقعبینانه یا وسیع باشند، احتمال کمی دارد که مشاوره به نتیجه مطلوب برای مُراجع منجر شود.
اهداف مهم یا نتایج مطلوب مشاوره برای مراجع
۱) مراجع تصویر واضح و واقع بینانه ای از موقعیت، احساسات و تواناییهایش به دست آورد
۲) راه های جدیدی برای نگریستن به موقعیت و مسئله خودش، بیابد و درک کند
۳) اعتماد به نفس و قبول مسئولیت در او برای تدبیر مسئله خودش افزایش یابد
۴) اهداف ویژه، صریح و عملی برای بهبود بخشیدن به وضعیت خود مشخص نماید و برگزیند
۵) بتواند برای بهبود وضعیت، پیشگیری از مشکل (مثل بیماری)، یا تغییر مطلوب در سبک زندگی طرحی عملی تهیه کند.
۶) برای اجرای تغییر، از انگیزه و مهارتهای مورد نیاز برخوردار شود
۷) با ارتقای اعتماد به نفس و خودبسندگی خود، از رابطه مشاوره ای استقلال کسب کند
معمولا همه این اهداف در هر رابطه مشاوره ای یا در طی جلسه، حاصل نمیشود; بلکه بسته به شرایط و ویژگیهای مُراجع، هر جلسه ممکن است بر یک یا معدودی از اهداف تمرکز گردد. کسب مهارتهای گسترده نیاز به زمان بیشتری دارد .
وظایف م��اور
وظیفه اصلی مشاور، این است که به مُراجع و یا خانواده او کمک کند تا به شناخت، نگرش، باورها و مهارتهای مناسبی برای حل مسئله دست یابند که آنان را قادر سازد با مسائل یا تغییرات ناشی از اختلال در سلامتی به نحو موثر عمل نمایند و تطابق یابند.
وظایف ذیل به دستیابی به اهداف مشاوره کمک میکند :
۱) برقراری ارتباط موثر با مراجع
۲) کسب و ارائه اطلاعات لازم از طریق به جریان انداختن و هدایت بحث
۳) شناسایی و درک مسئله (های) مُراجع و ابراز این درک به او
افرادی که برای دریافت یاری، مراجعه میکنند خواستار آنند که توسط کارشناسانی که با آنها مشاوره مینمایند درک شوند. بدین منظور مشاور، ممکن است با تکان دادن سر، نگاه کردن، توجه به مراوده های کلامی و غیرکلامی، پرسیدن و بازتاب دادن آنچه گفته شده، توجه و درک خود از مُراجع را ابراز نماید.
یک تاییدیه قوی برای مراجع مبنی بر اینکه حرفهایش شنیده شده، استفاده از واژه های خود او برای طرح سوال یا مداخله بعدی است. هنگامی که فرد احساس میکند او را درک میکنند، خود تسلایی قابل توجه است; حتی اگر چیزی ارائه نشود. این احساس همچنین موجب افزایش اعتماد و مشوق آشکار ساختن خود میباشد.
۴) بررسی و تشریح دلالتها و اثرات مسئله بر کار، زندگی، و روابط اجتماعی مُراجع از طریق گفت و گو
۵) استخراج و توصیف تمام مسایل و دغدغه های مراجع، آنگونه که خودش آنها را میبیند
۶) توجه و پرس وجو در باره روابط با خانواده، دوستان، کارکنان ومتخصصان بهداشتی دیگر
پرسشهایی که ممکن است در این زمینه مطرح باشد شامل :
آیا فرد دیگری در باره مسئله اطلاع دارد و چه کسی ؟
چه فرد یا افرادی ممکن است بیشتر تحت تاثیر باشند و چگونه ؟
چه کسی تمایل دارد که (در مراقبت و حمایت از مُراجع) درگیر باشد ؟
۷) یاری دادن به مُراجع از طریق بحث برای تعیین اولویتها و ترتیب مسایل برای رسیدگی و حل آنها .
۸) درک اینکه مُراجع چگونه به مشکل خود مینگرد و کمک به او برای در نظر گرفتن دیدگاه های دیگر و شناخت ابعاد و جوانب دیگر مسئله
۹) کمک به مُراجع برای اینکه احساس کند گزینشهای متعددی برای او وجود دارد
در نتیجه ناخوشی یا اضطراب ناشی از مواجهه با مسئله، مُراجع ممکن است احساس کند که راه چاره و تصمیمی برای او وجود ندارد. با چنین احساسی، فرد مقداری از اعتماد به نفس و استقلال خود را از دست میدهد.
۱۰) حفظ درجه ای از بی طرفی در ارتباط با شیوه زندگی مراجع وتصمیماتی که در باره نحوه سازگاری با مسئله خواهد گرفت این به افزایش اعتماد به نفس و احساس استقلال او کمک مینماید
۱۱) کمک به مُراجع برای تدبیر و حل مسایل خود از طریق
ارتقای سطح دانش و اطلاعات و قادر ساختن او برای نگریستن و تحلیل موقعیت خود از جوانب مختلف، افزایش دامنه انتخاب و تصمیم گیری آگاهانه.
۱۲) کمک به تقویت اعتماد به نفس، پذیرش مسئولیت مُراجع و واگذاری مسئولیت به او برای حل مسئله
۱۳) کمک به مُراجع برای تداوم تطابق و تغییر (یعنی هر جا که مناسب باشد او را امیدوار سازید)
۱۴) شناسایی موانعی که ممکن است مانع تغییر شوند و توجه به راهبردهایی برای غلبه بر آنها
این ممکن است مستلزم شناسایی تجربه های موفق مُراجع در گذشته برای کسب اعتماد به نفس، یادگیری شیوه های جدید برای تعامل با افرادی که مانع محسوب میشوند، کشف و ابداع برنامه های جدید برای نیل به هدف باشد .
۱۵) توجه به اینکه مشکلات مربوط به مراقبتهای بهداشتی الزاما مشکل اصلی یا شدیدترین مسئله مراجعان نیستند. به عبارت دیگر نحوه رفتار، واکنش یا تطابق مردم هنگام مواجهه با مسائل مرتبط با سلامتی ممکن است علامتی از مشکلات زمینه ای یا همراه دیگر باشد.
از این رو نگریستن به مشکلات طبی مثل بیماری به عنوان مدخلی بر سایر مشکلات ارتباطی و روانی ـ اجتماعی، قابل توجه است.
۱۶) کمک به مُراجع برای حفظ امید واقعبینانه و تصدیق تواناییهای تطابقی او
بدین منظور تغییرات مثبتی که در زندگی مُراجع و در مقابله با مسئله رخ داده است را شناسایی و برجسته کنید.
۱۷) ترغیب و کمک به مُراجع برای اینکه با افرادی که در مراقبت و حمایت از او نقش موثر دارند، تعامل داشته باشد (مثل اعضای خانواده، دوستان، همکاران) ۰ این کار به جلوگیری از وابستگی به مشاور یا متخصصان دیگر کمک میکند
۱۸) برای فراهم کردن حفاظت و مراقبت روان شناختی جامع برای مراجع، با پزشکان، پرستاران و متخصصان دیگر تعامل و تشریک مساعی داشته باشید
سازماندهی جلسات مشاوره; مراحل کار
گامهای زیر یک نقشه راهنما برای اجرا و هدایت جریان مصاحبه ارائه میدهند. هر چند این مراحل الگویی برای اولین جلسه مشاوره است، بسیاری از آنها در جلسات پیگیری نیز قابل استفاده اند.
۱) برقراری رابطه
با سلام و خوش آمدگویی به مُراجع احترام گذاشته و از او دعوت کنید در جای مناسب و راحتی بنشیند. سپس جلسه مشاوره را با روشن کردن موارد زیر شروع کنید : شما که هستید، جایی که کار میکنید، وظیفه شما در ارتباط با مُراجعان، هدف از این ملاقات، زمان جلسه و محدوده زمانی کار.
۲) آشنایی با مُراجع و انتظارات او
مُراجع را برای معرفی خود (آنگونه که مایل است)، صحبت کردن، بحث و بیان انتظاراتش ترغیب نمایید.
۳) متمرکز کردن جلسه مشاوره
برای این منظور با مشارکت مراجع، موضوع جلسه را مشخص و هدف (های) کوچک، ویژه و دست یافتنی را برای آن تنظیم نمایید. این کار بویژه زمانی که مشاور، تشخیص دهد چند جلسه برای رسیدگی به مسئله لازم است، مفید میباشد.
۴) کسب اطلاعات و کاوش در باره مسایل، نیازها و نگرانیهای مراجع
این منظور با ترغیب مراجع به صحبت کردن و طرح سوالات مناسب و برانگیزاننده، حاصل میشود. همچنین حدود اطلاعات او را در باره وضعیت خودش بسنجید. با سنجش اطلاعات و آگاهی مُراجع در آغاز فرایند، اطلاعات غلط را میتوان تصحیح، و کمبودها را رفع نمود.
۵) شناسایی نگرش، ادراک و باورهای مراجع در باره مسئله
در این مرحله نحوه تعبیر و تفسیر، دیدگاه، احساسات و باورهای مُراجع در باره ابعاد، علل، آثار و نتایج مسئله مورد بررسی قرار میگیرد. مثلا با طرح این سوال که ” نظر شما در باره . . . (درمان جراحی، استفاده از روان درمانی . . .) چیست ؟”، این امکان فراهم میشود تا نظرات و باورهای مُراجع آشکار شود و اطلاعاتی در باره احتمال پذیرش و تمکین Compliance او به دست آید.migna.ir
۶) کمک به مراجع برای رتبه بندی مسایل و نگرانیهای خود
با گفت و گو به مُراجع کمک کنید تا مسایل و مشکلات خود را به ترتیب اهمیت یا شدت رتبه بندی و به عبارتی اولویت بندی کند.
این کار :
· اضطراب فرد را به حد قابل کنترلی کاهش میدهد
· به مردم کمک میکند که مسایل خود را مشخص و روشن نمایند
· به تنظیم اهداف مشخص و قابل دستیابی و کسب احساس کنترل کمک میکند
· با شناخت و حل موفقیت آمیز یک مسئله، اغلب تجربه مفیدی برای رسیدگی به / و حل مسایل دیگر حاصل میشود.
۷) یاری کردن مراجع در اتخاذ تدبیر برای حل مسئله; از طریق :
· بازشناسی مسئله; قادر ساختن مراجع برای اینکه از منظری دیگر نیز مسئله را بررسی کند. کاوش در منابع و روشهای فراهم برای مراجع برای حل مسئله; شامل تجربه و نحوه عمل آنان در گذشته هنگام مواجهه با مسایل، افرادی که برای یاری و حمایت مراجع در دسترس هستند . . .
· کمک به مُراجع برای تنظیم هدف (ها) و شناسایی راه حلهای ممکن
· یاری کردن مُراجع برای تصمیم گیری جهت انتخاب راه حل مناسب
· کمک به او در تهیه یک برنامه عملی یا طرح کار برای انجام تغییر
· دعوت به همکاری یا درگیر ساختن اعضای تیم مراقبت بهداشتی هنگامی لازم و ممکن باشد. این کار به کاهش فشار بر اعضا و افزایش طیف مداخلات و راه حلهای مفید کمک میکند.
۸) ارزیابی جلسه
براساس آنچه دیده و شنیده شده است از جوانب مختلف (عاطفی، طبی، اجتماعی، تحلیل و تدبیر مسئله، پیشرفت کار) جلسه را تا پایان ارزیابی کنید.
۹) اختتام جلسه
خاتمه دادن به جلسه به نحو مناسب به اندازه آغاز کردن آن مهم و بر فرایند مشاوره موثر است. این کار شامل نکات ذیل است :
· خلاصه کردن آنچه دیده و شنیده شده، ضمن توجه به نقاط ضعف و قوت شناسایی شده
· تصمیم گیری مُراجع و مشاور
· تصمیم گیری به مواردی مانند مراجعه مجدد به مشاور و ادامه جلسات مشاوره، انجام دادن یا ندادن آزمایشات، رجوع به و گفت و گو با پزشک، در میان گذاشتن با خانواده و . . . مربوط میشود.
همچنین، مشاور باید تصمیم بگیرد که آیا او فرد مناسب برای رسیدگی به مسئله مراجع است ؟ با چه کسی در باره مسئله گفت و گو کند ؟، فاصله بین جلسات مشاوره چقدر باشد ؟
تعاریف و نظریههای مختلف پاترسون (۱۹۷۳)، مشاوره را جریان یاری دهنده ای میداند که به ارتباط خاص بین دو نفر نیاز دارد.یکی از این دو نفر یعنی مراجع، معمولاً با مشکل روانی و عاطفی رو به روست، و دیگری، یعنی مشاور، که در حل مشکلات روانی مهارت دارد.
از طریق ایجاد رابطه خاص مشاوره ای، مشاور به مراجع کمک میکند تا راه حلی برای مشکل خود بیابد.به نظر پاترسون، ارائه اطلاعات صرف، پند و اندرز دادن و تلقین افکار و عقاید به دیگران را هیچگاه نمیتوان مشاوره دانست.به نظر او، رابطه حسنه بین مراجع و مشاور اثر روان درمانی مهمی در روند مشاوره دارد؛ به طوریکه اگر مشاور نتواند چنین رابطه مطلوبی را ایجاد کند، مشکل مراجع در حد مطلوبی حل نخواهد شد.[۳] migna.ir
آریاکل (۱۹۶۱ و ۱۹۷۷)مشاوره را جریانی اختصاصی و انحصاری بین دو نفر میداند که در آن مراجع با کمک مشاور، به بررسی و تجزیه و تحلیل مشکل خود اقدام میکند و از موارد ناشناخته آگاه میشود؛ عوامل ناخواسته و مزاحم را تغییر داده و زندگی بهتر و مطلوب تری را برای خویش فراهم میکند. دینک مایر (۱۹۶۸ و ۱۹۷۲)، که از پیروان روان شناسی فردی است، مشاوره را ایجائد رابطه حسنه بین دو نفر(یعنی مشاور و مراجع) تلقی میکند که از طریق این رابطه، مشاور به مراجع یاری میدهد تا نحوه ارتباط با دیگران را فراگیرد، نیازهایش را به طور معقول و مقبولی برآورده سازد، احساساتش را بشناسد، اطلاعاتی درباره نکات قوت و ضعف خویش به دست آورد و با تعیین و شناخت اهداف آینده، شیوه های وصول به آنها را بیاموزد.[۴] مشاوره به تغییر ادراکات، اعتقادات، نگرش ها، رفتارها و نهایتاً تغییر شیوه زندگی منجر میشود.[۵]
به عقیده پپینسکی (۱۹۵۴)، در مشاوره به بررسی و درمان مشکلات روانی نسبتاً سطحی مبادرت میشود.این مشکلات علل جسمانی ندارند و صرفاً بر اثر عوامل محیطی حاصل شده اند.[۶]
رابینسون (۱۹۵۰)، مشاوره را کمک به افراد عادی برای کسب سازش بهتر با خود و دیگران، افزایش بلوغ عاطفی، استقلال و قبول مسئولیت میداند.[۷]
از نظر استفلر و هاچ ،(۱۹۵۸ و ۱۹۷۲)، مشاوره، رابطه یاری دهندهٔ تخصی بین مراجع و مشاور است که به شناخت بیشتر مراجع از خصوصیات خویشتن و تصمیم گیری معقول و مناسب در زندگی منجر میشود.مشارکت در چنین رابطه ای، اعم از فردی یا گروهی، باعث میشود که فرد به خودکاوی و خودشناسی بیشترو بهتری بپردازد و شیوه ای را در زندگی اش برگزیند که با رغبتها، استعدادها و امکانات وی هماهنگ باشد.[۸]
اسمیت(۱۹۵۵)، مشاوره را جریان یاری دهنده ای تعریف میکند که به وسیله آن، به مراجع اصول و شیوه های مربوط به انتخاب، طرح ریزی و ادامه یک زندگی معقول و موفقیت آمیز، آموخته میشود.از طریق مشاوره، مراجع میآموزد که چگونه یک زندگی سالم و سازنده را طرح ریزی نموده و ادامه دهد و از مهارتهای حل مسئله، برقراری ارتباط و تفکر مثبت در عمل بهره برد.[۹]
به عقیده هنکی و نای، مشاوره جریان یاری دهنده یکتایی است که در آن، پس از طرح مشکل، با کمک مشاور که فردی آشنا به امور روانی است به حل مشکل تشویق و راهنمایی میشود.مشاوره از این نظر یکتاست که مشکل هر مراجع مخصوص به خود اوست و مشاور نمیتواند از قبل مشخص سازد که مراجع چه نوع مشکلی را در جلسهٔ مشاوره مطرح خواهد کرد.
مشاوره همچنین قابل پیش بینی است، زیرا مشکلات مراجعان به ظاهر مشابه است و همگی احساس نگرانی میکنند، سرگردان هستند، دلهره دارند و نظام زندگیشان-یا دست کم بخش مهمی از نظام زندگیشان-به هم ریخته است.در عین حال، هریک از موارد مشابه، در مراجعان متعدد مصادیق رفتاری متفاوتی دارد.[۱۰]
به طور کلی، مشاوره تعاملی بین مشاور و مراجع است که به آن وسیله به مراجع کمک میشود تا پس از شناخت خویش تصمیمات معقول و مقبولی اتخاذ کند. به بیان دیگر، مشاوره جریان بررسی مشکلات و مسائلی است که مراجع با آنها مواجه است و علاقمند یا نیازمند به طرح آنها میباشد.مراجع از طریف بحث و گفتگو درباره مشکلش با مشاور در جریان رابطهٔ مشاوره ای توأم با درک و تفاهم، به خودشناسی و کشف راه حلی موفق میگردد وسرانجام تصمیم معقول و مناسبی اتخاذ میکند.[۱۱]
مشاوره و مراجعه مشاوره گیرندگان به مشاور و دیدار با او به صورت فردی و خصوصی یا گروهی انجام میگیرد که هریک بسته به احساس، درخواست و مشکل مراجع یا مراجعان محاسن و معایبی دارند.[۱۲]
طیبه زندیپور در کتاب درسی برنامهریزی تحصیلی و شغلی، رازداری، مسئولیت پذیری و احترام به آزادی و حق انتخاب را از اصول مهم و بنیانی کار مشاوران میشمرد.[۱۳]
شاخصهای اصلی مشاوره
چیزی که این دو شیوه را از یکدیگر متفاوت میکند از یک طرف عمق و گستردگی موضوع و هدف و از طرف دیگر زمان است.
مشاوره همیشه بر روی موضوعی مشخص متمرکز میشود (مثلا: «یک ترم بیشتر به امتحانات پایانی نمانده و من اصلا نمیتوانم خودم را متمرکز کنم») و با هدف «پیشگیری» و یا «مشکل گشایی» صورت میگیرد.
در این راه شکافتن موضوع مشخص از زاویههای واقعیبودن، تشریح چرایی مشکل و راهیابی و مشکلگشایی اساس مشاوره را تشکیل میدهند. در کار مشاوره اختلالات روانی موضوع کار نیستند و رفع بیماری نیز ابتدا به ساکن هدف نیست؛ ولی ممکن است در طول مشاوره به این رسید که دلیل سختجان شدن مشکلاتی که فرد به خاطر آنها به مشاور مراجعه کردهاست وجود اختلال روانی است که در آن صورت بخاطر عمق و گستردگی مشکل باید راه رواندرمانی را در پیش گرفت.
بنابراین مشاوره تنها برای موضوعاتی مناسب است که اختلال و بیماری محسوب نمیشوند و فرد مراجعهکننده اساسا با برخورداری از توان روانی و پتانسیل مناسب در کنار برقرار بودن روابط کاری و خانوادگی و اجتماعی مناسب امکان تاثیر گذاشتن بر موضوعات را با استفاده از مشاوره دارد. یعنی میتواند راههای مناسبی را که در جریان مشاوره حول یک موضوع کاملا مشخص با آنها آشنا میشود، بوضوح دریابد، به آنها تکیه کند و به تنهایی این راه��ا را در زندگی روزمره خود بکار ببندد.
مراجعه به مشاور روانشناس فقط برای گروهی خاص از افراد نیست بلکه هر کسی میتواند در هر موقعیتی احتیاج به مشاور پیدا کند، بخصوص زمانی که بخواهد جوانب مختلف تصمیم و حرکت زندگی خود را بهتر ببیند. بطور کلی عرصههایی را که یک فرد در زندگی با آنها روبرو است میتوان در غالب تصویر زیر نشان داد.
موضوعاتی که در چهارچوب این عرصهها مطرح میشوند بیشمارند و عمق و گستردگی موضوع و هدف نیز از فردی تا فرد دیگر متفاوت است، حتی در یک عرصه و برای مثال در عرصه «رابطه فرد با خود و با محیط و افراد». در عمل هیچیک از این عرصهها از یکدیگر مستقل نیستند و نمیتوان تاثیر یک مشکل را در یکی از این عرصهها تنها و تنها در همان عرصه دید ولی عمق و گستردگی تاثیرات هر مشکل در یک عرصه تعیینکننده است که عرصههای دیگر تا چه حد از آن تاثیر بپذیرند.
در مورد رواندرمانی معمولا به دلیل عمق و گستردگی موضوعات همه یا اکثر این عرصهها در فر�� مراجعهکننده به نحوی دچار اختلال شدهاند. در حالیکه در مشاوره تنها یک و یا چند موضوع از یک عرصه خاص موضوع مشاوره قرار میگیرد (برای مثال در یکی از این زمینهها: «مشکلات خانوادهگی»، «مشکلات شغلی»، «مشکلات تمرکز حواس»، «مشکلات از دستدادن افراد نزدیک و غمگساری»، «مشکلات زندگی با شریک زندگی»، «بحرانهای زندگی و رشد و هویت»، «مشکلات طلاق و جدایی»، «مشکلات غریبی و غربت»، «مشکلات انزوا و تنهایی»، «مشکلات بیکاری»، «مشکلات تصمیمگیری»، «انتخاب دوست و همسر»، «مشکلات تربیت فرزندان»، «مشکلات درس و مدرسه»، «مشکلات با افراد خانواده» و غیره).
این موضوعات بطور معمول در رواندرمانی هم مطرح هستند ولی شاخص اصلی در کار مشاوره در این است که فرد مراجعهکننده اساسا سرسختی روانی و پتانسیل مناسبی برای تغییر، امکان بهرهگیری فعال و بکارگیری راه عملها را بصورت متکی به خود دارد و همچنین با یک و یا حداکثر دو موضوع مشخص (بصورت استتار شده) به مشاور مراجعه میکند. از این روی در مشاوره تمرکز کار بر روی موضوع مشخصی است که مراجعهکننده با خود آورده و تمرکز بر این موضوع بدون نیاز به بررسی و کار بر روی عرصههای دیگر زندگی فرد شدنی است.
در کنار این مشخصه اساسی، باید به معیار زمان، یعنی طول و تعداد جلسات اشاره کرد. مشاوره میتواند فقط در یک جلسه به نتیجه بنشیند و یا بنابر پیچیدهبودن موضوع, لازم باشد برای آن تعداد زیادتری جلسه اختصاص داد. ولی به هر حال تعداد جلسات مشاوره بسیار محدودتر از تعداد جلسات رواندرمانی است. همچنین جلسات مشاوره میتوانند از همان ابتدا نه بصورت هفتگی و منظم، بلکه با فواصل طولانیتر و یا نزدیکتر برنامهریزی شوند (و این موضوع در مقایسه با رواندرمانی که حتما باید بصورت هفتگی (یک الی دو جلسه در طی هفته) و منظم برگزار شود متفاوت است)
شیوههای مشاوره در روانشناسی
همانطور که بارها اشاره کردم مشاوره یک علم است. دارای الگوها، متدها و شیوههای آزمایش شده علمی است و اساس و معیارهایی دارد که میتوان آنها را آموخت، تجربه کرد و به دیگری نیز یاد داد. وقتی از الگوها، متدها و شیوههای آزمایش شده علمی صحبت میکنیم کاملا مشخص است که نه تنها مشاوره یک تخصص آکادمیکی است، بلکه اجرای آن تنها توسط متخصص دورهدیده در این رشته و دارای پروانه کار ممکن است.
بنابراین در کار مشاوره نیز از شیوهها و تکنیکهایی استفاده میشود که از دل رواندرمانی بیرون آمدهاند مانند، روانکاوی، رواندرمانی عمقینگر، رفتاردرمانی، رواندرمانی شناختی، درمانی گشتالت، رواندرمانی سیستمی و غیره.
در کار مشاوره این شیوهها، الگوها و متدها تنها با خواست روشنگری یا تقویت یک بخش مشخص از شخصیت فرد (شامل «سازمان دریافتهای حسی فرد از محیط»، «سیستم سنجش و ارزشگذاری» ، «معیارها و اعتقادات»، «نحوه تاثیرگذاری و تاثیر پذیری متقابل» و «شیوه پاسخگویی فرد به مشکلات») بکار گرفته میشوند و اساسا با باورهای نادرستی که تحت عنوان «تغییر کلی انسان» توسط برخی از افراد بیصلاحیت ترغیب میشوند فرق دارند. یعنی از این متدها هیچ وقت نمیتوان برای عملی کردن وعدههای دروغین، مانند اینکه «انسان اساسا انسان خوشبختی خواهد شد» و یا «به رستگاری خواهد رسید»، استفاده کرد.
خدمات رواندرمانی در سیستم بهداری آلمان از سال ۱۹۹۹ جزء خدماتی است که بیمههای درمانی بر عهده میگیرند و مراجعهکننده برای رواندرمانی هزینه شخصی نمیپردازد. این موضوع در مورد مشاوره به این صورت نیست و هزینه مشاوره همواره به عهده شخص مراجعهکننده است. بیمههای درمانی بر طبق قانون موظف به پرداخت هزینه درمان بیماری هستند ولی چون در موارد مشاوره موضوع درمان بیماری نیست هیچ بیمهای هزینه مشاوره را برعهده نمیگیرد.
در خاتمه باید افزود که مشاوره تنها برای افرادی که دارای مشکل یا بیماری هستند ، نیست
0 notes
وظایف و اهداف مشاور
اهداف مشاوره
گاهی اوقات اهداف وظایف مشاوره با یکدیگر خلط میشوند. در واقع اهداف، وظایف و فعالیتهای مشاوره را جهت میدهند و هدایت میکنند. وظایف، گامهایی هستند که برای رسیدن به اهداف باید انجام شوند; و ممکن است مستلزم استفاده از فنون گوناگون باشد (مثل تعریف و بازشناسی مسئله و ابعاد آن، ایجاد تعادل در احساسات، کاهش اضطراب . . .) اهداف مشاوره ممکن است ویژه یک موقعیت یا وظیفه خاص باشند (مشاوره ژنتیک، خاتمه دادن به بارداری، مشاوره قبل از آزمون (HIV ، یا اینکه جنبه های کلی تری را نیز در بر گیرد (ارزیابی روانی ـ اجتماعی مراجع، حمایت از مراجع و خانواده) .
روشن و صریح بودن اهداف مشاوره کمک میکند به
-ایجاد رابطه واقعبینانه با مُراجع و کاهش انتظارات نابجا در باره آنچه که با مشاوره قابل دستیابی است.
– رفع سوء تفاهمها (مثل اینکه مشاوره یک رابطه دوستانه و همیشگی است)
– کاهش تصورات غیر واقعی در باره آنچه که در جلسات مشاوره ممکن است مطرح شود یا رخ دهد.
اهداف همیشه باید با نیازها، مشکلات، موقعیت و شرایط محیطی مُراجع، تناسب داشته باشد. اگر اهداف نامناسب، مبهم، بسیار کلی، غیر واقعبینانه یا وسیع باشند، احتمال کمی دارد که مشاوره به نتیجه مطلوب برای مُراجع منجر شود.
اهداف مهم یا نتایج مطلوب مشاوره برای مراجع
۱) مراجع تصویر واضح و واقع بینانه ای از موقعیت، احساسات و تواناییهایش به دست آورد
۲) راه های جدیدی برای نگریستن به موقعیت و مسئله خودش، بیابد و درک کند
۳) اعتماد به نفس و قبول مسئولیت در او برای تدبیر مسئله خودش افزایش یابد
۴) اهداف ویژه، صریح و عملی برای بهبود بخشیدن به وضعیت خود مشخص نماید و برگزیند
۵) بتواند برای بهبود وضعیت، پیشگیری از مشکل (مثل بیماری)، یا تغییر مطلوب در سبک زندگی طرحی عملی تهیه کند.
۶) برای اجرای تغییر، از انگیزه و مهارتهای مورد نیاز برخوردار شود
۷) با ارتقای اعتماد به نفس و خودبسندگی خود، از رابطه مشاوره ای استقلال کسب کند
معمولا همه این اهداف در هر رابطه مشاوره ای یا در طی جلسه، حاصل نمیشود; بلکه بسته به شرایط و ویژگیهای مُراجع، هر جلسه ممکن است بر یک یا معدودی از اهداف تمرکز گردد. کسب مهارتهای گسترده نیاز به زمان بیشتری دارد .
وظایف مشاور
وظیفه اصلی مشاور، این است که به مُراجع و یا خانواده او کمک کند تا به شناخت، نگرش، باورها و مهارتهای مناسبی برای حل مسئله دست یابند که آنان را قادر سازد با مسائل یا تغییرات ناشی از اختلال در سلامتی به نحو موثر عمل نمایند و تطابق یابند.
وظایف ذیل به دستیابی به اهداف مشاوره کمک میکند :
۱) برقراری ارتباط موثر با مراجع
۲) کسب و ارائه اطلاعات لازم از طریق به جریان انداختن و هدایت بحث
۳) شناسایی و درک مسئله (های) مُراجع و ابراز این درک به او
افرادی که برای دریافت یاری، مراجعه میکنند خواستار آنند که توسط کارشناسانی که با آنها مشاوره مینمایند درک شوند. بدین منظور مشاور، ممکن است با تکان دادن سر، نگاه کردن، توجه به مراوده های کلامی و غیرکلامی، پرسیدن و بازتاب دادن آنچه گفته شده، توجه و درک خود از مُراجع را ابراز نماید.
یک تاییدیه قوی برای مراجع مبنی بر اینکه حرفهایش شنیده شده، استفاده از واژه های خود او برای طرح سوال یا مداخله بعدی است. هنگامی که فرد احساس میکند او را درک میکنند، خود تسلایی قابل توجه است; حتی اگر چیزی ارائه نشود. این احساس همچنین موجب افزایش اعتماد و مشوق آشکار ساختن خود میباشد.
۴) بررسی و تشریح دلالتها و اثرات مسئله بر کار، زندگی، و روابط اجتماعی مُراجع از طریق گفت و گو
۵) استخراج و توصیف تمام مسایل و دغدغه های مراجع، آنگونه که خودش آنها را میبیند
۶) توجه و پرس وجو در باره روابط با خانواده، دوستان، کارکنان ومتخصصان بهداشتی دیگر
پرسشهایی که ممکن است در این زمینه مطرح باشد شامل :
آیا فرد دیگری در باره مسئله اطلاع دارد و چه کسی ؟
چه فرد یا افرادی ممکن است بیشتر تحت تاثیر باشند و چگونه ؟
چه کسی تمایل دارد که (در مراقبت و حمایت از مُراجع) درگیر باشد ؟
۷) یاری دادن به مُراجع از طریق بحث برای تعیین اولویتها و ترتیب مسایل برای رسیدگی و حل آنها .
۸) درک اینکه مُراجع چگونه به مشکل خود مینگرد و کمک به او برای در نظر گرفتن دیدگاه های دیگر و شناخت ابعاد و جوانب دیگر مسئله
۹) کمک به مُراجع برای اینکه احساس کند گزینشهای متعددی برای او وجود دارد
در نتیجه ناخوشی یا اضطراب ناشی از مواجهه با مسئله، مُراجع ممکن است احساس کند که راه چاره و تصمیمی برای او وجود ندارد. با چنین احساسی، فرد مقداری از اعتماد به نفس و استقلال خود را از دست میدهد.
۱۰) حفظ درجه ای از بی طرفی در ارتباط با شیوه زندگی مراجع وتصمیماتی که در باره نحوه سازگاری با مسئله خواهد گرفت این به افزایش اعتماد به نفس و احساس استقلال او کمک مینماید
۱۱) کمک به مُراجع برای تدبیر و حل مسایل خود از طریق
ارتقای سطح دانش و اطلاعات و قادر ساختن او برای نگریستن و تحلیل موقعیت خود از جوانب مختلف، افزایش دامنه انتخاب و تصمیم گیری آگاهانه.
۱۲) کمک به تقویت اعتماد به نفس، پذیرش مسئولیت مُراجع و واگذاری مسئولیت به او برای حل مسئله
۱۳) کمک به مُراجع برای تداوم تطابق و تغییر (یعنی هر جا که مناسب باشد او را امیدوار سازید)
۱۴) شناسایی موانعی که ممکن است مانع تغییر شوند و توجه به راهبردهایی برای غلبه بر آنها
این ممکن است مستلزم شناسایی تجربه های موفق مُراجع در گذشته برای کسب اعتماد به نفس، یادگیری شیوه های جدید برای تعامل با افرادی که مانع محسوب میشوند، کشف و ابداع برنامه های جدید برای نیل به هدف باشد .
۱۵) توجه به اینکه مشکلات مربوط به مراقبتهای بهداشتی الزاما مشکل اصلی یا شدیدترین مسئله مراجعان نیستند. به عبارت دیگر نحوه رفتار، واکنش یا تطابق مردم هنگام مواجهه با مسائل مرتبط با سلامتی ممکن است علامتی از مشکلات زمینه ای یا همراه دیگر باشد.
از این رو نگریستن به مشکلات طبی مثل بیماری به عنوان مدخلی بر سایر مشکلات ارتباطی و روانی ـ اجتماعی، قابل توجه است.
۱۶) کمک به مُراجع برای حفظ امید واقعبینانه و تصدیق تواناییهای تطابقی او
بدین منظور تغییرات مثبتی که در زندگی مُراجع و در مقابله با مسئله رخ داده است را شناسایی و برجسته کنید.
۱۷) ترغیب و کمک به مُراجع برای اینکه با افرادی که در مراقبت و حمایت از او نقش موثر دارند، تعامل داشته باشد (مثل اعضای خانواده، دوستان، همکاران) ۰ این کار به جلوگیری از وابستگی به مشاور یا متخصصان دیگر کمک میکند
۱۸) برای فراهم کردن حفاظت و مراقبت روان شناختی جامع برای مراجع، با پزشکان، پرستاران و متخصصان دیگر تعامل و تشریک مساعی داشته باشید
سازماندهی جلسات مشاوره; مراحل کار
گامهای زیر یک نقشه راهنما برای اجرا و هدایت جریان مصاحبه ارائه میدهند. هر چند این مراحل الگویی برای اولین جلسه مشاوره است، بسیاری از آنها در جلسات پیگیری نیز قابل استفاده اند.
۱) برقراری رابطه
با سلام و خوش آمدگویی به مُراجع احترام گذاشته و از او دعوت کنید در جای مناسب و راحتی بنشیند. سپس جلسه مشاوره را با روشن کردن موارد زیر شروع کنید : شما که هستید، جایی که کار میکنید، وظیفه شما در ارتباط با مُراجعان، هدف از این ملاقات، زمان جلسه و محدوده زمانی کار.
۲) آشنایی با مُراجع و انتظارات او
مُراجع را برای معرفی خود (آنگونه که مایل است)، صحبت کردن، بحث و بیان انتظاراتش ترغیب نمایید.
۳) متمرکز کردن جلسه مشاوره
برای این منظور با مشارکت مراجع، موضوع جلسه را مشخص و هدف (های) کوچک، ویژه و دست یافتنی را برای آن تنظیم نمایید. این کار بویژه زمانی که مشاور، تشخیص دهد چند جلسه برای رسیدگی به مسئله لازم است، مفید میباشد.
۴) کسب اطلاعات و کاوش در باره مسایل، نیازها و نگرانیهای مراجع
این منظور با ترغیب مراجع به صحبت کردن و طرح سوالات مناسب و برانگیزاننده، حاصل میشود. همچنین حدود اطلاعات او را در باره وضعیت خودش بسنجید. با سنجش اطلاعات و آگاهی مُراجع در آغاز فرایند، اطلاعات غلط را میتوان تصحیح، و کمبودها را رفع نمود.
۵) شناسایی نگرش، ادراک و باورهای مراجع در باره مسئله
در این مرحله نحوه تعبیر و تفسیر، دیدگاه، احساسات و باورهای مُراجع در باره ابعاد، علل، آثار و نتایج مسئله مورد بررسی قرار میگیرد. مثلا با طرح این سوال که ” نظر شما در باره . . . (درمان جراحی، استفاده از روان درمانی . . .) چیست ؟”، این امکان فراهم میشود تا نظرات و باورهای مُراجع آشکار شود و اطلاعاتی در باره احتمال پذیرش و تمکین Compliance او به دست آید.migna.ir
۶) کمک به مراجع برای رتبه بندی مسایل و نگرانیهای خود
با گفت و گو به مُراجع کمک کنید تا مسایل و مشکلات خود را به ترتیب اهمیت یا شدت رتبه بندی و به عبارتی اولویت بندی کند.
این کار :
· اضطراب فرد را به حد قابل کنترلی کاهش میدهد
· به مردم کمک میکند که مسایل خود را مشخص و روشن نمایند
· به تنظیم اهداف مشخص و قابل دستیابی و کسب احساس کنترل کمک میکند
· با شناخت و حل موفقیت آمیز یک مسئله، اغلب تجربه مفیدی برای رسیدگی به / و حل مسایل دیگر حاصل میشود.
۷) یاری کردن مراجع در اتخاذ تدبیر برای حل مسئله; از طریق :
· بازشناسی مسئله; قادر ساختن مراجع برای اینکه از منظری دیگر نیز مسئله را بررسی کند. کاوش در منابع و روشهای فراهم برای مراجع برای حل مسئله; شامل تجربه و نحوه عمل آنان در گذشته هنگام مواجهه با مسایل، افرادی که برای یاری و حمایت مراجع در دسترس هستند . . .
· کمک به مُراجع برای تنظیم هدف (ها) و شناسایی راه حلهای ممکن
· یاری کردن مُراجع برای تصمیم گیری جهت انتخاب راه حل مناسب
· کمک به او در تهیه یک برنامه عملی یا طرح کار برای انجام تغییر
· دعوت به همکاری یا درگیر ساختن اعضای تیم مراقبت بهداشتی هنگامی لازم و ممکن باشد. این کار به کاهش فشار بر اعضا و افزایش طیف مداخلات و راه حلهای مفید کمک میکند.
۸) ارزیابی جلسه
براساس آنچه دیده و شنیده شده است از جوانب مختلف (عاطفی، طبی، اجتماعی، تحلیل و تدبیر مسئله، پیشرفت کار) جلسه را تا پایان ارزیابی کنید.
۹) اختتام جلسه
خاتمه دادن به جلسه به نحو مناسب به اندازه آغاز کردن آن مهم و بر فرایند مشاوره موثر است. این کار شامل نکات ذیل است :
· خلاصه کردن آنچه دیده و شنیده شده، ضمن توجه به نقاط ضعف و قوت شناسایی شده
· تصمیم گیری مُراجع و مشاور
· تصمیم گیری به مواردی مانند مراجعه مجدد به مشاور و ادامه جلسات مشاوره، انجام دادن یا ندادن آزمایشات، رجوع به و گفت و گو با پزشک، در میان گذاشتن با خانواده و . . . مربوط میشود.
همچنین، مشاور باید تصمیم بگیرد که آیا او فرد مناسب برای رسیدگی به مسئله مراجع است ؟ با چه کسی در باره مسئله گفت و گو کند ؟، فاصله بین جلسات مشاوره چقدر باشد ؟
تعاریف و نظریههای مختلف پاترسون (۱۹۷۳)، مشاوره را جریان یاری دهنده ای میداند که به ارتباط خاص بین دو نفر نیاز دارد.یکی از این دو نفر یعنی مراجع، معمولاً با مشکل روانی و عاطفی رو به روست، و دیگری، یعنی مشاور، که در حل مشکلات روانی مهارت دارد.
از طریق ایجاد رابطه خاص مشاوره ای، مشاور به مراجع کمک میکند تا راه حلی برای مشکل خود بیابد.به نظر پاترسون، ارائه اطلاعات صرف، پند و اندرز دادن و تلقین افکار و عقاید به دیگران را هیچگاه نمیتوان مشاوره دانست.به نظر او، رابطه حسنه بین مراجع و مشاور اثر روان درمانی مهمی در روند مشاوره دارد؛ به طوریکه اگر مشاور نتواند چنین رابطه مطلوبی را ایجاد کند، مشکل مراجع در حد مطلوبی حل نخواهد شد.[۳] migna.ir
آریاکل (۱۹۶۱ و ۱۹۷۷)مشاوره را جریانی اختصاصی و انحصاری بین دو نفر میداند که در آن مراجع با کمک مشاور، به بررسی و تجزیه و تحلیل مشکل خود اقدام میکند و از موارد ناشناخته آگاه میشود؛ عوامل ناخواسته و مزاحم را تغییر داده و زندگی بهتر و مطلوب تری را برای خویش فراهم میکند. دینک مایر (۱۹۶۸ و ۱۹۷۲)، که از پیروان روان شناسی فردی است، مشاوره را ایجائد رابطه حسنه بین دو نفر(یعنی مشاور و مراجع) تلقی میکند که از طریق این رابطه، مشاور به مراجع یاری میدهد تا ن��وه ارتباط با دیگران را فراگیرد، نیازهایش را به طور معقول و مقبولی برآورده سازد، احساساتش را بشناسد، اطلاعاتی درباره نکات قوت و ضعف خویش به دست آورد و با تعیین و شناخت اهداف آینده، شیوه های وصول به آنها را بیاموزد.[۴] مشاوره به تغییر ادراکات، اعتقادات، نگرش ها، رفتارها و نهایتاً تغییر شیوه زندگی منجر میشود.[۵]
به عقیده پپینسکی (۱۹۵۴)، در مشاوره به بررسی و درمان مشکلات روانی نسبتاً سطحی مبادرت میشود.این مشکلات علل جسمانی ندارند و صرفاً بر اثر عوامل محیطی حاصل شده اند.[۶]
رابینسون (۱۹۵۰)، مشاوره را کمک به افراد عادی برای کسب سازش بهتر با خود و دیگران، افزایش بلوغ عاطفی، استقلال و قبول مسئولیت میداند.[۷]
از نظر استفلر و هاچ ،(۱۹۵۸ و ۱۹۷۲)، مشاوره، رابطه یاری دهندهٔ تخصی بین مراجع و مشاور است که به شناخت بیشتر مراجع از خصوصیات خویشتن و تصمیم گیری معقول و مناسب در زندگی منجر میشود.مشارکت در چنین رابطه ای، اعم از فردی یا گروهی، باعث میشود که فرد به خودکاوی و خودشناسی بیشترو بهتری بپردازد و شیوه ای را در زندگی اش برگزیند که با رغبتها، استعدادها و امکانات وی هماهنگ باشد.[۸]
اسمیت(۱۹۵۵)، مشاوره را جریان یاری دهنده ای تعریف میکند که به وسیله آن، به مراجع اصول و شیوه های مربوط به انتخاب، طرح ریزی و ادامه یک زندگی معقول و موفقیت آمیز، آموخته میشود.از طریق مشاوره، مراجع میآموزد که چگونه یک زندگی سالم و سازنده را طرح ریزی نموده و ادامه دهد و از مهارتهای حل مسئله، برقراری ارتباط و تفکر مثبت در عمل بهره برد.[۹]
به عقیده هنکی و نای، مشاوره جریان یاری دهنده یکتایی است که در آن، پس از طرح مشکل، با کمک مشاور که فردی آشنا به امور روانی است به حل مشکل تشویق و راهنمایی میشود.مشاوره از این نظر یکتاست که مشکل هر مراجع مخصوص به خود اوست و مشاور نمیتواند از قبل مشخص سازد که مراجع چه نوع مشکلی را در جلسهٔ مشاوره مطرح خواهد کرد.
مشاوره همچنین قابل پیش بینی است، زیرا مشکلات مراجعان به ظاهر مشابه است و همگی احساس نگرانی میکنند، سرگردان هستند، دلهره دارند و نظام زندگیشان-یا دست کم بخش مهمی از نظام زندگیشان-به هم ریخته است.در عین حال، هریک از موارد مشابه، در مراجعان متعدد مصادیق رفتاری متفاوتی دارد.[۱۰]
به طور کلی، مشاوره تعاملی بین مشاور و مراجع است که به آن وسیله به مراجع کمک میشود تا پس از شناخت خویش تصمیمات معقول و مقبولی اتخاذ کند. به بیان دیگر، مشاوره جریان بررسی مشکلات و مسائلی است که مراجع با آنها مواجه است و علاقمند یا نیازمند به طرح آنها میباشد.مراجع از طریف بحث و گفتگو درباره مشکلش با مشاور در جریان رابطهٔ مشاوره ای توأم با درک و تفاهم، به خودشناسی و کشف راه حلی موفق میگردد وسرانجام تصمیم معقول و مناسبی اتخاذ میکند.[۱۱]
مشاوره و مراجعه مشاوره گیرندگان به مشاور و دیدار با او به صورت فردی و خصوصی یا گروهی انجام میگیرد که هریک بسته به احساس، درخواست و مشکل مراجع یا مراجعان محاسن و معایبی دارند.[۱۲]
طیبه زندیپور در کتاب درسی برنامهریزی تحصیلی و شغلی، رازداری، مسئولیت پذیری و احترام به آزادی و حق انتخاب را از اصول مهم و بنیانی کار مشاوران میشمرد.[۱۳]
شاخصهای اصلی مشاوره
چیزی که این دو شیوه را از یکدیگر متفاوت میکند از یک طرف عمق و گستردگی موضوع و هدف و از طرف دیگر زمان است.
مشاوره همیشه بر روی موضوعی مشخص متمرکز میشود (مثلا: «یک ترم بیشتر به امتحانات پایانی نمانده و من اصلا نمیتوانم خودم را متمرکز کنم») و با هدف «پیشگیری» و یا «مشکل گشایی» صورت میگیرد.
در این راه شکافتن موضوع مشخص از زاویههای واقعیبودن، تشریح چرایی مشکل و راهیابی و مشکلگشایی اساس مشاوره را تشکیل میدهند. در کار مشاوره اختلالات روانی موضوع کار نیستند و رفع بیماری نیز ابتدا به ساکن هدف نیست؛ ولی ممکن است در طول مشاوره به این رسید که دلیل سختجان شدن مشکلاتی که فرد به خاطر آنها به مشاور مراجعه کردهاست وجود اختلال روانی است که در آن صورت بخاطر عمق و گستردگی مشکل باید راه رواندرمانی را در پیش گرفت.
بنابراین مشاوره تنها برای موضوعاتی مناسب است که اختلال و بیماری محسوب نمیشوند و فرد مراجعهکننده اساسا با برخورداری از توان روانی و پتانسیل مناسب در کنار برقرار بودن روابط کاری و خانوادگی و اجتماعی مناسب امکان تاثیر گذاشتن بر موضوعات را با استفاده از مشاوره دارد. یعنی میتواند راههای مناسبی را که در جریان مشاوره حول یک موضوع کاملا مشخص با آنها آشنا میشود، بوضوح دریابد، به آنها تکیه کند و به تنهایی این راهها را در زندگی روزمره خود بکار ببندد.
مراجعه به مشاور روانشناس فقط برای گروهی خاص از افراد نیست بلکه هر کسی میتواند در هر موقعیتی احتیاج به مشاور پیدا کند، بخصوص زمانی که بخواهد جوانب مختلف تصمیم و حرکت زندگی خود را بهتر ببیند. بطور کلی عرصههایی را که یک فرد در زندگی با آنها روبرو است میتوان در غالب تصویر زیر نشان داد.
موضوعاتی که در چهارچوب این عرصهها مطرح میشوند بیشمارند و عمق و گستردگی موضوع و هدف نیز از فردی تا فرد دیگر متفاوت است، حتی در یک عرصه و برای مثال در عرصه «رابطه فرد با خود و با محیط و افراد». در عمل هیچیک از این عرصهها از یکدیگر مستقل نیستند و نمیتوان تاثیر یک مشکل را در یکی از این عرصهها تنها و تنها در همان عرصه دید ولی عمق و گستردگی تاثیرات هر مشکل در یک عرصه تعیینکننده است که عرصههای دیگر تا چه حد از آن تاثیر بپذیرند.
در مورد رواندرمانی معمولا به دلیل عمق و گستردگی موضوعات همه یا اکثر این عرصهها در فرد مراجعهکننده به نحوی دچار اختلال شدهاند. در حالیکه در مشاوره تنها یک و یا چند موضوع از یک عرصه خاص موضوع مشاوره قرار میگیرد (برای مثال در یکی از این زمینهها: «مشکلات خانوادهگی»، «مشکلات شغلی»، «مشکلات تمرکز حواس»، «مشکلات از دستدادن افراد نزدیک و غمگساری»، «مشکلات زندگی با شریک زندگی»، «بحرانهای زندگی و رشد و هویت»، «مشکلات طلاق و جدایی»، «مشکلات غریبی و غربت»، «مشکلات انزوا و تنهایی»، «مشکلات بیکاری»، «مشکلات تصمیمگیری»، «انتخاب دوست و همسر»، «مشکلات تربیت فرزندان»، «مشکلات درس و مدرسه»، «مشکلات با افراد خانواده» و غیره).
این موضوعات بطور معمول در رواندرمانی هم مطرح هستند ولی شاخص اصلی در کار مشاوره در این است که فرد مراجعهکننده اساسا سرسختی روانی و پتانسیل مناسبی برای تغییر، امکان بهرهگیری فعال و بکارگیری راه عملها را بصورت متکی به خود دارد و همچنین با یک و یا حداکثر دو موضوع مشخص (بصورت استتار شده) به مشاور مراجعه میکند. از این روی در مشاوره تمرکز کار بر روی موضوع مشخصی است که مراجعهکننده با خود آورده و تمرکز بر این موضوع بدون نیاز به بررسی و کار بر روی عرصههای دیگر زندگی فرد شدنی است.
در کنار این مشخصه اساسی، باید به معیار زمان، یعنی طول و تعداد جلسات اشاره کرد. مشاوره میتواند فقط در یک جلسه به نتیجه بنشیند و یا بنابر پیچیدهبودن موضوع, لازم باشد برای آن تعداد زیادتری جلسه اختصاص داد. ولی به هر حال تعداد جلسات مشاوره بسیار محدودتر از تعداد جلسات رواندرمانی است. همچنین جلسات مشاوره میتوانند از همان ابتدا نه بصورت هفتگی و منظم، بلکه با فواصل طولانیتر و یا نزدیکتر برنامهریزی شوند (و این موضوع در مقایسه با رواندرمانی که حتما باید بصورت هفتگی (یک الی دو جلسه در طی هفته) و منظم برگزار شود متفاوت است)
شیوههای مشاوره در روانشناسی
همانطور که بارها اشاره کردم مشاوره یک علم است. دارای الگوها، متدها و شیوههای آزمایش شده علمی است و اساس و معیارهایی دارد که میتوان آنها را آموخت، تجربه کرد و به دیگری نیز یاد داد. وقتی از الگوها، متدها و شیوههای آزمایش شده علمی صحبت میکنیم کاملا مشخص است که نه تنها مشاوره یک تخصص آکادمیکی است، بلکه اجرای آن تنها توسط متخصص دورهدیده در این رشته و دارای پروانه کار ممکن است.
بنابراین در کار مشاوره نیز از شیوهها و تکنیکهایی استفاده میشود که از دل رواندرمانی بیرون آمدهاند مانند، روانکاوی، رواندرمانی عمقینگر، رفتاردرمانی، رواندرمانی شناختی، درمانی گشتالت، رواندرمانی سیستمی و غیره.
در کار مشاوره این شیوهها، الگوها و متدها تنها با خواست روشنگری یا تقویت یک بخش مشخص از شخصیت فرد (شامل «سازمان دریافتهای حسی فرد از محیط»، «سیستم سنجش و ارزشگذاری» ، «معیارها و اعتقادات»، «نحوه تاثیرگذاری و تاثیر پذیری متقابل» و «شیوه پاسخگویی فرد به مشکلات») بکار گرفته میشوند و اساسا با باورهای نادرستی که تحت عنوان «تغییر کلی انسان» توسط برخی از افراد بیصلاحیت ترغیب میشوند فرق دارند. یعنی از این متدها هیچ وقت نمیتوان برای عملی کردن وعدههای دروغین، مانند اینکه «انسان اساسا انسان خوشبختی خواهد شد» و یا «به رستگاری خواهد رسید»، استفاده کرد.
خدمات رواندرمانی در سیستم بهداری آلمان از سال ۱۹۹۹ جزء خدماتی است که بیمههای درمانی بر عهده میگیرند و مراجعهکننده برای رواندرمانی هزینه شخصی نمیپردازد. این موضوع در مورد مشاوره به این صورت نیست و هزینه مشاوره همواره به عهده شخص مراجعهکننده است. بیمههای درمانی بر طبق قانون موظف به پرداخت هزینه درمان بیماری هستند ولی چون در موارد مشاوره موضوع درمان بیماری نیست هیچ بیمهای هزینه مشاوره را برعهده نمیگیرد.
در خاتمه باید افزود که مشاوره تنها برای افرادی که دارای مشکل یا بیماری هستند ، نیست
0 notes
چهار روز به برگزاری نشست #مسکو با حضور #طالبان مانده است مسئولان در ادارۀ زراعت هرات گفتهاند که هم اکنون هرات به خودبسندگی در بخش تولید گوشت مرغ رسیده است. بشیر احمدی، آمر امور زراعت این اداره گفته است که هم اکنون بین ۳۰ تا ۴۰ تن گوشت مرغ روزانه در هرات تولید میشود و این مقدار گوشت در ولایتهای هرات، بادغیس و غور به مصرف میرسد. در همین حال، کمبود دانه مرغ و وارادات گوشت مرغ بیکیفیت، از جدیترین مشکلات فارمداران در هرات گفته میشود. میر احمد عزیز یک تن از پرورش دهنده گان مرغ گفت: "محصولات مرغداری به طورقاچاق از راههای غیر رسمی به داخل افغانستان خصوصاً ولایت هرات میشود. موضوع دیگر اینکه تمام محصولات ایرانی حتی مرغ مادر که نباید کشتار شود آنها را کشتار میکنند". این گفتهها در حالی مطرح میشود که ولایت هرات، هم اکنون بین ۱۵۰ تا ۲۰۰ فارم پرورش مرغ دارد و باورها درمیان کارشناسان زراعتی بر این است که این فارمها تا ۱۵ هزار مرغ را گنجایش دارند.
0 notes
دستاوردهای سه ساله حکومت توضیح داده شد دستاوردهای سه ساله حکومت توضیح داده شد شاه حسین مرتضوی، سرپرست دفتر سخنگوی مقام ریاست جمهوری، دریک نشست خبری امروز یکشنبه،۲ میزان، دستاوردهای سه ساله حکومت وحدت ملی را به رسانه ها توضیح داد.مرتضوی گفت که رییس جمهور، زمانی مسوولیت اداره کشور را به عهده گرفت که حکومت با ۴۰۰ میلیون دالر کسربودجه، ابهام در روابط افغانستان با همکاران بین المللی و نگرانی ها ازآینده کشور متصور بود.مرتضوی گفت:« زمانیکه حکومت وحدت ملی مسوولیت را به عهده گرفت سیاست خارجی ما باهمکاران بین المللی درهاله ای ازابهام قرار داشت. امضای پیمان استراتژیک با ایالات متحده امریکا نشان از رابطه استراتژیک و تعریف شده افغانستان و امریکا می باشد.» مرتضوی گفت که سیاست خارجی حکومت در ۵ حلقه، با موفقیت هایی همراه بود که تعهدات جامعه جهانی در نشست های وارسا، بروکسل و اعلام استراتیژی جدید ایالات متحده امریکا، نشاندهنده موفقیت حکومت افغانستان به شمار می رود.به گفته سخنگوی رییس جمهور، تلاش های حکومت در بخش های همکاری های منطقه ای، بین المللی، تطبیق حاکمیت قانون، اصلاحات و مبارزه با فساد سبب شد تا جایگاه افغانستان در سطح ملی و بین المللی برجسته شود. مرتضوی افزود:« حکومت وحدت ملی فرهنگ نوینی را درعرصه حکومت داری بنا نهاد که مبنای آن قانون اساسی، پاسخگویی، شفافیت و کارجمعی در راستای نهاد سازی می باشد. مبارزه علیه فساد اداری از شعار به عمل بدل شد. مرکز عدلی و قضایی درهمین راستا شکل گرفت و طرح استراتیژی ملی مبارزه علیه فساد نیزدر حال نهایی شدن است.» سخنگوی رئیس جمهور افزود که بر اساس پلان چهار ساله، قوای هوایی افغانستان با سرمایه گذاری به ارزش ۶ میلیارد دالر تجهیزمی گردد و تا ختم سال ۲۰۲۱ به تعداد ۱۵۹ چرخ بال بلک هاک به نیروهای هوایی تحویل داده خواهد شد.تنفیذ قانون حق دسترسی به اطلاعات و عفو جرایم مالیاتی رسانه های چاپی وصوتی، توشیع قوانین مهم، تقویت روابط با شورای ملی، اتخاذ تصمامیم بزرگ ملی به گونه دسته جمعی، توسعه تجارت و ترانزیت، اصلاحات در بخش های عدلی و قضایی، شفافیت در برگزاری امتحان کانکور، شکسته شدن بن بست توزیع تذکره های الکترونیکی، افزایش عواید، موفقیت صلح بین الافغانی، اجماع سیاسی برای مدیریت آب ها، پشتیبانی از خانواده شهدا و تطبیق برنامه های اقتصادی و انکشافی در بخش های معادن، جاده سازی، توسعه روستاها و تلاش برای خودبسندگی حکومت از ذخایر طبیعی از دیگر دستاوردهایی حکومت در سه سال گذشته به شمار می می آید که سخنگوی رییس جمهور به آن اشاره کرد. مرتضوی هم چنین بیان داشت که در سطح رهبری حکومت، ۴ زن در کابینه، ۶ زن به عنوان سفیر، در کنار زنان در شورای ملی، نهادهای عدلی و قضایی، معینان برخی وزارتخانه ها و روسای برخی اداره های مستقل، حضور دارند و حکومت انتظار دارد تا زنان در انتخابات های بیشتر نقش بیشتری درشوراها داشته باشند.سخنگوی رییس جمهور هم چنین تاکید کرد که حکومت به برگزاری انتخابات پارلمانی و شوراهای ولایتی متعهد است و اراده قوی نیز در سطح رهبری حکومت وجود دارد.سرپرست دفتر سخنگوی رییس جمهور هم چنین بیان داشتند که حکومت با تعیین جوانان متعهد و شایسته در سطح رهبری نیروهای امنیتی تلاش دارد تا به نگرانی های امنیتی و فساد در این بخش ها پایان داده شود. دستاوردهای سه ساله حکومت توضیح داده شد
0 notes